eitaa logo
راز دل با شهدا 🇮🇷
7.4هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
9.2هزار ویدیو
16 فایل
پیامبراکرم(ص): هر عمل نیکی، عملی نیکوتر از خود دارد مگر شهادت در راه خدا، که عملی نیکوتر از آن وجود ندارد تعرفه تبلیغات ارزان 👇 https://eitaa.com/joinchat/2912289073C486e9b0c39
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🥀 امام‌علی(ع): قیمت و ارزش آدمی به قدر اوست.....🙂 ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
🔹یاد و خاطره شهید سید حمید میرافضلی که همراه شهید محمد ابراهیم همت به شهادت رسید و نام و یادی از او نیست گرامی باد 🔸شهید میرافضلی ترک موتور حاج ابراهیم همت نشسته بود به همراه این فرمانده دلیر در جزیره مجنون به شهادت رسید. درمورد شهادت این شهیدوالامقام نقل قول متفاوته بعضیا ۲۲ اسفندروسالروزشهادتش گفتن واینکه گفته شده همراه شهید همت به شهادت رسیده،سالروز شهادتش باید ۱۷ اسفندباشه. درهر صورت یادمیکنیم ازاین شهیدِسعید ان شاءالله که این شهیدعزیزهم مارویادکند ودستمان رابگیرد. أللَّھُمَ‌صَلِّ‌؏َلی‌مُحَمَّد‌وَآلِ‌مُحَمَّدوَ؏َـجِّلْ‌فَرَجھُمَ ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
🌷🕊 ماجرای شگفت انگیز شهید اهل : .....ناگهان جوان زیبا رو و نورانی كه نشانی سبز بر گردن داشت را دیدم كه بر بالینم ایستاده و می گفت: علی جان نگران نباش تو شفا پیدا كردی در كمال صحت و سلامتی زندگی خواهی كرد از او سوال كردم شما كیستید ؟ با مهربانی پاسخ داد من سید جواد موسوی هستم ... و برای شفایت آمده ام اما هنگامی كه چشمهایم را باز كردم در كنارم نبود او مرا شفا داد مادر »   ماجرا از آنجا شروع شد که فیلم شفا دیدن کودکی که به بیماری لا علاجی مبتلا شده بود در شهرهای استان گیلان پخش شد و به سرعت این خبر در همه جا پیچید. علی بر تخت اتاق عمل آرام گرفته بود و او تنها پسر خانواده بود كه بر اثر سانحه تصادف پس از عملی سخت پزشكان از سلامتی وی قطع امیدكرده بودند او ساكن قزوین بود و خانواده اش پس از صحبت با یكی از پرستاران اتاق عمل از زنده ماندن وی نا امید شده و قرار بود پس از پزشك قانونی ... اما... اما ساعتی چند نگذشت كه پرستاری با تعجب فریاد زد آقای دكتر بیاید مریض به هوش آمد . چند پزشك همراه پرستاران داخل اتاق شدند با تعجب به او اكسیژن وصل كرده و یقین حاصل كردند كه او تا لحظاتی پیش نفس نمی كشید و ... علی را به بخش منتقل كردند پس از دقایقی چشم باز كرد گویا می خواهد سخنی بگوید اطرافیان به او سفارش می كنند آرام باشد ولی او نمی تواند و زبان به سخن گفتن باز می كند و رو به مادر می گوید :« مادر جان وقتی از هوش رفتم حس كردم روحم قصد جدا شدن از بدنم دارد . بسیار پریشان و مضطرب شدم كه ناگهان جوان زیبا رو و نورانی كه نشانی سبز بر گردن داشت را دیدم كه بر بالینم ایستاده و می گفت: علی جان نگران نباش و من از دردم و پریشانیم با او می گفتم و مرا دلداری داده و می گفت علی جان نگران نباش تو شفا پیدا كردی در كمال صحت و سلامتی زندگی خواهی كرد از او سوال كردم شما كیستید ؟ با مهربانی پاسخ داد من سید جواد موسوی هستم ... و برای شفایت آمده ام اما هنگامی كه چشمهایم را باز كردم در كنارم نبود او مرا شفا داد مادر » پس از ترخیص علی از بیمارستان وی همراه خانواده اش با زحمات فراوان آدرس محل این شهید را یافته و برای قدردانی از مقام والای این شهید به منزل ایشان و مزار شهید حاضر شدند و پس از آن واقعه هر سال در مراسم یاد بود شهید حضور دارند . از آنجا كه سید جواد به مقام والای معنویت و عرفان دست یافته و فرزند صالح حضرت زهرا (س) نیز بود و مگر نه اینكه « ولا