eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.6هزار دنبال‌کننده
597 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جان بر لب است از غم جانان دعا كنيد شايد به سر رسد شب هجران دعا كنيد با چشمه هاي خالي و خشكيده نگاه در حسرت رسيدن باران دعا كنيد روزي هزار بار دعاي فرج كم است در آرزوي يار فراوان دعا كنيد هر جا كه ميرويد نجف مكه كربلا اينجا كنار شاه خراسان دعا كنيد يا ايهاالرئوف! شما واسطه شويد ما بي كسيم حضرت سلطان! دعا كنيد ما آمديم اذن محرم به ما دهيد آقا براي ماه عزامان دعا كنيد ما گريه مي كنيم كه يك روز جان دهيم از داغ خشكي لب عطشان دعا كنيد @raziolhossein
با چه رویی بنویسم که بیا آقا جان شرم دارم خجلم من ز شما آقا جان با چه رویی بنویسم ز غم دوری تو که گناهان من آزرده تو را آقا جان مهربانانه به یاد همه ی ما هستی آه از غفلت روز و شب ما آقا جان صحن چشمان ترم منتظر مقدم توست قدمی رنجه نما ، بهر خدا آقا جان  صبح آدینه قلم کوی تو را می پوید می شود همسفر باد صبا آقا جان قلم و دست غلامانه ی من می لرزد با چه رویی بنویسم که بیا آقا جان @raziolhossein
بر  حنجر خشکِ شیعه خنجر بس نیست؟ بر آل علی ظلمِ ستمگر بس نیست؟ جا دارد از این هجر گریبان بدریم ای صاحب صبر ، صبر دیگر بس نیست @raziolhossein
قرار دل! ز فراقت دگر قرار ندارم به انتظار قسم، تاب انتظار ندارم به احتضار مبدّل شد، انتظار ظهورت اجل رسیده دگر؛ تاب احتضار ندارم ز بس گریستم و دیده‌ام ندید رخت را گمان برند گروهی به من که یار ندارم اگر بهار شود، چارفصل سال برایم خدا گواست که بی‌روی تو، بهار ندارم به سلطنت ندهم رتبه‌ی گدایی خود را که در زمین و زمان، جز تو شهریار ندارم نه مانده تاب فراق و نه هست طاقت صبرم چگونه صبر کنم؟! دیگر اختیار ندارم دیار من نبود غیر خاک مقدم یارم چو دُورِ غیبت یارم بود، دیار ندارم به اشک دیده بیارم مگر به دست، دلت را عزیز دل! چه کنم؟! چشم اشک‌بار ندارم اگر تو سوز دهی، جز به آتشت نگدازم اگر تو اشک دهی، غیر گریه کار ندارم به دار عشق تو، میثم مگر قرار بگیرد وگرنه تا به تنم جان بود، قرار ندارم @raziolhossein
بار دیگر شب گذشت وجلوه گرنورسحرشد با پرستوهای عاشق، دل مهیای سفرشد با هزاران شوروشادی تا مدینه رهسپرشد دیدآن جا شوق وشوری، شادمانی وسروری وادی سینا وطوری، برفلک تابیده نوری سینۀ سینا شد آنجا ازقدوم پورموسی آمد آن مهری که باشد ، روشنای کهکشان ها نوراو رنگین کمانی،بسته روی آسمان ها حُسن او شوری فکنده، دربیانها برزبان ها ازعطا ولطف ایزد، ازبهشت سبزوسرمد هیچ می دانی که آمد، عالم آل محمد آن که علم خویش رابخشیده براو حق تعالی کهکشانی ازستاره، مهردارد رونمایش آسمانی نورونقره، ماه می ریزد به پایش مهرومه ماتند وحیران، درتماشای لقایش این سراسر روشنایی،با فروغی کبریایی با نسیم دلربایی، جلوه ای دارد خدایی جلوه ای که گلشن هستی شده ازاو مصفا روشنای چشم هاشد ، ذره ای ازخاک طوسش ناز دارد برخلایق، هرکسی شدخاکبوسش خوانده اند اورا به دنیا، شمس نه، شمس الشموسش مهرآمد، ماه آمد، با جلال وجاه آمد با دلی آگاه آمد، نورنورالله آمد نورخورشید همه خورشیدهای عالم آرا اوامیر عشق باشد،ملک ایمان کشوراو حک شده نام خدابر،خاتم انگشتراو عرش اعلا مسنداو،تاج تقوا افسر او بنگرای دل عّزو جاهش،برفروغ جلوه گاهش نورایمان درنگاهش،هرکه آید درپناهش کی کند وصل بهشت آرزو ازحق تمنا آن که باشد روضه ای از،باغ جنت مشهد او اجرحج وعمره دارد، یک طواف مرقد او با کبوترها زند پر، به گرد گنبد او هرکه می گردد ندیمش، سائل طبع کریمش مست گردد ازشمیمش، می کند طوف حریمش سعی کن تاگوهری برداری ازاین موج دریا هرکه دارد مهراورا، گوهری شهوار دارد درحریم سینه ی او، مشرق الانوار دارد روکند بردرگه او، هرکه با او کار دارد هرکه می گرددگدایش،زودمی بیند عطایش شرط دین باشد ولایش، من چه گویم درثنایش بضعة منی رسول الله گفتش همچوزهرا روی خاک اونهادی ، چون که روی منفعل را با زلال اشک توبه، صاف کن این آب وگل را وامکن هرگز «وفایی» ازضریحش قفل دل را رو به او هر روز وشب کن، درشرار عشق تب کن نام اورا ذکر لب کن،حاجت خود را طلب کن تا گشاید او گره ازکار ما امروز وفردا @raziolhossein
من زائرم دلم به عشقت بنداست زائربه نگاه لطف تو خرسنداست درفصل شکفتن تو شادم آری عید آمده و روی هرلبی لبخند است @raziolhossein
درد و درمان ما امام رضاست راحت جان ما امام رضاست ما غلامان حضرتش هستیم شاه و سلطان ما امام رضاست گرچه سلمان او نشد باشیم عشق و ایمان ما امام رضاست جان نوکر چه قابلی دارد جان و جانان ما امام رضاست آیه آیه کلام او نور است تلو قرآن ما امام رضاست جان ایران ماست معصومه قلب ایران ما امام رضاست قول داده به داد ما برسد مرگ آسان ما امام رضاست کاش آن لحظه ها رضا برسد وقت مردن به داد ما برسد بندگی بی بلا نمی چسبد عاشقی بی خدا نمی چسبد نیمه شب بی دعا و ذکر و نماز نیمه شب بی بکا نمی چسبد به همان مهربانی اش، به خدا زندگی بی رضا نمی چسبد این شلوغی خودش صفا دارد حرمش بی گدا نمی چسبد یاد داده خودش به ابن شبیب گریه بی کربلا نمی چسبد روزی ام کن بلا کشیدن را با رضا تا خدا رسیدن را تو کریمِ کریم ها هستی شاه ما از قدیم ها هستی نه به فکر کبوتران تنها یاد این یا کریم ها هستی تو امام الرئوف دنیایی تو امام رحیم ها هستی راه دادی به راه گم کرده تو به فکر رجیم ها هستی ما یتیمان آل طاهائیم تو که یار یتیم ها هستی دست ما را بگیر آقا جان تو کریمِ کریم ها هستی ما نداریم غیر این درگاه بارها داده ای تو بر ما راه در جوار شما چه غم داریم دین و دنیا کنار هم داریم ما کنار تو دلخوشیم آقا با تو ای مهربان چه کم داریم؟ لذتی از بهشت بالاتر حس و حالی که در حرم داریم سر این سفره میهمان توایم بابی از برکت و کرم داریم سمت باب الجواد می آییم قدی از احترام خم داریم پدر و مادرم فدای شما ای امامم، سرم فدای شما می رسد دائما عطا از تو ابتلا از من و دوا از تو شب میلاد در حرم دیدیم دم به دم می رسد شفا از تو یک سلام از حریم قم با من سفر مشهد الرضا از تو هر چه برکت رسیده بر دل ما یا که از قم رسیده یا از تو و دو رکعت نماز بالا سر از من و، رحمت و رضا از تو ای کرامت نمی ز بارانت می رسد رزق کربلا از تو کاش درد مرا دوا بدهی عیدی ام را تو کربلا بدهی @raziolhossein
هوای دولتِ مشرق سفیر ِباران شد و چترهای دل ما سریر ِباران شد كویر سربه‌هوای به آسمان محتاج، دچار مرحمت سربه‌زیر باران شد قناتِ مرده‌ی ما را دوباره احیا كرد و دشت‌های ترك‌خورده، سیرِ باران شد و چشم‌ها -كه همه در مسیر او خیس‌اند- شگفت بدرقه‌ای در مسیر باران شد چه رنگ‌ها كه به هم دستِ بیعت آوردند كمانی از بركات غدیرِ باران شد ترانه‌های بهاری دل مرا برده‌ست‌ صدای سوت قطاری، دل مرا برده‌ست مسافرم به دیاری؛ ببند بار مرا به عزم دیدن یاری، ببند بار مرا سفر، شروع فراق است، باخبر هستم اگرچه دوست نداری؛ ببند بار مرا بیان قصّه دراز است؛ اندكی بنشین بگویمت به چه كاری ببند بار مرا؟ مرا هوای گُلی در سر است، می‌بینی برای منصب خاری، ببند بار مرا ببین درون دلم شوق و بی‌قراری را به قصد كسب قراری ببند بار مرا تمام راه، من و جاده حرف‌ها زده‌ایم غریب گرچه، ولی سر به آشنا زده‌ایم پس از سلام، جواب سلام لازم نیست؟ برای زخمی راه التیام لازم نیست؟ رسیدنم به تو واجببترین نیازم بود وگرنه باقی درخواست‌هام، لازم نیست برای حاجی احرام بسته‌ی حَرَمت دگر زیارت بیت‌الحرام لازم نیست كبوترانه، هوای تو را به پر دارم برای كفتر جَلدت كه دام لازم نیست اگرچه زشت و سیاهم، ولی مگر آقا در این عمارت شاهی، غلام لازم نیست؟! اگرچه ساكن اینجام، خانه‌ام آن‌جاست كبوتری شده‌ام كآشیانه‌ام آن‌جاست چه بارگاه قشنگی! چه مرقدی داری! عجب مناره و صحن و چه گنبدی داری! که گفته است غریبی میان ما؟ وقتی همیشه دوروبرت رفت‌وآمدی داری جناب گل‌پسر هفتم از قبیله‌ی یاس شمیم روح‌نواز محمّدی داری به آبروی تو شرمنده آبرومندست رئوف هستی و الطاف بی‌حدی داری میان این همه خوبان که دورتان جمع‌اند خودم که معترفم نوکر بدی داری و عاشقانه ضریحی پر از غزل دارد ضریح نیست؛ که کندویی از عسل دارد سپاس آن که به دنیا ابا الجوادم داد سپس گداشدن خانه‌زاد یادم داد ورودم از در باب الجواد واسطه‌ای‌ست همیشه کم طلبیدم خودش زیادم داد به من چه شاعرم اصلاً خودش که می‌دانست، نه دعبل‌ام نه فرزدق نه باسوادم، داد جهان سراغ ندارد رئوف‌تر از او هنوز کاسه‌ی دستم نشان ندادم داد در آسمان همه بر نوکریش مفتخرند فدای آن‌که چنین حُسن انتخابم داد کشید دست مرا ثامن‌الحجج رفتم فقیر بودم و مشهد برای حج رفتم... @raziolhossein
آن خالقي که بر تن بي روح جان دهد       مهر تو رايگان به دل خاکيان دهد شخص کريم، جودِ بلاشرط مي کند آري خدا هر آنچه دهد رايگان دهد هر نعمتي که داد خدا، بي سوال داد       وصل تو را که خواسته ام بي گمان دهد از خلقت تو خواست خداوند لامکان  ما را کنار رحمت عامش مکان دهد گر جان دهم به يک نگهت سود با من است      کالاي خويش را که بدين حد گران دهد؟   بي امتحان مرا به غلامي قبول کن  رسوا شوم اگر دل من امتحان دهد   دارم اميد لطف تو گيرد چو دست من        دامان پر ز گرد گناهم تکان دهد   می خواست گر خدای که نبخشد گناه ما ما را چرا امام چنين مهربان دهد؟ آن پرچمي که بر سر بام حريم توست      راه بهشت را به محبان نشان دهد قلب"حسان" به ياد تو از غصه فارغ است  در انتظار اين که به پاي تو جان دهد روز جزا که در صف قرآن و عترتيم             ما را امام ثامن ضامن امان دهد مرحوم @raziolhossein
گفتند بلا بلا بلا، گفتم چشم از روز الست با رضا، گفتم چشم من آمده بودم به ولايت برسم گفتي "انا من شروطها" گفتم چشم @raziolhossein
آن خالقي که بر تن بي روح جان دهد       مهر تو رايگان به دل خاکيان دهد شخص کريم، جودِ بلاشرط مي کند آري خدا هر آنچه دهد رايگان دهد هر نعمتي که داد خدا، بي سوال داد       وصل تو را که خواسته ام بي گمان دهد از خلقت تو خواست خداوند لامکان  ما را کنار رحمت عامش مکان دهد گر جان دهم به يک نگهت سود با من است      کالاي خويش را که بدين حد گران دهد؟   بي امتحان مرا به غلامي قبول کن  رسوا شوم اگر دل من امتحان دهد   دارم اميد لطف تو گيرد چو دست من        دامان پر ز گرد گناهم تکان دهد   می خواست گر خدای که نبخشد گناه ما ما را چرا امام چنين مهربان دهد؟ آن پرچمي که بر سر بام حريم توست      راه بهشت را به محبان نشان دهد قلب"حسان" به ياد تو از غصه فارغ است  در انتظار اين که به پاي تو جان دهد روز جزا که در صف قرآن و عترتيم             ما را امام ثامن ضامن امان دهد مرحوم @raziolhossein
گفتند بلا بلا بلا، گفتم چشم از روز الست با رضا، گفتم چشم من آمده بودم به ولايت برسم گفتي "انا من شروطها" گفتم چشم @raziolhossein