eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.4هزار دنبال‌کننده
557 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سـلام فاطمـه مـرآت داور آوردی زهی که خون خدا را پیمبر آوردی ببـال کوثـر احمد که کوثر آوردی بـرای حیـدر کـرار، حیـدر آوردی به روی دامن تو شیرْدخت شیرِخداست درون سینـۀ او قلـبِ سیدالشهداست فرشتگان همـه از جـای خـود قیـام کنید کنــار فاطمــه بــر زینب احتــرام کنید به خاک مقدمشان سجده صبح و شام کنید همــه بــه فاطمـه و دخترش سلام کنید پیمبر آمده یا حیدر است این دختر؟ بگـو که فاطمۀ دیگر است این دختر چـه دختـری که جلال پیامبـر دارد ز خردسالی خـود صـولت پـدر دارد بـه سیـدالشهـدا الفتــی دگـر دارد از آن جمال، محال است چشم بردارد فقط نه محو جمالش نبی شده امشب حسینِ فاطمـه هم زینبی شده امشب نبی به یاد خدیجه است محـو دیدارش نشان بوسـۀ زهــرا بــه مـاه رخسارش عفـاف و عصمت و ایثار، جنس بازارش فقط به روی حسین است چشم بیدارش هنوز شیر ننوشیده ذکر حق سخنش ز شیـر بهتـر، نـام حسین در دهنش کسـی کــه بــر سر عالم علم زند این است کسـی کــه حکـم خـدا را رقم زند این است کسی که نقش شیاطین به هم زند این است کســی کـه شعله به کاخ ستم زند این است شکوه حیدری‌اش بین، مگو که حیدر نیست خطابه‌خوانــی او کــم ز فتـح خیبر نیست چو ذوالفقار، زبانش به خطبه کرار است حجـاب فاطمه از چادرش نمودار است مقـــام ام‌ابیهـــایی‌اش ســزاوار است نمــاز نافلـه‌اش را خـدا خریـدار است زهی نمـاز شب آن حقیقت زهرا که سیدالشهدا گفتش التماس دعا تو کیستی که علی‌گونه رهبری کردی تو مثـل فاطمـه اسـلام‌پروری کردی به عزم و همت و ایثار، مادری کردی تو بـا امــام شهیــدان برابـری کردی حسین، فلک نجات است و ناخداش تویی علــی زبـان خـدا باشـد و صداش تویی سلام بر تـو که تـو هم فرشتـه هم بشری سلام بر تو که در صبـر، مادر و پدری سلام بر تو که بر هفت شهر نور، دری سلام بر تو که در بحر معرفت گهـری خدا برات شهادت نوشته با قلمت سلام بر شهدای مدافع حرمت تو مـادر شهــدا تــا قیامتــی زینب تو آسمــان جــلال و کرامتــی زینب تــو پاســدار مقــام امامتــی زینب قدت خمید، ولی راست قامتی زینب تو با شهامت و صبرت، حسینی و حسنی حسینی و حسنی، نـه، تمـامِ پنج تنی @raziolhossein
کان عصمت کوه همّت بحر رحمت زینب است دومین بانوی دربار ولایت زینب است در وفاداری نظیر وی نیامد در وجود در وفا و در صفا فرخنده آیت زینب است در برادر دوستی نامد عدیلش خواهری وه چه خواهر بی‌عدیل اندر محبت زینب است بحر علم و دانش و فضل و کمال و قدس و دین کان صدق و طاعت و تقوی و رحمت زینب است شیردل دخت حجاز آن قهرمان سرفراز هم‌چو باب خود علی اندر شجاعت زینب است در شجاعت نی همین تنها چو باب خویش بود چون علیّ مرتضی کان فصاحت زینب است نی فصاحت را همین تنها ز باب خویش داشت چون شه مردان در آیین بلاغت زینب است خطبه چون درکوفه‌خواندی خلق گفتندی علی‌ست چون هماهنگ علی اندر خطابت زینب است او عقیله، او علیمه، او علیّه، عالیه او ولیّه در ولایت بی‌نهایت زینب است خود به شأن اوست «انَّ‌اللّه یُحبّ‌الصّابرین» صابرات دهر را بخشافضیلت زینب است نی همین از جمله عالم، صبر او افزونتر است آن‌که افزونتر بود او را مصیبت زینب است او بود امّ‌المصائب، اوست امّ‌الصّابرات عظّم‌اللّه اجورک فی‌الرزیّه زینب است آن‌که داغ شش برادر دید صبحی تا به ظهر بانوی عصر و زمان خاتون عزّت زینب است اندر آن کوفه که بودی پایتخت باب او شد اسیر و آن‌که دید این‌گونه محنت زینب است وان‌که در ویرانه پنهان کرد گنج خود به خاک چون رقیّه، عمّۀ خم گشته قامت زینب است آن‌که خود امروز گیرد دست هر افتاده را وان که «خوشدل» را کند فردا شفاعت زینب است @raziolhossein
امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد  امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد  امشب خدا تجلّی خود را نشان دهد  با خطّ نور، بر همه خطّ امان دهد  امشب خدا به کوثر خود داد کوثری در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری   باید دوباره خلقت پیغمبری چنین  آرد ز کعبه بنت اسد حیدری چنین  بخشد خدا به ختم رسل کوثری چنین  کز دامنش ظهور کند دختری چنین  او جلوهء خدیجه به چشم پیمبر است زین اب است و ام ابیهای حیدر است صبر است سربلند که این مادر من است قرآن دهد شعار که احیاگر من است بالد به خویش فاطمه کاین دختر من است نازد به او حسین که این خواهر من است با خون نوشته اند شهیدان مکتبی زینب حسینی است و حسین است زینبی یک مصطفی کرامت و یک فاطمه جلال یک مرتضی ولایت و یک مجتبی کمال یک کربلا مجاهده یک پنجتن جمال بر صبر او درود خدا و رسول و آل تنها فهیمه ای که ندیده مفهمه از کودکی است عالمهء بی معلمه ام الکتاب صبر و رضا کیست؟! زینب است فصل الخطاب کرب و بلا کیست؟! زینب است فریاد خون خون خدا کیست؟! زینب است آیینۀ حسین نما کیست؟! زینب است آمد گلی که خون خدا پایبست اوست  گلبوسه های دست خدا روی دست اوست  زهراست جان احمد و این جان فاطمه است ریحانۀ محمد و ریحانِ فاطمه است طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه است گویی تمام وحی به دامان فاطمه است بسیار زن که صابر و نستوه بوده است کی مثل او رایت جمیلا سروده است آیات نور معنی سیمای زینب است چشم حسین محو تماشای زینب است إعجاز وحی نطق دل آرای زینب است تفسیر فتح خطبهء غرای زینب است وقت سکوت هم نفسش انفجار بود شمشیر اگر نداشت دمش ذوالفقار بود وقتی گشوده شد لب اسلام پرورش وقتی خطابه خواند همانند مادرش وقتی که گفت از پدر و از برادرش کوفه دوباره دید علی را به منبرش فخریه کرد فاطمه اینجا به زینبش نهج البلاغه بود که می ریخت از لبش... بدر منیر و شمس ضحای علی تویی بعد از بتول عقده گشای علی تویی آیینهء تمام نمای علی تویی یادآور صدای رسای علی تویی با خطبهء تو پردهء ظلمت دریده شد از حنجرت صدای محمد شنیده شد بر شکر قتلگاه تو از داور آفرین  بر استقامت تو ز پیغمبر آفرین  بر ذوالفقار نطق تو از حیدر آفرین  بر خطبهء دمشق تو از مادر آفرین زهراست کوثر نبی و کوثرش تویی شهر شهادت است حسین و درش تویی تو کیستی فروغ چراغ هدایتی تو لنگر سفینهء نوح ولایتی مکتب نرفته بحر عمیق روایتی تو در مقام صبر و رضا فوق آیتی تنها نه صدر سورهء مریم به شأن توست در صبر هرچه آیهء محکم به شأن توست.... @raziolhossein
ز دامان مام درخشان زینب عیان شد مه روی رخشان زینب مه و مهر زهرا و حیدر قرین شد وز آن شد عیان نجم تابان زینب بنازم بدین نجم آن مهر و این مه که شد مهر و مه مات و حیران زینب مهین بانوی بانوان آن که مریم چو فضّه بود از کنیزان زینب به پنجم ز ماه جمادیِّ اوّل بود عید میلاد ذی‌شأن زینب پیمبر به مسجد درون با علی بُد که شد فضّه تبریک گویان زینب روان شد نبی با علی سوی خانه که بیند رخ پرتو افشان زینب گرفتش به بر تا زند بوسه از جان به لعل و عقیق بدخشان زینب ولی هیچ از گریه ساکت نگشتی دو چشم گهرریز گریان زینب نهادی به دامان بابش که شاید شود کم سرشک چو باران زینب نگردید آرام و بنهاد او را به ذیل حسن بحر احسان زینب ولی در بر مجتبی هم نگشتی کم از ناله و آه و افغان زینب که ناگه بیامد حسین آن‌که بودی ز روز ازل مونس جان زینب چو چشمش به چشم حسین اوفتادی شد آرام آن قلب سوزان زینب بخندید بر روی سلطان عطشان که ای یار هم‌عهد و پیمان زینب تو را هم‌سفر در ره کربلایم از امروز تا روز پایان زینب سر من به دامانت امروز و فردا سر تو بود زیب دامان زینب من آن روز رگ‌های حلقت ببوسم گر امروز بوسی تو چشمان زینب مَنَت میهمان در مدینه ولی تو به ویرانۀ شام، مهمان زینب خدایا به خون گلوی شه دین الهی به موی پریشان زینب گذر از گناهان «خوشدل» که باشد چو این انجمن از غلامان زینب @raziolhossein
ای که شدی ماتِ رخِ شاهِ عشق قامت تو، عمود خرگاه عشق تو کیستی که عقل مجنون توست عشق، تو را عاشق و مدیون توست تویی جگرگوشۀ آل کسا به درک تو عقل رسا، نارسا چکیدۀ همّت و اسوۀ صبر دو چشم تو، دو آسمان پُر از ابر چشم علی محو تماشای تو به جای پای فاطمه پای تو شهرۀ شهر شور و حال و وفا زبانزد آینه‌ها در صفا تو گردش ثبات اهل‌بیتی تو مجمع صفات اهل‌بیتی دفاع،تو! صبر،تو! احساس،تو! حسین،تو! حسن،تو! عباس،تو! تو بوده‌ای سنگ صبور همه تو برده‌ای فیض حضور همه روی تو حسرتِ دل آفتاب موی تو شب ندیده حتّی به خواب کوی تو طعنه‌ها به مینو رده پیش قدِ تو سرو زانو زده به وسعت چرخ بباید دهن که گوید از روح بلندت سخن مدرسۀ تو دامن فاطمه معلمی ندیده و عالمه صدای تو دل ز علی می‌برد ناز تو را فاطمه هم می‌خرد نرگس تو تا به پدر باز شد پیش نبی علی سرافراز شد نیست فلک به قدر، هم پایه‌ات ندیده همسایۀ تو سایه‌ات عمّۀ ساداتی و زینِ اَبی عقیلۀ هاشمیان زینبی لبت یکی‌گوی و دو تا نگفته هر چه شنیده جز خدا نگفته ولادتت ولادت گریه بود گریۀ تو شهادت گریه بود ای تو به هر غمی امید حسین کشتهٔ حقّی و شهید حسین تو روح صوم و معنی صلاتی تو ساحل سفینةالنّجاتی معنی اگر ز خالق و رب یکی است نام حسین و نام زینب یکی است هیچ گلی ندیده خندیدنت مگر به لحظه حسین دیدنت @raziolhossein
دختر نگو ، بگو گُهرِ مرتضی علی زینت نگو که تاج سرِ مرتضی علی أولادُهُم مساویِ أکبادُهُم ، لذا دختر نگو ، بگو جگر مرتضی علی حق داشت افتخار کند بر تو بوتراب ای میوهء دل و ثمرِ مرتضی علی نوع نگاهِ او به تو ، اثبات می کند زهراست زنده در نظرِ مرتضی علی زهراست آسمان علی آسمان عشق زینب ستارهء سحرِ مرتضی علی غم از میان خانۀ مولا جواب شد تا بوده ای تو دور و برِ مرتضی علی ارباب با نگاه تو اُنسی عجیب داشت آرامشِ دل پسرِ مرتضی علی عباس آمد و قمرِ این عشیره شد تو آسمانِ آن قمرِ مرتضی علی کرببلا به پای شکوه تو سجده کرد ای در وجود تو اثرِ مرتضی علی لرزید پشت کوفه به هنگام خطبه ات وقتی شدی تو جلوه گر مرتضی علی شد شام و کوفه زیر و زِبَر با کلام تو اما به شیوه و هنرِ مرتضی علی @raziolhossein
آتشم آتشی از سمت سحر شعله‌ام شعله‌‌ای از شمس و قمر هوهویَم هوهویِ یک تیغِ دوسَر نعره‌ام نعره‌ای از عمقِ جگر "ها علی بشر کَیفَ بشر که بشر می‌شود اینگونه مگر؟* مثل یک قایقِ طوفان زده‌ام مثل یک شیشه‌ی باران زده‌ام مثل یک دست به دامان زده‌ام که خوش این فال به دیوان زده‌ام آمده جانِ علی جانِ نجف حضرتِ زینبِ سلطانِ نجف به جلال و جبروتش سوگند به کمال و ملکوتش سوگند به قمات و به قنوتش سوگند به ثُبات و به ثبوتش سوگند نورِ ثارالَهِ زهرا و علیست باء بسم‌الله زهرا و علیست باز زهراست که مولا شده‌است یا علی هست که زهرا شده‌است چه در این قاب هویدا شده‌است که حسن غرقِ تماشا شده‌است جَبلُ الصَبرِ دو دونیا زینب سومین معنیِ زهرا زینب جلوه در جلوه تنزُل دارد نور در نور تسلسل دارد مصطفی در بغلش گُل دارد فاطمه هست ؛ تامل دارد روز اول به خدا گفت بَلا اِنَماالعِشق هوالکرببلا ذوالفقاری که دو دَم دارد اوست آنکه خود هفت حرم دارد اوست شاه دُختی که عَلَم دارد اوست آنکه از صبر قدم دارد اوست به عُلُوَش که تمام دین است نام زینب چقدر سنگین است زینبی هم قدمِ ثارالله زینبی با عَلَمِ ثارالله معنیِ محترمِ ثارالله در حجابِ حرم ثارالله "زینبی سایه به سایه با دوست سایه هم دورتر از او تا دوست" نفس او دو هَجا بود: حسین زینب اینگونه دوتا بود: حسین با حسینش همه‌جا بود: حسین هم حسن هم بخدا بود: حسین تاکه او هست سری خَم نشود سرِ مویی زِ علی کم نشود کیست او راویِ راه سه امام کیست او خطبه‌ی پولاد و پیام کیست او شیرِخدا در احرام کیست او معنیِ ویرانیِ شام کیست اوبیرقِ غیرت باشد قسمِ حضرت حجت باشد شب که تا تربت مادر می‌رفت هر قدم با سه برادر می‌رفت پیشِ رو حضرت حیدر می‌رفت زود عباس جلوتر می‌رفت نور جز نور از این آیه ندید سایه‌اش را زنِ همسایه ندید بارَش از کوه کمر می‌شکند داغش از مَرد سپر می‌شکند بال او از همه پر می‌شکند زینب است او و مگر می‌شکند؟ رفت از کوفه جگر درآورد رفت از شام پدر درآورد کربلا دید پَرَت تیر کشید پایِ گودال سَرَت تیر کشید بی حسینت کمرت تیر کشید نیزه‌ای زد جگرت تیر کشید کربلا دید اسیرش کردند آه یکروزه چه پیرش کردند *از سلیمان امیـنی تبریزی @raziolhossein
دوست دارم که ترک لاف کنم خلوتی رفته، اعتکاف کنم تا شوم مُحرم حریم دمشق کعبه‌ی عشق را طواف کنم سخن از کاف و ها و یا گویم صحبت از عین و شین و قاف کنم حرف از معنی حجاب زنم یاد از بانوی عفاف کنم اوّلین حرف و آخرین مطلب السّلام علیکِ یا زینب! السّلام ای ملیکة الدّنیا! السّلام ای شفیعة العقبا! السّلام ای نبیرۀ یاسین! السّلام ای نتیجۀ طاها! السّلام ای سلالة الحیدر! السّلام ای سلیلة الزّهرا! السّلام ای حسن ز پا تا سر! السّلام ای حسین سر تا پا! بردی ای نور عین و عین نور! تو از این پنج نور، فیض حضور ای تو ناموس قادر متعال! مایۀ افتخار احمد و آل فاطمه عصمت و علی خصلت مجتبی سیرت و حسین کمال ای حریم تو احسن المأمن! وی مدیح تو افضل الاعمال! دم ز تو می‌زنیم در همه دم یاد تو می‌کنیم در همه حال ای که یادت نمی‌رود از یاد! پدر و مادرم فدای تو باد! فاطمه زاده و علی حسبی علوی ذات و فاطمی نسبی کرمت شامل رجال و نسا حرمت مستجار شیخ و صبی ای ملقّب به زین اب! زینب! تو سزاوار این‌چنین لقبی زینبت خوانده است گر چه خدا به خدا زِین جدّ و امّ و ابی ای تو آیینۀ صفات حق! عفّت تام، عصمت مطلق خطبه‌هایت مبلّغ مکتب گریه‌هایت مروّج مذهب از تو باید سرود در هر روز بر تو باید گریست در هر شب چه بگویم که در رسالۀ عشق عشق فتوا دهد بر این مطلب: با ادب با وضو بباید برد نام عُلیا مخدرّه زینب وه! که نامت به وحی، تمثیل ست زآن که نام‌آور تو جبریل ست ای خداوند عشق! یا زینب! عبد در بند عشق یا زینب! گر نبُد عشق تو جدا می‌گشت بند از بند عشق یا زینب! زیر و رو کرده‌ایم کون و مکان نیست مانند عشق، یا زینب! عشق اگر عشق توست ما همه‌ایم آرزومند عشق، یا زینب! کیستی؟ ای به عشق سنگ محک! عشق را با تو هست حقّ نمک عقل، مجنون توست سیّدتی! عشق، مفتون توست سیّدتی! ماندگار است تا ابد اسلام لیک مدیون توست سیّدتی! حج و صوم وصلوة وخمس و زکات همه مرهون توست سیّدتی! نه فقط کربلا و کوفه و شام کعبه ممنون توست سیّدتی! همه هستیّ خود فدا کردی دِین خود را به دین ادا کردی محو صبر تو حضرت ایّوب مات اشک تو یوسف و یعقوب یاد تو در ضمیر جان محفوظ نام تو در کتاب دل مکتوب گَرد و خاک حریم پاک تو را حور با گیسویش کند جاروب تویی آن کس که بس مصیبت دید شد به امّ المصائبی منسوب چه مصائب؟ که پیر کرده تو را بلکه از عمر، سیر کرده تو را آن که از بار غم خمیده تویی داغ بر روی داغ دیده تویی آن که هم بوده مادر دو شهید هم شده مادرش شهیده تویی آن که از خیمه‌گاه تا گودال همۀ راه را دویده تویی آن که فریاد واحسینایش از زمین بر فلک رسیده تویی تویی آن زن که رفت مردانه کوفه، زندان و شام، ویرانه تویی آن بانویی که فاضله بود بری از نقص بود و کامله بود تویی آن بانویی که در دل شب گرم راز و نیاز و نافله بود تویی آن بانویی که بر لب او نه گلایه نه شِکوه نه گله بود تویی آن بانویی که چل منزل در اسیری امیر قافله بود راه را با حسین کردی طی تو به محمل، حسین بر سر نی چون که می‌رفتی ای علی‌رفتار به سوی قبر احمد مختار تا حریم رسول اکرم بود، پیشگاه تو حیدر کرّار هم حسن همرمت بدی ز یمین هم حسین از پی‌ات شدی ز یسار تو کجا روی ناقۀ عریان؟ تو کجا بین کوچه و بازار؟ خاطر عاطر تو آزردند بزم نامحرمان تو را بردند ای مهین جلوۀ دلارایی! وی بهین اسوۀ شکیبایی! ما همه ذرّه و تو خورشیدی ما همه قطره و تو دریایی ای وجودت مطاف درد و غم در لقب کعبة الرّزایایی آن همه داغ دیدی و گفتی من ندیدم به غیر زیبایی همه مبهوت و مات بینش تو آفرین‌ها بر آفرینش تو گر شود صبر با تو رو در رو پیش پای تو می‌زند زانو صابران را تو برترین اسوه شاکران را تو بهترین الگو درد جان را محبتت درمان زخم دل را ولایتت دارو ما فقیر تو و تو مستغنی ما گدای تو و تو شه‌بانو هر چه هستیم خوب یا که بدیم چنگ بر تار چادر تو زدیم من کجا مدح دخت دخت رسول؟ نازپروردۀ علیّ و بتول ای عقیله میان هاشمیان! عاجز از درک تو تمام عقول تا بیایم به آستان‌بوسی کی به من می‌دهی تو اذن دخول؟ به سر آمد مدیحه و پایش بزن از راه مهر، مُهر قبول "تربتم" لیک کم‌ترم از خاک باد ارواح العالمین فداک! @raziolhossein
تندیس وقار و آیت حلم تدریس وفا حکایت علم مستوره ی بزم گاه عرفان منظومه کهکشان ایمان اثبات حیا ثبوت عصمت بینایی چشم قدس و عفت ماه فلک آفرین تقوا همزاد حیا قرین تقوا اسطوره همت و شهامت اعجوبه کارگاه خلقت ترکیب حیا و جوش مذهب آورده زنی به نام زینب @raziolhossein
شب تولد زینب بلند شو مادر بیا بخاطرم امشب بلند شو مادر شب تولد زینب دعای مرگ نکن بیا و خانه مهیا برای مرگ نکن شب تولد زینب پس از دو ماه بخند ببین که خانه مان نیست روبراه بخند شب تولدِ من را بهانه کن مادر بیا و موی مرا باز شانه کن مادر شب تولد زینب به من کفن دادی به جای هدیه به من کهنه پیرهن دادی @raziolhossein
چه خوب شد که ذکر دل ، علی علی است روز و شب پناه اول آخرم ، فاطمه شد به لطف رب چه خوب شد که گشته ام غلام قنبر کسی که عالم از شجاعتش ، هنوز مانده در عجب فراری اُحُد کجا ، دلاور احُد کجا کجاست شان مصطفی ، نایب عافیت طلب امان از آن که حُرمت ِ امین وحی را شکست کشیده دین چه ها ازین ، خلیفه های بی ادب به زیر دین ِ حضرت خدیجه ایم و فاطمه اگر علی علی علی ، نشسته است روی لب بناز شیعه تا ابد ، به دین آسمانی ات سهم کدام مکتبی ، شده عقیله العرب چه همتی ، چه غیرتی ،چه کرده است پای دین فاطمه ی کرببلا ، زینب صبر آفرین سلام ای عقیله ی ، تمامی زمانه ها کسی نداشت مثل تو ، ز فاطمه نشانه ها تو بی معلم عالمه ، فهیمه ای و فاضله تو جاودنه گوهری ، در یم بی کرانه ها نشانده کوه غیرتت ، وقار و صبر و هیبتت حماسه ی حسین را ، به صدر جادوانه ها تو دست بسته بسته ای ، دست بنی امیه را حریف عزم راسخت ، نمی شود بهانه ها چه گویم از کرامتت ، سرم فدای قدرتت تو روضه ات بهشت را ، می آورد به خانه ها سلام سایه ی سر و ، ملیکه ی حسینیان سلام مطمئن ترین، پناه آخر الزمان در آسمان عاشقی ، تو سرترین ستاره ای سرآمد حسینیان ، میان هر زمانه ای زمین و آسمان همه ، فدای آن خدای که نکرد خلق غیر تو ، فاطمه ی دوباره ای توسلی به حضرت ِ خطیبه ی فدک نما بهم بریز کوفه را ، فقط به یک اشاره ای علی حسین مجتبی ، فاطمه و محمدی برای جمع پنج تن ، فقط تو استعاره ای خطبه شام و کوفه ات ، شبیه خطبه فدک نهیب زد سر ِ ستم :" هنوز هیچ کاره ای" بت شکنی و دخترِ بت شکن مدینه ای شیر زنی و دختر ِشیر زن مدینه ای حماسه های حیدری، نشسته در کلام تو به ظلم پشت پا زده ، فاطمه مرام تو همیشه بهر یاورش ، امام می کند دعا بود ولی ملتمس ِ دعای تو امام تو به غیر چارده نفر ، خدا به کس نمی دهد اجازه ورود را ، به کعبه ی مقام تو تو قبله ی فضیلتی ،تو منتهای عزتی بلند می شود حسین ، ز جا به احترام تو گفته خدا تو زینت ِ شیر دلاور منی مادر حیدری تو ، فخر کُنَد به نام تو معجزه مانده عاجز از ، نام‌گره گشای تو کار مسیح می کند ،بنده ی بنده های تو تویی که حسرت همه ، ملائک است خدمتت تهمت و سنگ و کعب نی ، نبود حق عصمتت رواست کل سال ما ، محرم و صفر شود گرفته جان شیعه را ، مصیبت اسارتت مطهره ترین چرا ، تو را زدند با وضو کاش نداشت نام دین ، قصه ی هتک حرمتت کوری چشم حرمله ، فاتح شام و کوفه ای معجر پاره پاره ات ،نکرد کم ز عزتت تو در میان سلسله ، بخوان نشسته نافله بخوان که باز هم خدا ، فخر کند به خلقتت شکست پیش چشم تو ، غرور نازدانه ها چه قدر داده غصه ی ، حرم تو را خجالتت خدای صبر با دلت ، چه کرده اند شامیان که بی رقیه روز و شب ، مرگ شده است حاجتت تو از زمانه دیده ای ، چه غیر داغ پشت داغ بگو که جز تو این همه ،کشیده است از فراق ؟! @raziolhossein
سوگند بہ هر ڪلام زینب… یا رب بر ذڪر علے الدوام زینب… یا رب از ڪار فَرَج گِره گشایے فرما امشب تو بہ احترام زینب… یا رب @raziolhossein