#شهیدسردار_محمد_رضا_کارور:
#سیره_سردار_بی_نشان_خیبر(۱)
♦️مراسم یادبود:پنج شنبه ۷ اسفند ساعت ۱۹ (((پایگاه بسیج شهدای عبدالعلی پور)))
⭕️هر وقت میخواستیم تو خانواده عکس دسته جمعی بگیریم، با ما همراه نمیشد!
گاهی اوقات با اصرار و قسم و آیه، مجبورش میکردیم و میآمد و توی جمع میایستاد.
امّا به محض آنکه میخواستن عکس بندازن، کنار میرفت!
🔸مادرم میگفت: «محمّدرضا چرا وقتی دارن از عملیاتها فیلم میگیرن، تو هیچ وقت توی فیلم نیستی؟»
جواب میداد: «من که توی عملیات نیستم مادر! من پشت جبههام. کاری نمیکنم که منو نشون بدن!»
همیشه دوست داشت گمنام باشه.
میگفت: "آی نمیدونی! چه لذّتی داره، آدم برای خدا تکّه تکّه بشه و هیچی ازش باقی نمونه که کسی بشناسدش..."
#شهید_محمدرضا_کارور
#درس_اخلاق
#به_مناسبت_سالروز_شهادت
#کارگروه_فرهنگی_شهید_حججی
#مسجد_امام_حسین
#پایگاه_بسیج_شهدای_عبدالعلی_پور
هدایت شده از پایگاه بسیج شهدای عبدالعلی پور کانون فرهنگی هنری شهید علم الهدی مسجد امام حسین(ع)
#شهیدسردار_محمد_رضا_کارور:
#سیره_سردار_بی_نشان(۲)
♦️بازی دراز♦️
یکی از همرزمانش برایم تعریف کرد؛ «بچّهها محاصره شده بودند و راه به جایی نداشتند. ارتباط هم قطع شده بود. نیروهای پشتیبانی، نمیتوانستند کمک برسانند. همه تشنه و گرسنه بودند. «کارور» هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد و کوشش او، بیثمر ماند. هرکس در گوشهای نشسته بود. در همین لحظه، بچّهها «کارور» را دیدند که با قدمهای استوار، به طرف «تپّههای بازی دراز» میرود. تیمّم کرد و روی یکی از تپّهها ایستاد. «تکبیره الاحرام» را با صدای بلند گفت و شروع کرد به نماز خواندن. مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقهای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دستهایش را بالای سرش برد و چشمهایش را بست. نمیدانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّهها به گوش رسید. باران، نم نم شروع به باریدن کرد.»
🌹 (((سرداران شهید علی احمد شیر نژاد، محمد رضا کارور و مدافع حرم شهید حاج احمد غلامی)))
#شهید_محمدرضا_کارور
#درس_اخلاق
#به_مناسبت_سالروز_شهادت
#کارگروه_فرهنگی_شهید_حججی
#مسجد_امام_حسین
#پایگاه_بسیج_شهدای_عبدالعلی_پور
هدایت شده از قرارگاه فرهنگی شهرستان ورامین
🌷«#گمشده_مجنون» اولین تالیف نویسنده توانای پیشوایی.
این کتاب ارزشمند به زندگینامه سردار #شهید_محمدرضا_کارور یکی از فرماندهان لشکر 27 محمد رسولالله(ص) به قلم سرکار #خانم_عباسی با مستندات موجود به رشته تحریر در آمده است.
((عرق سرد از سر و روی زینب جاری شده بود به پهنای صورت اشک می ریخت و دیگر طاقت درد کشیدن نداشت زیرلب مدام ائمه را صدا می کرد. لحظه ای از هوش رفت . با سر و صدای زن ها ابوالقاسم نفهمید چطور پله ها را دوتا یکی رفت بالا. از روی بالکنی که رو به حیاط بود شروع کرد با صدای بلند اذان گفتن. همسایه ها با صدا آشنا بودند. می دانستند که طبق رسم دَرده وقتی زنی بچه اش سخت به دنیا میآید کسی روی بلندی اذان می گوید. حالا همه ده دست به دعا شده بودند تا خدا به خاطر این دعای دسته جمعی زن و بچه اش را نجات بدهد ...))
🌷#شهید_محمدرضا_کارور یکی از نخبههای جنگ تحمیلی ؛ متولد روستای درده #فیروزکوه و پس از چند سال به همراه خانواده ساکن شهرستان #ورامین بوده است.
#کارور بازوی راست شهید همت و در بیشتر عملیاتها همراه او بود،
🌷شهید همت درباره او گفت: با شهادت #شهید_محمدرضا_کارور کمر من شکست.
🔹دلیل نامگذاری کتاب «#گمشده_مجنون» پیشنهاد یکی از خواهران شهید بوده که اشارهای به گمنام و مفقودالاثر بودن شهید کارور در جزیره مجنون دارد.
🔹 این اثر در هشت فصل و 559 صفحه تالیف شده است.
♻️ مهم : قیمت این کتاب : 139هزار تومان است که :
فروش ویژه آن در حال حاضر با #تخفیف_50_درصدی #69_هزار_تومان می باشد.
جهت سفارش کتاب با #تخفیف_50_درصد به شماره :
09192915120 و یا 09198350216 پیام بدهید.
هدایت شده از قرارگاه فرهنگی شهرستان ورامین
🌷«#گمشده_مجنون» اولین تالیف نویسنده توانای پیشوایی.
این کتاب ارزشمند به زندگینامه سردار #شهید_محمدرضا_کارور یکی از فرماندهان لشکر 27 محمد رسولالله(ص) به قلم سرکار #خانم_عباسی با مستندات موجود به رشته تحریر در آمده است.
((عرق سرد از سر و روی زینب جاری شده بود به پهنای صورت اشک می ریخت و دیگر طاقت درد کشیدن نداشت زیرلب مدام ائمه را صدا می کرد. لحظه ای از هوش رفت . با سر و صدای زن ها ابوالقاسم نفهمید چطور پله ها را دوتا یکی رفت بالا. از روی بالکنی که رو به حیاط بود شروع کرد با صدای بلند اذان گفتن. همسایه ها با صدا آشنا بودند. می دانستند که طبق رسم دَرده وقتی زنی بچه اش سخت به دنیا میآید کسی روی بلندی اذان می گوید. حالا همه ده دست به دعا شده بودند تا خدا به خاطر این دعای دسته جمعی زن و بچه اش را نجات بدهد ...))
🌷#شهید_محمدرضا_کارور یکی از نخبههای جنگ تحمیلی ؛ متولد روستای درده #فیروزکوه و پس از چند سال به همراه خانواده ساکن شهرستان #ورامین بوده است.
#کارور بازوی راست شهید همت و در بیشتر عملیاتها همراه او بود،
🌷شهید همت درباره او گفت: با شهادت #شهید_محمدرضا_کارور کمر من شکست.
🔹دلیل نامگذاری کتاب «#گمشده_مجنون» پیشنهاد یکی از خواهران شهید بوده که اشارهای به گمنام و مفقودالاثر بودن شهید کارور در جزیره مجنون دارد.
🔹 این اثر در هشت فصل و 559 صفحه تالیف شده است.
♻️ مهم : قیمت این کتاب : 139هزار تومان است که :
فروش ویژه آن در حال حاضر با #تخفیف_50_درصدی #69_هزار_تومان می باشد.
جهت سفارش کتاب با #تخفیف_50_درصد به شماره :
09192915120 و یا 09198350216 پیام بدهید.