eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.4هزار دنبال‌کننده
556 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رجبـــــ آمد کہ امشبـــــ با طلوعش دهــد مــژده "امام باقر آمد...
ای ولــیّ‌الله داور، السـلام ای سلامت از پیامبر، السلام حجّت خلاق اکبـر، السلام زادۀ زهـرای اطهر، السلام -السلام ای باقـر آل‌رسـول -چارمین فرزند زهرای بتول ای نبی بـر تو فرستاده سلام وی به زین‌العابدین، ماه تمام هفتمین معصومی و پنجم امام مکتبت تا صبح محشر، مستدام -تیغ نطقت می‌شکافـد، علم را -روح می‌بخشد مرامت، حلم را ای سـلام ذات حـیّ داورت بر تو و نطـق فضیلت‌پرورت علم آرد سجده بر خاک درت حلم گردیده است بر دور سرت -نسل نوری هم ز باب و هم ز مام -خـود امام و مـادرت بنـت الامام کیستـی ای آیت سـرّ و علن؟ تو هم از نسل حسینی، هم حسن تو امـامت را روانـی در بـدن ای ولایـت را چـراغ انجمـن -علم تو، علـم خداونـد جلیل -وحی باشد بر لبت بی‌جبرییل از درخـت علم، بَـر داریم ما وز تو صد دریا گهر داریم ما بس حـدیث معتبـر داریم ما از شما کی دست برداریم ما؟ -یابن زهرا سر برآور باز هم -«جابر جُعفی» بپرور باز هم یابن زهرا گر چه با بغض تمام، حرمتت گردید پامال «هشام»، بر تنت آزار آمد صبح و شام، تو امامـی، تو امامی، تو امام -نور از هر سو که خیزد، دیدنی است -چهرۀ خورشیـد کی پوشیدنی است؟ تو خـزانِ بـاغ زهـرا دیده‌ای تو تن بی‌سر به صحرا دیده‌ای گـردن مجـروح بابا دیده‌ای بر فراز نیـزه سرهـا دیده‌ای -کاش می‌دیدم چه آمد بر سرت -یا چه کرده کعب نی با پیکرت؟ تو چهل‌منـزل اسارت دیده‌ای از ستمکاران جسـارت دیده‌ای خود عزیزی و حقارت دیده‌ای تشنگی و قتل و غارت دیده‌ای -چارساله، کـوه ماتم برده‌ای -مثل عمه، تازیانه خورده‌ای شـام بـود و مجـلس شوم یزید چشم تو چوب و لب خشکیده دید گـه سکینه ناله از دل می‌کشید گاه زینب جامـه بـر پیکـر درید -چشم بر رگهای خونین دوختی -سـوختی و سـوختی و سوختی ای دل شیعـه چـراغ تــربتت دیده‌هـا دریـای اشک غـربتت سالهـا بـر دوش کـوه محنتت روز و شب پامال می‌شد حرمتت -ظلم دیـدی در عیـان و در خفا -تـا شـدی مسمـوم از زهر جفا ای به جانت از عدو رنج و عذاب هم به طفلی، هم به پیری، هم شباب قلبت از زهـر ستـم گردیــد آب قبــر بـی‌زوّار تــو، در آفتــاب -وسعت صحن تو مُلک عالم است -لالۀ قبـر تو اشک «میثم»است @raziolhossein
گلشن توحید، آباد امام باقر است مرغ دل در هر نفس یاد امام باقر است در تجلّی نور ارشاد امام باقر است شادی اجداد و اولاد امام باقر است مژده یاران عید میلاد امام باقر است کعبه ی دل روح قرآن جان زین العابدین سر زده در اوّل ماه رجب ماهی تمام کافتابش آورد هر صبح دم عرض سلام کنیه بوجعفر لقب یاقر محّد شد به نام قطره ای از چشمه ی علمش علوم خاص و عام نجل پیغمبر امام ابن امام ابن امام رهنمای راستان و پیشوای راستین کیست این مولود انجم را چراغ انجمن عارف بودو نبود و واقف سرّ و علن بحر بی پایان علم ذات حیِّ ذوالمنن جابر آورده سلامش از رسول مؤتمن باب او ابن الحسین و مام او بنت الحسن جدّه اش زهرا و جدّش رحمةٌ للعالمین روی او روی خدا خوی محمّد خوی او سجده آرند آسمانی ها به خاک کوی او از حسین و از حسن دارد ملاحت روی او لاله های باغ جنّت مست عطر بوی او نخل طوبی سرو رعنای کنار جوی او طوطی آن نخل، میکاییل و جبریل امین اختر برج حسن! خورشید سرمد زاده ای بر علیّ بن الحسین امشب محمّد زاده ای خود سپهر عصمت و ماه مؤیّد زاده ای جان، نثار دامنت روح مجرّد زاده ای احمدی دیگر برای آل احمد زاده ای آسمان امشب نهاده پای بر چشم زمین از خداجویان عالم بنده ی درگاه تو ای صراط مستقیم کلّ خلقت، راه تو وی فراتر از ثنای خلق قدر و جاه تو آفتاب وحی روی خوب تر از ماه تو مخزن اسرار غیب حقّ دل آگاه تو منطقت علم الکتاب و مکتبت علم الیقین سنگ اگر خاک تو گردد طوتیایش می کنی مس چو اکسیر از تو خواهد کیمیایش می کنی دست گمراهی چو گیری رهنمایش می کنی هر کجا بیگانه بینی آشنایش می کنی دشمن ار دشنام گوید تو دعایش می کنی با کلامی جانفزا و با بیانی دلنشین گاه از صوت مناجاتت ملایک در خروش گاه اهل آسمان ها را کلامت دُرّ گوش گه زاشگ دیده آری بحر رحمت را به جوش گه جواب نیش دشمن را دهی پاسخ به نوش گاه مانند کشاورزان بود بیلت به دوش ریزدت پیوسته مروارید غلطان از جبین ای گرفته وام خورشید جهان آرا زتو ای عیان خُلق رسول و عصمت زهرا زتو ای مزین کوه و دشت و دامن صحرا زتو ای هدایت تا قیام محشر کبری زتو ای زیارتنامه ی جانسوز عاشورا زتو شور عاشورات پیدا در کلام آتشین محفل قدّوسیان را از تو باشد ذکر خیر با تو دائم اُنس دارد جنّ و اِنس و وحش و طیر کرده ای از دامن سجّاده تا معبود سیر مست فیضت آشنا و محو گفتار تو غیر از تو زیبا قصّه ی ناب عزیز است و عُزیر سینه ات دریای علم اوّلین و آخرین تا تو را پیوسته در آغوش جان دارد بقیع از تن پاک تو روح جاودان دارد بقیع گر چه از خورشید گردون سایبان دارد بقیع ناز هر شب بر چراغ آسمان دارد بقیع سایه ی رحمت به فرق انس و جان دارد بقیع خلق رو آرند سویش از یسار و از یمین من کی ام مدحت سرای خاندان عصمتم هر که هستم خاک پای خاندان عصمتم سر خوش از جام ولای خاندان عصمتم بلکه مرهون عطای خاندان عصمتم «میثم» دار بلای خاندان عصمتم بارالها هستیم را کن فداشان آمّین @raziolhossein
از آسمان ترّنم باران چه دیدنیست این بار طعم رویش گلها چشیدنیست آمد خبر که ازطرف عرش یک پسر بر جمع خانواده ی مولا رسیدنیست ناز قدوم این نوه ی حضرت حسین صدها نفرشبیه خودم سر بریدنیست او آمد و به نام  خداوند لب گشود تکبیر جمع عرش نشینان شنیدنیست آرام جا میان دو دست  پدر گرفت با ناز ناز طفلک زهرا کشیدنیست مستم اگر ز باده ی یک جرعه ازخم است جشنِ  ولادتِ  ولی ُالله ِ پنجم است نام  تو نام  حضرت  پیغمبر خدا محو توام  تو بنده ی زیباتر خدا هستی برای خلق جهان با علوم خود بعد از پیام بر – تو  پیام آور خدا یک عالمه طراوت وسرسبزی و بهار آورده ای برای من از محضر خدا با آنهمه روایت سبزی که ازتو هست آسان تر است آمدن ِ بر در ِ خدا من از کنار خانه ی تو نه - نمی روم تا که رسانی ام تو به دور و بر خدا مستم اگر ز باده ی یک جرعه ازخم است جشنِ  ولادتِ  ولیُ اللهِ  پنجم  است ای یادگار ِ واقعه ی  کربلا  سلام با غصه و مصیبت و غم آشنا سلام بر آن دل شکسته ی دوران کودکیت از ما همیشه وهمه دم هرکجا سلام یادت نمی رود دم دروازه های شهر با سنگ داده اند به روی شما سلام جابر رسید و گفت که ای باقرالعلوم بر تو رسانده است رسول خدا سلام قبر بدون شمع و چراغ بهشت ماست ما زائر مزار تو  هستیم با ” سلام “ مستم اگر ز باده ی یک جرعه ازخم است جشنِ ولادت ِ ولیُ اللهِ   پنجم است @raziolhossein
در حلم و وفا حسن زبانزد دارد در جود و سخا شکوه بی حد دارد در قامت او صلابت حیدری ست در چهره ي خود نور محمد دارد @raziolhossein
جلوه می بارد از جمال علی جذبه می‌جوشد از جلال علی همه خیراتِ آسمان و زمین نوشِ جانِ علی و آل علی هرچه دارد خدا به خاطر اوست هرچه دارد خدا حلالِ علی مرتضی را چه کار با عالم هست عالم فقط وبال علی ای نفسهات در خصال صدوق ای بزرگیت از خصال علی همه‌ی حرف توست قال نبی همه‌ی حال توست حال علی آمدی تا که با تو ما برسیم ما همه میوه‌هایِ کال علی لطف زهرا تو را به ما دادند از کَرَمخانه‌ی عیال علی شب شب عشق آفرین ، علی است شب لبخند پنجمین علی است ای نمازِ مطهر زهرا سجده‌های معطر زهرا خیره ای خیره بر مقاماتش مثلِ قابی برابرِ زهرا می‌وزد در هوای گیسویت عطرِ گلهای قمصرِ زهرا آسمانی و مژده‌ات را داد به زمینها پیمبرِ زهرا بی خودی نیست فاطمی هستی پُری از نورِ کوثر زهرا می‌زند موج در احادیثت جلوه‌های مکرر زهرا با شما جبرئیل نام مرا  می‌رساند به محضر زهرا فاطمه عاشق همین علی است شب لبخند پنجمین علی است ای طلوع علی الدوام حسن آفتاب بلندِ بام حسن جابر آورده‌ات سلام رسول مادرت گفته‌ات سلام حسن می‌رسند از تبارِ مادری‌ات هفت معصوم بر امام حسن حسنی زاده‌ای از آلِ حسین ای حسینی ترین کلامِ حسن دست تو دست مجتبای کریم به تو زیبنده است نام حسن به عمویت ارادتت پیداست در بقیعی به احترام حسن چارتا مجتبی کنارِ همید ای تمام شما تمام حسن هم حسن هم حسین این علی است شب لبخند پنجمین علی است ای محمد ترین دعای حسین دومین احمد حرای حسین آمدی تا به انتها برسد امتدادی از ابتدای حسین از پدر ارث بُرده‌ای داری به سرِ شانه‌ات رَدای حسین آنکه روزی "حسین منی "گفت گفت مثلش تویی برای حسین ای علی اکبر امام شده اکبر بعد کربلای حسین تو حسینیه‌ی خدا هستی با تو ماندیم در هجای حسین عشق دنبال آخرین علی است شب لبخند پنجمین علی است @raziolhossein
بال خود را پهن كرده بر زمين روح الامين تا شود فرش حريم قُدسِ زين العابدين اوّل ماه رجب دنياي ما زيباتر است چونكه ماه ديگري پا مي گذارد بر زمين "يامحمّد"در شروعش،"يا نبي"در آخرش نيست بيخود شد رجب ، ماه اميرالمؤمنين فاطمه بِنتُ الحَسن درخانه ي إبنُ الحُسين كودكي آورده از هرحيث بي مِثل و قرين آن چنان دارد شباهت بارسول الله كه ---مي شود او را بخوانم رَحمةٌ للعالَمين خاك جاي خود،ببين افلاك هم روشن شده بسكه نوراني ست اين خورشيد هستي آفرين تا بگردند آسمانيها به گردش هفت بار مي برند اين كعبه را با شوق تا عرش بَـرين كوريِ چشمانِ شورِ خيلِ اصحابُ الشِّمال روز ميلادش عجب شادند اصحابُ اليَمين عيدي امروز ما را يا علي اكبر بده لحظه اي كه بر تو مي گويد عمو اين نازنين "ديدني"يعني تبسّم كردن او بر حُســين ديدني تر، سجده ي شُكرِ امام السّاجدين پنج تن را گِرد گهواره به چشم باطنش در ميان حجره مي بيند امام پنجمين هفتمين معصوم آمد،هفتمين باراست كه دست حق بي پرده بيرون آمده از آستين عقل عالم پيش عقل حضرتش جهل عظيم علم خلق الله پيش دانش او شرمگين "باقر علم نبيّين"شُهرت عامش بُوَد اين مُحمّد هم،كريم است و حَليم است و اَمين ظاهراً شد قاتل او زين آغشته به سَم باطناً كُشتش غم سلطان مَقطوعُ الوَتين اختصاصاً با رقيّه داشت دردي مشترك او هم از پُشت شُتر افتاد با صورت زمين... @raziolhossein
روشن تر است این پسر از ماه صورتش گردن کشیده ماه خودش هم به رویتش ماه رجب به ماه عرب چشم دوخته معلول خیره ست به دقت به علتش ماه تمام اول ماه رجب رسید قد قامت الصلوة به قد و به قامتش شد اولین محمد بعد از پیامبر آمد ز دست های علی هم نبوتش چون آفتاب وقت طلوع و غروب خویش عمری نشسته کوه دو زانو به خدمتش در آفتاب ظهر، زمین سایه اش کم است خاص است قهر حجت و عام است رحمتش از شرق تا به غرب جهان،نه بزرگتر قلب من و تو است حدود حکومتش قارون اگر شود همه ی عمر چون گداست در محضر تو هرکه بنازد به ثروتش این سو پدربزرگ حسن آن طرف حسین باید که غبطه خورد به شکل سیادتش بوده علی اگرچه پسرخوانده ی نبی گشته محمد اِبْنِ علی با ولادتش داییش قاسم است و رقیه ست عمه اش از این مسیر رفته به زهرا شباهتش همبازی رقیه و دلواپس عمو شد شرح روضه مدت عمر امامتش در ظاهرش گرفتن مجلس برای علم در اصل شرح روضه فقط بوده علتش @raziolhossein
آن مقتدا كه هستی دارد قوام از او خورشيد و ماه نور گرفتند وام از او آن پنجمين امام كه معصوم هفتم است دارد حريم كعبه ی دين احترام از او دريا شكاف علم و يقين «باقرالعلوم» ماهی كه شرمگين شده بدر تمام از او او باغبان علم و فضيلت شد و به جاست آن گلشنی كه يافته فيض مدام از او گل های باغ معرفت و بوستان علم دارند رنگ و جلوه گری هر كدام از او روشن چراغ دانش و بينش ز نور اوست دارد حياتِ علم و فضیلت دوام از او دانش به حُسن مطلع او گفت آفرين بينش رسيده است به حُسن ختام از او بطحا شده است باغ بهشت از ولادتش يثرب شده است روضۀ دارالسلام از او در گردش مدار، فروغ اميد را منظومه های عشق گرفتند وام از او تا رهنمای خلق شود در ره نجات بالله گرفته بود خدا التزام از او قولش هماره قول رسول كريم بود شد جلوۀ حديث نبی مستدام از او اين آفتاب عشق كه سوي دمشق رفت گفتی گرفت روشنی روز شام از او بزم هشام بود به شام و گمان نبود دعوت كند به «سَبق رِمايه» هشام از او هر چند عذر خواست ز پرتاب تير و خواست تا حكم انصراف بگيرد امام از او اما هشام بر سخن خود فشرد پاي تير و كمان گرفت امام همام از او تير و كمان گرفت و هدف را نشانه رفت تا ضرب شست بنگرد و اهتمام از او فضل و بزرگواری آن مظهر گذشت راضی نشد كه خصم شود تلخ كام از او تير نخست چون به هدف كارگر فتاد پروانه يافتند يكايك سهام از او می دوخت تير را به دل تير در هدف بود از خدای نصرت و سعی تمام از او آماج تير شد چو هدف شد بر آسمان تجليل بی مبالغۀ خاص و عام از او اين است رهبری كه بهر لحظه قدسيان در عرش می برند به تقديس نام از او همراه اوست عطر شهيدان كربلا خيزد هنوز رايحه آن قيام از او «جابر» سلام ختم رُسل را به او رساند با گوش جان شنيد جواب سلام از او از سعی او گرفته صفا، مروه و صفا بر جای مانده حرمت بيت الحرام از او از صد هزار بوسه‌ی خورشيد خوشتر است خال سياه كعبه و يك استلام از او اصحاب معرفت به ادب گرد آمدند باشد كه بشنوند حديث و پيام از او گوهرفشان به خدمت او طبع «حميری» است شعر «كميت» يافته قدر و مقام از او در ساحل غدير ولايت نشسته اند آنان كه چون «فُضيل» گرفتند جام از او رو تشنگی بجوی «شفق» گر اميد توست جامی ز حوض كوثر و شرب مدام از او @raziolhossein