#خاطراتشهدا💭🌱
جانماز جیبی کوچکش را از پاکت درآوردند و باز کردند. فکر میکنید توی جانمازش چی گذاشته بود؟
یک کارت جیبی زیارت عاشورا که عکس رفیقش شهید سعید علیزاده رویش بود.❤️ ختم استغفار امیرالمؤمنین، تسبیح آبی که ساعتش را هم به آن وصل کرده بود و عکس رفیق شهیدش علی خلیلی. هرچه چشم چرخاندم که پلاکش را ببینم ندیدم.
همان پلاکی که توی سفر راهیاننوری که با هم رفتیم برای خودش سفارش داد و گفت رویش بنویسند دو همکار: شهید رسول خلیلی و شهید نوید صفری!🔗🌻 طرف دیگر پلاک هم عکس شهید رسول را زده بود. انگار پلاک وقت شهادت گردنش بوده که دیگر برنگشت...👣❤️🩹
#شهیدنویدصفری🌱
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
📌 بچه سوسول و خوشگلی که فرمانده تیپ شد.
🔹 بار اولی که صادق به جبهه میرفت، تازه جنگ شروع شده بود. در حال و هوای آن دوران، بعضی از رزمندههایی که او را نمیشناختند،
◇ به دلیل ظاهر خاص و موهای بلند مزدستان به دوست و همراهش میرمحمد موسوی میگفتند: «این سوسول و بچه خوشگل کیه اومد به جبهه؟»
◇ چند ماه نگذشت که همین بچه خوشگل شد فرمانده تیپ دوم لشکر ویژه ۲۵ کربلا
🌷 شادی روح مطهر سردار شهید صادق مزدستان صلوات
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
🔸دامادی که به مراسم عروسیاش نرسید!
🚨شهید حسین حلاوی از رزمندگان حزب الله که امشب به شهادت رسید قرار بود روز نیمهی شعبان مراسم ازدواج خود را بر پا کند.
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
سالروز شهادت فرماندهان شهید:
🌹 غلامحسین افشردی معروف به «#حسن_باقری» معاون اطلاعات عملیات سپاه (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه. ش)
🌹 #مجید_بقایی فرمانده قرارگاه کربلا (استان خوزستان، شهرستان بهبهان) (۱۳۶۱ ه. ش)
🌹 #توکل_قلاوند فرمانده اطلاعات عملیات قرارگاه نجف اشرف (استان خوزستان، شهرستان اندیمشک، بخش الوارگرمسیری، روستای مهرزیل) (۱۳۶۱ ه. ش)
🌹 #مجتبی_مومنیان مسئول طرح و عملیات قرارگاه خاتم (ص) (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۶۱ ه. ش)
#شهید
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
🔴برگزاری آزمون های استخدامی
آموزش و پرورش در اسفند ماه
برای قبولیدرآزمونابتدایی وپرورشی
منـــبع مطالعه رو#کتـــابچه کن ✅
همــه منــابع رو در کـــتابچه خلاصه
مفــیدکردیم ! کیــفیــت کــــتابچه رو
کارنامه قبولی های ابتدایی ودبیری
تیم معلم شو#تـضــمیــن کردند 😎
ما کنارتیم تا قبولی نهایی😉
تو کانال عضو شو و پیام#سنجاق_شده
رو کامل بخون 👇
https://eitaa.com/joinchat/585826589Cd0a274a826
هدایت شده از ⛔️ خبر سِری|khabar_seri
👩🏻🏫👨🏻🏫 منبع مطالعاتی قبولی در
استخدامی آموزش و پرورش
بزن رو کتاب ها و منابع رو بردار😍👇
📚📚📚📚📚📚📚📚
📚📚📚📚📚📚📚📚
📚📚📚📚📚📚📚📚
قبولی تضمینی با لمس کتاب ها 😎👆
🌷 #شهید #هسته_ای #داریوش_رضایی_نژاد
میگویند رفیقت را در سفر بشناس. با گروهی میخواستیم به یک مسافرت علمی برویم، اما در فرودگاه به یک تاخیر طولانی برخوردیم. همه، پیشانیهایشان پرچین شد و اخم کردند. داریوش تا این وضع را دید شروع کرد به شوخی کردن. فرودگاه را گرفته بودیم روی سرمان از بس که خندیدیم. انصافا وقتی صدایمان کردند که سوار بشویم، ناراحت شدیم که چرا نگذاشتند این خندهها و خوشیها طولانیتر باشد.
به نقل از همکار شهید، کتاب #شهید_علم
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
🔹 امامخمینی (رحمةاللهعلیه) پس از شهادت سردار حسن باقری روی عکس وی نوشتند:
« خداوند شهید شب زندهدار ما را با شهدای صدر اسلام محشور فرماید؛ اگرچه نمی توان با اندک اطلاعات روی کاغذ، معرِّف شخصیت حسن باقری به عنوان یک نخبه، میراث معنوی و سرمایه ملی بود.»
#نابغه_دفاع_مقدس
#شهید_حسن_باقری
#سالروز_شهادت
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
#روایتگری | #حاج_حسین_یکتا
بهقولحـٰاجحُسینیِڪتا
شباولقَبر بهخاطرفِشاریکه،
ازگُناهانمونبِهمونمیاد!
بِهقَدریفِشارهَست،
شیریکهدربَچگیخوردیماز
گوشودَهنمونمیزَنهبیرون..
اونجااگِهامامحُسینعَلیهالسلامنَیاد،
وامامزَمانعَلیهالسلامنَیاد،
وَنَگنایناازماهَستن
اگرشُھدانیانوواسِطهنَشن
بیچـٰارهایم،بیچارِه.💔"
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃فیلم کمتر دیده شده از شهید حججی
اینها فکر میکنند من شهید میشم!
#شهید_محسن_حججی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#شهید_حسن_باقری
صبح بود که زنگ خانه به صدا درآمد. وقتی در را باز کردم، پسر آقای اسماعیلی پشت در بود. به من گفت: به منزل افشردی نمیرید؟ تا این را گفت، دلم هری ریخت پایین. با نگرانی پرسیدم: این وقت صبح! مگه چه خبره؟ او خیلی آرام، خبر شهادت غلامحسین را به من داد. به روح شهید قسم، متوجه نشدم از خانهی خودمان تا منزل آنها را چه طوری رفتم. نمیدانستم چطور باید با مادر بزرگوارش روبهرو شوم. وقتی رسیدم، در خانه باز بود. وارد اتاق شدم. خواستم فریاد بزنم، اما دیدم مادرش به من گفت: الحمدلله! الحمدلله! الحمدلله! که بچهام به آرزوش رسید. بچهم آرزوی شهادت داشت. نمیخواست تو بستر بیماری از دنیا بره. او سزاوار شهادت بود و حیف بود شهید نشه.
اینقدر این مادر محکم و با ابهت بود که حتی وقتی او را برای دیدن فرزندش به پزشکی قانونی بردند، با دیدن پیکر پاک و مطهر غلامحسین، شروع کرد با او حرف زدن و اصلا گریه نکرد. دست نوازش به صورت غلامحسین میکشید و میگفت: عزیزم! شهادت گوارای وجودت، برای ما افتخار آفریدی. خدا تو رو لایق دونست که به این فیض عظیم نایل اومدی، مبارکت باشه.
پدر شهید نیز، چنین حالاتی را داشت و به هیچ عنوان اظهار عجز نمیکرد.
📚به نقل از زهرا رضاییمقدم، کتاب من اینجا نمیمانم
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا