✌️✨
✨
#رسم_شیدایـے
اسیر شده بود ۱۵ سال بیشتر نداشت.
حتے مویے هم در صورتش نبود.
سرهنگ عراقے امد یقشو گرفت،
کشیدش بالا و گفت: اینجا چیڪار
میکنے!؟ حرف نمےزد.
سرهنگ عراقے گفت: جواب بده
گفت ولم کن تا بگم ولش کرد
خم شد روی زمین و یڪ مشت خاڪ
برداشت، آورد و گفت: اینجا خاڪ منہ،
تو بگو اینجا چیکار میکنے؟!
سرهنگ عراقے خشڪش زده بود...
#یـٰا_حُســـَـیْن
#تواینجاچہمیڪنے ؟
✌️¦ @Razeparvaz
| #رسم_شیدایے |
.
.
مسئولیتے دادند بهش. توے دفترش
نوشت:«شرالمراء من کان الهوی
علیہ امیرا.» تا همیشہ جلوےچشمش
باشد و آن را بخواند ڪہ هواے
نفس برش غلبہ نڪند.
.
🥀| #شهید_حسن_رضوان_خواه |
🕊¦ @Razeparvaz
.
#رسم_شیدایـے
.
.
چرا شهید خرازے لباس پاسدارے نمےپوشید؟
ایشان لباس پاسدارے ڪمتر بہ تنش میکرد
در زمان جبهہ ما دونوع اورڪت داشتیم یک
نوع اورکت خوب و شیڪ بود ما فرماندهان
این را میپوشیدیم ولےاقاےخرازے آن اورکت
کہ بسیجےها مےپوشیدند را مےپوشید بہ او
میگفتم اقا خرازے شما چرا لباس پاسدارے
نمےپوشید گفت میخوام بسیجےها نشناسند
من فرمانده ام . . .
.
[ خاطره سرلشڪر رحیم صفوے ]
.
.
#شهداییمـ
#شهید_حسین_خرازے
🕊| @Razeparvaz
#روایتےازتو
.
.
همسر شهید بابائے مے گوید:
تولد من اول خرداد است.آخرین هدیہ تولد عباس براے من خیلی خنده دار و ابتکارے بود
در آن روز سلما،حسین و محمد خیلے خوشحال بودند.کیک تولدے گرفته بودند. پیشخودم مےگفتم:آفتاب از کدوم طرف درآمده پنج نفره جشن گرفتیم.کیک تولد این گونہ بود: عباس دور تا دور یک سیب به اندازه سن من چوب کبریت گذاشتہ بود و آن سیب مثل جوجه تیغے شده بود. عباس کبریت هارا روشن کردو گفت حالا فوت کن براے من خیلے عجیب و جذاب بود کہ عباس چنین ابتکارے بہ خرج داده است
.
.
#شهید_عباس_بابائے
#رسم_شیدایـے
#شهداییمـ
🕊| @Razeparvaz
#رسم_شیدایـے
.
.
اسیر شده بود ۱۵ سال بیشتر نداشت.
حتے مویے هم در صورتش نبود.
سرهنگ عراقے امد یقشو گرفت،
کشیدش بالا و گفت: اینجا چیڪار
میکنے!؟ حرف نمےزد.
سرهنگ عراقے گفت: جواب بده
گفت ولم کن تا بگم ولش کرد
خم شد روی زمین و یڪ مشت خاڪ
برداشت، آورد و گفت: اینجا خاڪ منہ،
تو بگو اینجا چیکار میکنے؟!
سرهنگ عراقے خشڪش زده بود...
.
.
#خاڪریز_شهدا
#تواینجاچہمیڪنے ؟
.
🕊| @Razeparvaz
#رسم_شیدایـے
.
مداحے میکرد و اکثر اوقات ذکر سینہ زنے
هیئت را میگفت.گاهے بہ شوخے میگفت:
من دوهزارتا یاحسین حفظ هستم.
اخلاص او زبانزد رفقا بود ، اگہ کسے از او
تعریف مےکرد،ناراحت میشد .وقتے در قبال
زحمات تشکر میکردند.میگفت خرمشهر را
خدا آزاد کرد.یعنے همہ کار خداست و همہ
کار براے خداست او ابراهیم هادے را الگوے
خود قرار داده بود و دقیقا پا جاے پاے
ابراهیم میگذاشت.
.
.
#شهداییمـ
#شهید_محمدهادے_ذوالفقارے
🕊| @Razeparvaz
#رسم_شیدایـے
.
.
.
تازه میفهمم چرا انقدر شهید احمد کاظمے
حسرت عدم شهادتش را در زمان حیات
میخورد. حال امثال من تا شرایطے محیا
مے شود یا شرایط کارے سخت مے شود
شاید بہ رفتن از کشور فکر کنند، امّا آن
مادر شهید پسر اول ، دوم، سوم و چهارم
خود را براے کشورش داده. کجاے دنیا
چنین فداکارے مے توان پیدا کرد؟
.
.
#شهداییمـ
#مادر_شهید
🕊| @Razeparvaz
•••
#رسم_شیدایـے
.
دشمنان نمےدانند و نمیفهمند!
کہ ما براے شهادت مسابقہ میدهیم
و وابستگے نداریم و اعتقاد ما این
است کہ از سوے خدا آمده ایم و
بہ سوے او میرویم
.
.
#شهید_سردار_همدانے
#شهداییمـ
🕊| @Razeparvaz
•••🕊
#رسم_شیدایـے
.
.
نزدیڪ عملیات بود.میدانستم دختر
دار شده.یک روز دیدم سر پاکت نامہ
از جیبش زده بیرون.گفتم این چیہ!؟
گفت عکس دخترمہ. گفتم بده ببینمش،
گفت خودم هنوز ندیدمش گفتم چرا!؟
گفت الان موقع عملیاتہ میترسم مهر
پدر فرزندے کار دستم بده بعد...
.
.
#شهید_مهدی_زینالدین
#شهداییمـ
🕊| @Razeparvaz