eitaa logo
وصله‌ی‌ناجور:))
636 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
56 فایل
بهـ نام اللّٰهِ قلبهاۍ تنگ شدھ !' ‌- خوشا به‌ حال‌ِ آنهایی‌ که‌درخفاوتنهایی‌هم‌؛نجیب‌اند . . ‌‌- وقت‌ خیلی‌ کم‌ است ما ابد در پیش داریم . . . !(: ایرادی دیدید به ما بچسبونید ، نه اسلام! دین اسلام کامل ِولی منو شما نه ! . ڪپۍ؟حـلالٺ‌‌رفـیق👀🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
وصله‌ی‌ناجور:))
🖤🖤🖤پارت#صد_و_چهاردهم🖤🖤🖤 #رمان #دختر_شینا #نویسنده_بهناز_ضرابی_زاده بچه ها مریض می شوند. شاید مجبور
🖤🖤🖤پارت🖤🖤🖤 صاحب خانه خوب و مهربانی هم داشت که طبقه پایین می نشستند. همان روز آینه و قرآن را گذاشتیم روی طاقچه و فردا هم اسباب کشی کردیم. اول شیشه ها را پاک کردم؛ خودم دست تنها موکت ها را انداختم. یک فرش شش متری بیشتر نداشتیم که هدیه حاج آقایم بود. فرش را وسط اتاق پهن کردم. پشتی ها را چیدم دورتادور اتاق. خانه به رویم خندید. چند روز اول کارم دستمال کشیدن وسایل و جارو کردن و چیدن وسایل سر جایشان بود. تا مویی روی موکت می افتاد، خم می شدم و آن را برمی داشتم. خانه قشنگی بود. دو تا اتاق داشت که همان اول کاری، در یکی را بستم و کردمش اتاق پذیرایی. آشپزخانه ای داشت و دستشویی و حمام، همین. اما قشنگ ترین خانه ای بود که در همدان اجاره کرده بودیم. عصر صمد آمد؛ با دو حلقه چسب برق سیاه. چهارپایه ای زیر پایش گذاشت و تا من به خودم بیایم، دیدم روی تمام شیشه ها با چسب، ضربدر مشکی زده. جای انگشت هایش روی شیشه ها مانده بود. با اعتراض گفتم: «چرا شیشه ها را این طور کردی؟! حیف از آن همه زحمت. یک روز تمام فقط شیشه پاک کردم.» گفت: «جنگ شده. عراق شهرهای مرزی را بمباران کرده. این چسب ها باعث می شود موقع بمباران و شکستن شیشه ها، خرده شیشه رویتان نریزد.» 🌱🌱تقدیم نگاه هاتون🌱🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔗⃟🌻¦⇢دخـــــــــــ🧕🏻ــــــترونه◼️ 🔗⃟🌻¦---> 🖤@chadoryz🖤
وصله‌ی‌ناجور:))
🖤🖤🖤پارت#صد_و_پانزدهم🖤🖤🖤 #رمان #دختر_شینا #نویسنده_بهناز_ضرابی_زاده صاحب خانه خوب و مهربانی هم دا
🖤🖤🖤پارت🖤🖤🖤 چاره ای نداشتم. شیشه ها را این طوری قبول کردم؛ هر چند با این کار انگار پرده ای سیاه روی قلبم کشیده بودند. صمد می رفت و می آمد و خبرهای بد می آورد. یک شب رفت سراغ همسایه و به قول خودش سفارش ما را به او کرد. فردایش هم کلی نخود و لوبیا و گوشت و برنج خرید. گفتم: «چه خبر است؟!» گفت: «فردا می روم خرمشهر. شاید چند وقتی نتوانم بیایم. شاید هم هیچ وقت برنگردم.» بغض ته گلویم نشسته بود. مقداری پول به من داد. ناهارش را خورد. بچه ها را بوسید. ساکش را بست. خداحافظی کرد و رفت. خانه ای که این قدر در نظرم دل باز و قشنگ بود، یک دفعه دلگیر و بی روح شد. نمی دانستم باید چه کار کنم. بچه ها بعد از ناهار خوابیده بودند. چند دست لباسِ نَشسته داشتم. به بهانه شستن آن ها رفتم توی حمام و لباس شستم و گریه کردم. کمی بعد صدای در آمد. دست هایم را شستم و رفتم در را باز کردم. زن صاحب خانه بود. حتماً می دانست ناراحتم. می خواست یک جوری هم دردی کند. گفت: «تعاونی محل با کوپن لیوان می دهند. بیا برویم بگیریم.» حوصله نداشتم. بهانه آوردم بچه ها خواب اند 🌱🌱تقدیم نگاه هاتون🌱🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔗⃟🌻¦⇢دخـــــــــــ🧕🏻ــــــترونه◼️ 🔗⃟🌻¦---> 🖤@chadoryz🖤
وصله‌ی‌ناجور:))
🖤🖤🖤پارت#صد_و_شانزدهم🖤🖤🖤 #رمان #دختر_شینا #نویسنده_بهناز_ضرابی_زاده چاره ای نداشتم. شیشه ها را این
🖤🖤🖤پارت🖤🖤🖤 منی که تا چند روز قبل عاشق خرید وسایل خانه و ظرف و ظروف بودم، یک دفعه از همه چیز بدم آمده بود. با خودم گفتم: «جنگ است. شوهرم رفته جنگ. هیچ معلوم نیست چه به سر من و زندگی ام بیاید. آن وقت این ها چه دل خوش اند.» زن گفت: «می خواهی هر وقت بچه ها بیدار شدند، بیایم دنبالت.» گفتم: «نه، شما بروید. مزاحم نمی شوم.» آن روز نرفتم. هر چند هفته بعد خودم تنهایی رفتم و با شوق و ذوق لیوان ها را خریدم و آوردم توی کمد چیدم و کلی هم برایشان حظ کردم. شهر حال و هوای دیگری گرفته بود. شب ها خاموشی بود. از رادیو آژیر وضعیت زرد، قرمز و سفید پخش می شد و به مردم آموزش می دادند هر کدام از آژیرها چه معنی و مفهومی دارد و موقع پخش آن ها باید چه کار کرد. چند بار هم راستی راستی وضعیت قرمز شد. برق ها قطع شد. اما بدون اینکه اتفاقی بیفتد، وضعیت سفید شد و برق ها آمد. اوایل مردم می ترسیدند؛ اما کم کم مثل هر چیز دیگری وضعیت قرمز هم برای همه عادی شد. چهل و پنج روزی می شد صمد رفته بود. زندگی بدون او سخت می گذشت. چند باری تصمیم گرفتم بچه ها را بردارم و بروم قایش. اما وقتی فکر می کردم اگر صمد برگردد و ما نباشیم، ناراحت می شود. تصمیمم عوض می شد. 🌱🌱تقدیم نگاه هاتون🌱🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔗⃟🌻¦⇢دخـــــــــــ🧕🏻ــــــترونه◼️ 🔗⃟🌻¦---> 🖤@chadoryz🖤
6 پارت از رمان تقدیم نگاه هاتون شد🌺
🌻امروز روز مدیران دنیای مجازیه 🎋 هر جا که باشن هر گروهی که باشن إن شاءالله تنشون سلامت دلاشون پر محبت و لباشون پراز خنده و جیباشونم پراز پول \😊 █>. _| |_ 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 مدیر گل است❤️🍀😜 تقدیم به مدیر گروه🌹 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 💠مدیر دوستت داریم💠 اینو تو هر کانالی هستین بفرستید و از مدیر تشکر کنید😍 ‎‌‌‌‌‌‎‌😍😍😍😍👍👍❤️❤️❤️❤️❤️❤️
روز مدیر کانالمون مبارک باشه❤️
پنج روز تا محرم😍🖤 🔗⃟🌻¦⇢دخـــــــــــ🧕🏻ــــــترونه◼️ 🔗⃟🌻¦---> 🖤@chadoryz🖤
چ‌ـادُرمښیآھاسٺ ‌! وَلــے مـیدانّـــم مــــاهھَمدَرسـیاهیمےدِرَخــشَد💛" • • ----------------- 🔗⃟🌻¦⇢دخـــــــــــ🧕🏻ــــــترونه◼️ 🔗⃟🌻¦---> 🖤@chadoryz🖤
🎐 تـمام تـمركـزت را روى مـقصـد بگـذار، حتـى اگر مسيـر امـروزت طوفـانى سـت..🌱 🔗⃟🌻¦⇢دخـــــــــــ🧕🏻ــــــترونه◼️ 🔗⃟🌻¦---> 🖤@chadoryz🖤
کَربـَلایۍ‌شُدن‌مـٰا بِہ‌ھَمیـن‌سادگۍ‌است دَسـت‌بَر‌سینہ‌گُذاریـم‌و‌ بِگوییـم‌حُسـین✋🏻💔!' 🌱' 🔗⃟🌻¦⇢دخـــــــــــ🧕🏻ــــــترونه◼️ 🔗⃟🌻¦---> 🖤@chadoryz🖤