🕯️#چهارشنبه_های_ادبی | 📜 نظم
هران گه که گویی که دانا شدم
به هر دانشی بر توانا شدم
چنان دان که نادان تری آن زمان
مشو بر تن خویش بر بدگمان
📚 شاهنامه ، حکیم ابوالقاسم فردوسی
💛 رفاقت پلاس➕
[ @refaghat_plus_ir ]
🕯️#چهارشنبه_های_ادبی | 📜 حکایت
در ایامی که سعدی جوان در حال سفر به سرزمینهای گوناگون بود، در یکی از روزها سعدی از صبح تا شب یک نفس راه رفت.
شب که شد پاهایش از شدت خستگی سست شده بود .دیگر نمیتوانست راه برود و در کنار جاده خوابید.
ساعتی بعد چند مسافر به جایی که او خوابیده بود رسیدند. یکی از مسافران که پیرمرد با تجربهای بود سعدی را از خواب بیدار کرد و به او گفت«: اینجا که جای خوابیدن نیست ممکن است راهزنان برسند و بلایی بر سرت بیاورند و یا حیوانات وحشی به تو حمله کنند.!!»
سعدی با صدای خستهای جواب داد:« از صبح یک نفس راه رفتم ، دیگر نمیتوانم حرکت کنم.»
پیرمرد لبخندی زد و گفت :« تو فریب جوانی ات را خوردهای. راه رفتن آهسته و نشستن و استراحت کردن به موقع بهتر از یک نفس راه رفتن است.»
📚 گلستان ، سعدی
💛 رفاقت پلاس➕
[ @refaghat_plus_ir ]
🕯️#چهارشنبه_های_ادبی | 📜 نظم
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نه ای جان من خطا این جاست
📚 حافظ
💛 رفاقت پلاس➕
[ @refaghat_plus_ir ]
🕯️#چهارشنبه_های_ادبی | 📜 نظم
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
📚 حافظ
💛 رفاقت پلاس➕
[ @refaghat_plus_ir ]