تحسن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیای ربهم یرزقون » . از این رو هر دلی كه از سر ، درد به درگاهش روی آورد نا امید نخواهد گشت و همین است سر عشق ... و این گونه است كه اگر چه شانزده سال از وداع خونینش می گذرد اما هر ساله بیش از صدها نفر جمعیت در مراسم بزرگداشت این شهید و الا مقام از سراسر گیلان و حتی خارج از استان حضور پیدا می كنند و اهالی روستای شنبه بازار نیز روز شماری می كنند برای فرا رسیدن روز مراسم این شهید و چند روز قبل نذورات خویش اعم از نقدی و غیر نقدی را جهت برپایی مراسم سید جواددرمسجدومنزل شهید هدیه می كنند. أللَّھُمَ‌صَلِّ‌؏َلی‌مُحَمَّد‌وَآلِ‌مُحَمَّدوَ؏َـجِّلْ‌فَرَجھُمَ ╭┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
🌷🕊 أللَّھُمَ‌صَلِّ‌؏َلی‌مُحَمَّد‌وَآلِ‌مُحَمَّدوَ؏َـجِّلْ‌فَرَجھُمَ ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
🍃🌷🍃 جهان با لبخندت صورتی زیبا دارد بخند که این خنده ماه،کلی مشتری دارد...❤️ ┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄ 🇮🇷با ما همراه باشید با اخبار سایبری و سپاه ایران https://eitaa.com/joinchat/96338292Cc77480b214
متعقد بود میزان رفاقت ما با افراد بستگی به ارادت انها به امام دارد همت را میگویم ، حاج ابراهیم...❤️ ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
جاے شھید اسدی خالے ڪه😔 رفیقش میگفت: یه شب تو خواب دیدمش بهم گفت به بچه ها بگو حتی سمت هم نروند اینجا خیلی گیر میدهند.. 🌷 ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
" حــــجـــاب " یادگار حضرت زهـــراست ایــمان زن وقتی کـامل میشود کـه حجابش راکامـل رعـایت کند... 🌷شهید ابراهیم هادی🌷 ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
جاے شھید اسدی خالے ڪه😔 رفیقش میگفت: یه شب تو خواب دیدمش بهم گفت به بچه ها بگو حتی سمت هم نروند اینجا خیلی گیر میدهند.. 🌷 ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
جاے شهید توسلے خالی ڪه😔 ▫️همیشه میگفت: پیروی از اهل بیت فقط با پوشیدن لباس عزا و گریه نیست، بلکه در رفتار هم باید محب بود💔 ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
🌷شب شهادت علمدار سپاه اسلام،فاتح خیبر،یل خط شکن 🌷 چنگ زد توي خاك‌ها و گفت «اين آخرين عملياتيه كه من دارم مي‌جنگم.» اصلا همتِ چند روز پيش نبود. خيلي گرفته بود. هميشه مي‌گفت «دوست دارم بمونم و اون‌قدر درد بكشم كه همه‌ي گناهام پاك بشه.» مي‌گفت «دلم مي‌خواد زياد عمر كنم و به اسلام و انقلاب خدمت كنم.» ولي اين روزها از بچه‌ها خجالت مي‌كشيد. مي‌گفت «نمي‌تونم جنازه‌هاشونو ببينم.» ماندن براش سخت شده بود. گفتم «اين چه حرفيه حاجي؟ قبلاً هركي اين حرف‌ها رو مي‌زد مي‌گفتي نگو. حالا خودت داري مي‌گي.» انگار دردش گرفته باشد، مشتش را محكم‌تر كرد و گفت «نه. من مطمئنم.» ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
🌷شب شهادت علمدار سپاه اسلام،فاتح خیبر،یل خط شکن 🌷 چنگ زد توي خاك‌ها و گفت «اين آخرين عملياتيه كه من دارم مي‌جنگم.» اصلا همتِ چند روز پيش نبود. خيلي گرفته بود. هميشه مي‌گفت «دوست دارم بمونم و اون‌قدر درد بكشم كه همه‌ي گناهام پاك بشه.» مي‌گفت «دلم مي‌خواد زياد عمر كنم و به اسلام و انقلاب خدمت كنم.» ولي اين روزها از بچه‌ها خجالت مي‌كشيد. مي‌گفت «نمي‌تونم جنازه‌هاشونو ببينم.» ماندن براش سخت شده بود. گفتم «اين چه حرفيه حاجي؟ قبلاً هركي اين حرف‌ها رو مي‌زد مي‌گفتي نگو. حالا خودت داري مي‌گي.» انگار دردش گرفته باشد، مشتش را محكم‌تر كرد و گفت «نه. من مطمئنم.» ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم