eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.4هزار دنبال‌کننده
556 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خُوشا سَری کِه شَود خاکِ پای حَضرَتِ هادِی خُوشا دِلی کِه پَرَد دَر هَوای حَضرَتِ هادِی به چِشمِ بَستِه خُدا را به رُوی باز بِبینَد به دِیدِه هَر کِه نَهَد خاکِ پای حَضرَتِ هادِی زِ قَبر و بَرزَخ و فَردای مَحشَرَش نَبُود غَم کَسی که زادِ رَهَش شُد وِلای حَضرَتِ هادِی به سِیم و زَر نَکُند اِعتنا کَسی کِه به عالَم طَلب کُند نظرِ کیمِیای حَضرَتِ هادِی به سَعی بَندِه نَیایَد به دستِ، قُربِ خُداوَند مَگر کِه دَرک کُند دِل، صَفای حَضرَتِ هادِی کَسی که جانِ جَهان بُود، داد جان به غَرِیبی هِزار جانِ مُقدّس فَدای حَضرَتِ هادِی نَدانَم اِین کِه به دُوران چِه ها رَسید به جانَش زِ کینهء مُتوَکّل، دَغای حَضرَتِ هادِی به یادِ بَزمِ شَرابِ یَزیدِ سُفلَه فِتادَم کِه بِزمِ خَمر شُد از کِینِه، حَضرَتِ هادِی به یادِ چُوب و لَبانِ حُسین گِریَم و گُویَم نبُود چُوبِ جَفا از بَرای حَضرَتِ هادِی چِه خِیر بِهتَر از اِین رستگار را کِه زِ تُوفِیق رِسید بر دَرِ سُلطان، گِدای حَضرَتِ هادِی @raziolhossein
حیات آب بقا جز غم تو نیست، حسین نمیرد آن‌که دلش با غم تو زیست، حسین صفای عمر ابد یافت هر که در غم تو به قدر یک مژه بر هم زدن گریست، حسین به روز حشر که محشر کند شفاعت تو کسی که سایه‌نشین تو نیست، کیست؟ حسین جهنم است بهشتی که خالی از تو بُوَد بهشت بی گل رویت بهشت نیست، حسین تویی که آیت حُرّیت از رخت پیداست خوشا کسی که چو حر بر تو بنگریست، حسین گدای راه تو هر کس که گشت آقا شد که گرد خاک رهت تاج سروری‌ست، حسین نشسته بر سر راه تو «رستگار» مدام به دستگیری او لحظه‌ای بایست، حسین @raziolhossein
بگذار که خاک زیر پایت باشیم وز مِهر چو ذرّه در هوایت باشیم ما را به گدایی درِ خود بپذیر بگذار گدای سامرایت باشیم @raziolhossein
زندگی با من مظلوم مدارا نکند مرگ هم عقده‌ای از مشکل من وا نکند ای امید دل من تا که تو رفتی ز برم دل ماتم‌ زده‌ام جز تو تمنّا نکند کارم از گریه گذشته‌ست، غمم نیز ز حد دل غمگین مرا نیز تسلّی نکند غمگسار دل من بعد تو جز زینب نیست غیر از او اشک مرا پاک ز سیما نکند شمع‌سان سوزم و زینب شده پروانۀ من آخر از سوختن، این غمزده پروا نکند این در سوخته را کز تو نشان‌ها دارد چه کنم تا که حسین تو تماشا نکند مخفیانه دل شب سوی مزارت آیم که کسی قبر تو را فاطمه! پیدا نکند «رستگار» آرزوی طوف حریمت دارد در ره کعبه جز این قبله تماشا نکند @raziolhossein
اگر می‌خواستی سوزی در آتش، حاصل ما را چرا با داغ زهرا آشنا کردی دل ما را؟ اگر می‌خواستی خاکستر ما را دهی بر باد چرا با اشک بر زهرا عجین کردی گِل ما را؟ اگر می‌خواستی باشیم دور از تربت پاکش چرا دادی به دست دل، عنان محمل ما را؟ اگر ما را پذیرای غم زهرا نمی‌دیدی نمی‌دادی به پیک غم، نشان منزل ما را تو می‌دانی که ما پروانه‌ها ممنون زهراییم که روشن می‌کند هر شب، چراغ محفل ما را در آن روزی که هر کس راه حلّ مشکلش جوید به دست مادر سادات حل کن مشکل ما را به جرم معصیت، خواهی بسوزانی بسوز امّا مسوزان پیش چشم قاتل زهرا دل ما را.. @raziolhossein
داغ است، دل لاله‌ی صد چاک دمشق زآن گل که بُوَد به تربت پاک دمشق خورشید به سوگ «امّ‌کلثوم» گریست تا ماه مدینه خفت در خاک دمشق ..... هم ماه مدینه است و هم زهره‌ی شام همه عمّه و هم خواهر و هم دخت امام ای دوست! اگر سوریه رفتی برسان از جانب ما به «امّ‌کلثوم»، سلام .... در دفتر عشق، حرف منظوم شدم تا آینه‌دار پنج معصوم شدم هر کس به ردیف عشق نامی را خواند من خادم بیت «امّ‌کلثوم» شدم .... هم دختر خورشیدی و هم دختر ماه هم خواهر مجتبی و هم خواهر شاه بعد از سخنان تو بگفتا زینب: لا حول و لا قوّة الّا بالله @raziolhossein
تا بوسه‌ی خنجری به حلقوم نشست بر نیزه، سر امام مظلوم نشست تنها نه فقط میان رگ‌های حسین آن نیز به قلب «امّ‌کلثوم» نشست ...... شأن تو و درک ما، همان سنگ و سبوست نشناخته‌ایمت آن چنانی که نکوست در نای تو، نطق مرتضی جاری بود «از کوزه همان برون تراود که در اوست» ...... او نور چراغ خانه‌ی حیدر بود در شام ستم، چراغ روشن‌گر بود آن روز که تکیه‌گاه آن قافله شد یک شانه برای گریه‌ی خواهر بود ..... الگوی فرشتگان معصوم است او بر واژه‌ی صبر و عشق، مفهوم است او از خطبه‌ی آتشین او پیدا شد بانوی قیام، «امّ‌کلثوم» است او ..... در چرخ وجود، محور خورشید است خاک قدمش تاج سر خورشید است باید که فروغ چشم زهرا باشد در خانه‌ی ماه، دختر خورشید است @raziolhossein
یکی این سان، یکی این گونه باید که شام و کوفه را رسوا نماید ببین پیشانی زینب شکسته بگو اخت المصائب لب گشاید ...... به حق بر فاطمه بوده است، نائب که یک لحظه نشد در صحنه، غائب در این عالم به غیر از «امّ‌کلثوم» برادر را که شد اخت المصائب؟ ...... کسی نشناختت، ‌ای دخت مظلوم! نباشد قدر تو بر خلق، معلوم اگر زینب بُوَد امّ المصائب تویی اخت المصائب، «امّ‌کلثوم»! @raziolhossein
غم بر دل هر پیر و جوان است امشب ماتم زده بغض آسمان است امشب در سوگ غریبانه‌ی «امّ‌کلثوم» محزون، دل صاحب الزّمان است امشب ..... آن زینب او، عزیز مردم شده است این فاطمه‌اش، ملیکه‌ی قم شده است افسوس! که نام «امّ‌کلثوم» فقط مانند مزار مادرش، گم شده است ..... تا آخر خط به خاطر مکتب رفت جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت در مهر و وفا بر «امّ‌کلثوم» نگر دنبال حسین، همره زینب رفت ..... در راه شما هر که قدم بگذارد پا در حرم جود و کرم بگذارد فردا نکند شفاعت از او زهرا در حقّ شما کسی که کم بگذارد ...... آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود تو جان پدر بودی و او جان تو بود آن کس که تمام خلق مهمان وی‌اند آن شب به سر سفره‌ی احسان تو بود @raziolhossein
تا سجده برد ملت آزاده به خاک تن شسته به خون و آبرو داده به خاک سلطان علی از نسل امام باقر در مشهد اردهال افتاده به خاک ...... نسبت به امام باقرش داده خدا فخریه ز نسل طاهرش داده خدا مانند زیارت حسین است ، آری اجری که برای زائرش داده خدا ..... این گل که گلاب از او ببوید تاحشر خضرازحرمش حیات جوید تاحشر داغی که ز یاران شهیدش به دل است چون لاله ز تربتش بروید تاحشر @raziolhossein
حریم حضرت سید محمد است اینجا بهشت اهل دل از فیض سرمد است اینجا دلی که زنده شد اینجا دگر نمی میرد که روضه ای زِ بهشت مخلّد است اینجا اگر که باز کنی چشم دل عیان بینی که از ملائکه پر رفت و آمد است اینجا اگر که زائر این آستانه ای  زنهار که حرمت حرمش بس مؤکد است اینجا مباد حرمت این آستان شکسته شود که هر گناه عذابش مشدّد است اینجا کسی اگر که تهی دست آمده بد نیست ولیک دست تهی رفتنش بد است اینجا زِ هر قبیله به این قبله روی می آرند که در میان قبائل زبان زد است اینجا هر اختلاف که دارند از او مدد گیرند هنوز داوری اش زیب مسند است اینجا به هر که می نگری بهرش آورد نذری کسی نگفته که نذر کسی رد است اینجا مطاف کعبه بود،چون امام هادی را بزرگ مرقد فرزند ارشد است اینجا براستی زِ شرافت بر آسمان بالد سری که خم شده در پای مرقد است اینجا جلوتر از پدر ماجدش زِ دنیا رفت کسی که نزد برادر بس امجد است اینجا امام عسکری از غم کند گریبان چاک به ماتمش که غم و داغ بی حد است اینجا علی به زائر او التفات ها دارد بلی به لطف یدالله مؤیَّد است اینجا سخن زیاد بود«رستگار» لب بربند حریم حضرت سیّد محمّد است اینجا @raziolhossein
خوشا سری که شود خاک پای حضرت هادی خوشا دلی که پرد در هوای حضرت هادی به چشم بسته خدا را به روی باز ببیند به دیده هر که نهد خاک پای حضرت هادی ز قبر و برزخ و فردای محشرش نَبُود غم کسی که زاد رهش شد ولای حضرت هادی به سیم و زر نکند اعتنا کسی که به عالم طلب کند نظر کیمیای حضرت هادی به سعی بنده نیاید به دست، قرب خداوند مگر که درک کند دل، صفای حضرت هادی کسی که جان جهان بود، داد جان به غریبی هزار جان مقدّس فدای حضرت هادی ندانم این که به دوران چه‌ها رسید به جانش ز کینۀ متوکّل، دغای حضرت هادی به یاد بزم شراب یزید سفله فتادم که بزم خمر شد از کینه، حضرت هادی به یاد چوب و لبان حسین گریم و گویم نبود چوب جفا از برای حضرت هادی چه خیر بهتر از این «رستگار» را که ز توفیق رسید بر در سلطان، گدای حضرت هادی @raziolhossein