eitaa logo
رِفـــےقِ ݼاבرے³¹³ღ:)♡¡
425 دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
4.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
بسم‌ﷲ.. 💕° هر چه دل تنگت می‌خواهد بگو تو ناشناسمون https://harfeto.timefriend.net/17369194161376 گپمون🙂✌🏻 https://eitaa.com/joinchat/1896743064C5f293e75f2 کپی ازاد باذکر صلوات (الهم صلی علی محمد وعلی محمدوعجل فرجهم) دیگࢪهیچ‌مگࢪفرج...!:)🖇
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این توییت برای فرزندان شهداست: با این که غم داشتیم، صاحب عَلَم داشتیم… عمومون رو کشتند، همین رو کم داشتیم...
وقایع روز نهم محرم/ امان‌نامه شمر به حضرت عباس (ع) مهم‌ترین‌ و بزرگ‌ترین‌ حادثه روز تاسوعا آمدن شمر بن ذی الجوشن به کربلا به همراه نامه‌ای از «عبیدالله بن‌زیاد» است. هشت روز از محرم سال 61 هجری گذشت و روز نهم که به روز «تاسوعا» معروف است، فرا رسید. وقایع روز تاسوعا موقعیت زمانی: پنجشنبه نهم محرم سال ۶۱ هجری مهم‌ترین‌ و بزرگ‌ترین‌ حادثه این روز: آمدن شمر بن ذی الجوشن به کربلا با نامه‌ای از «عبیدالله بن‌زیاد»، حاکم کوفه. شمر بعد از ظهر روز تاسوعا وارد کربلا شد. عکس العمل عمر سعد به آمدن شمر با ورود شمر به کربلا و آوردن نامه‌ی عبیدالله بن‌زیاد، عمر سعد دریافت که موقعیتش در خطر است و شمر سر جانشینی او را دارد. لذا خطاب به شمر گفت: وای بر تو! خداوند تو و خانه ات را از آبادانی دور کناد. (خانه ات خراب باد.) ای پیس! نگذاشتی کار به صلح بینجامد. حسین هرگز تسلیم نخواهد شد. او فرزند علی بن ابی‌طالب است. به ناچار با او خواهم جنگید. شمر پس از خواندن نامه، از عمر سعد پرسید چه خواهی کرد؟ اگر اطاعت عبیدالله می کنی بکن وگرنه فرماندهی را به من بسپار. عمر سعد گفت: این کرامت به تو نیامده است (تو شایسته نیستی)، فرمانده پیاده ها باش، من فرماندهی لشکر را به عهده دارم. امان‌نامه شمر شمر هنگام آمدن به کربلا همراه با عبدالله بن ابی محل که ام البنین مادر ابوالفضل العباس، عمه اش بود، امان نامه ای از عبیدالله دریافت کردند تا عباس بن علی و سه برادرش عبدالله، جعفر و عثمان را از صحنه ی کربلا خارج کنند. عبیدالله امان نامه را به عبدالله سپرد و وی همراه غلامش کُزمان آن را به کربلا آورد. پاسخ ابوالفضل العباس به امان نامه وقتی شمر مقابل یاران امام ایستاد و فریاد کشید: پسران خواهر ما کجایند؟ (منظور ابوالفضل العباس، عبدالله، عثمان و جعفر بود.) ابوالفضل العباس همراه برادران بیرون آمدند و گفتند چه می گویی! شمر گفت: ای پسران خواهر ما! شما در امانید. خودتان را با حسین به کشتن ندهید و به فرمان امیرالمؤمنین یزید در آیید. (برخی نوشته اند آنها ابتدا سکوت کردند و جواب شمر را ندادند و امام حسین(ع) فرمود: پاسخش دهید هر چند فاسق است. آنگاه عباس و برادرانش پاسخ گفتند. ابوالفضل و برادرانش گفتند: دستت بریده باد ای شمر، امان نامه آورده ای؟ خداوند تو و امان نامه ات را لعنت کند. ای دشمن خدا، از ما می خواهی که برادرمان حسین فرزند فاطمه و پیامبر را رها کنیم و به فرمان لعنت شدگان و فرزند لعنت شدگان درآییم؟ هرگز! آیا ما در امان باشیم و فرزند پیامبر را امانی نباشد؟ عکس العمل شمر به پاسخ کوبنده عباس (ع) و برادرانش شمر پس از شنیدن پاسخ کوبنده ی ابوالفضل العباس و برادرانش ناسزاگو و پرخاشگر و خشمگین به لشکرگاه خویش بازگشت. آمادگی عمر سعد برای شروع جنگ: عمر سعد، پس از نامه ی عبیدالله زیاد و آمدن شمر، خود را برای جنگ آماده کرد. سعدبن عبیده گوید: همراه عمرسعد در فرات آب تنی می کردیم که یکی آمد و آهسته به عمر سعد گفت: ابن زیاد، جویریة بن بدر تمیمی را فرستاده و به او دستور داده اگر عمر سعد نجنگید گردنش را بزن. عمر سعد بلافاصله از آب بیرون آمد سوار اسب شد سلاح خود را خواست و آماده ی جنگ شد. فراهم کردن زمینه ی جنگ با آمدن شمر و قطعی شدن جنگ، لشکریان عمر سعد خود را آماده کردند، این نکته گفتنی است که عبیدالله و شمر در پی تکرار تجربه ی جنگ امام حسن مجتبی(ع) و فریفتن فرماندهان بودند. بیرون کشیدن ابوالفضل و برادرانش ضربه ای هولناک به کربلا بود که با یأس شمر و پاسخ دندان شکن رشید غیور کربلا خنثی شد. پس از این ماجرا، شرایط و اوضاع برای نبرد مهیا شده بود. از وقایع بعدی معلوم می شود که عمر سعد سپاه را برای جنگ آماده کرده است. وقایع عصر تاسوعا اوضاع کلی زمینه ها برای جنگ کاملاً آماده است. عمر سعد مصمم به جنگ، سپاه را آماده کرده است. نخستین شعار جنگ بعد از نماز عصر (فاصله ی ساعت ۳ تا ۴ بعد ظهر)، عمر سعد سپاه خود را آماده کرد و شعار پیامبر را سر داد: «یا خیل الله ارکبی و بالجّنه ابشری.» ای لشکر خدا سوار شوید و مژده ی بهشتتان باد! همگان سوار شدند و حرکت خود را به سوی لشکر گاه امام حسین (ع) آغاز کردند. امام حسین(ع) جلوی خیمه خود نشسته و به شمشیر تکیه داده و سر بر زانو نهاده بود. در این هنگام حضرت زینب(س) که صدای سواران و حرکت سپاه را شنیده بود نزد برادر آمد و گفت: آیا همهمه و خروش سپاه دشمن را می شنوی؟ امام سر برداشت و فرمود: هم اکنون رسول خدا را در خواب دیدم که می گفت: به زودی نزد ما خواهی آمد و آن لحظه بی شک نزدیک شده است. در برخی مقاتل پدرم علی، مادرم فاطمه و برادرم حسن نیز در کنار رسول خدا در خواب دیده شدند. حضرت زینب با شنیدن این سخن بر صورت زد و فریاد کرد: وای! وای! امام به خواهرش فرمود: آرام باش، آرام باش. سکوت کن و صیحه نزن تا دشمن ما را سرزنش و ریشخند نکند.
السلام‌علیک‌یاحسین‌بن‌علے♥️! یک نفرگفــت کــه این ضــربه حیــدر باشد یـک نفر گفت که عبــاس دلاور باشــد دیگری گفــت به واللهِ حســن آمده اســت...‌‌! پهلوشکستہ‌است‌قاسم همچو‌حضرت‌مادر...💔 وللہ‌کہ‌کشتے‌نجات‌همہ‌است... گھواره‌کوچک‌علے‌اصغر‌تو💔
❤️ ای شیر علی نشان ابالفضل واژه سی بی کران ابالفضل جانانه ی جاودان ابالفضل جانانینه جاندی، جان ابالفضل 🖤 😭 ◼ 💔
6.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖇 🕯 🖤 🍂 عـمو عباس😭 علمت ڪو عموۍ خوبم؟؟😭💔 🌸دختران چادری 🌸
یہ ماجࢪا قشنگ مداحمون تعࢪیف ڪࢪد🖤! یہ آقاۍبودھ بہ اسم ⇩ رسوݪ تࢪڪ ادم بسیاࢪ لاٺ ...☝️🏻 چاقو ڪش.اهل دعوا.مشࢪوب خوࢪ و.... این ࢪسول تࢪڪ یڪۍ از شب ها محࢪم میگہ بزاࢪ یہ شب به امام حسین اعتماد ڪنم ببینم چۍ میشہ 🚶‍♂💔 میࢪھ هییت لات هم بودھ همہ میشناختنش✋🏻 ࢪییس هییت بهش میگہ تو اومدۍ دعوا و... از حسینیہ میندازش بیࢪون میگہ بࢪو..💔🚶‍♂ این ࢪسول تࢪڪ ڪلۍ ناࢪاحت میشہ و دلش میشڪنہ.. بعدش ࢪییس هییت خواب میبینہ..!! یہ جا پࢪ خیمہ میࢪه جلو میفهمہ اینجا ڪربلاست!!💔 میࢪه جلو یہ خیمہ میبینہ ڪه یہ سگ داࢪه دوࢪش میچرخہ یهو میبینہ اون سگ نصفش ࢪسول تࢪڪ نصفش سگ عادۍ🚶‍♂ بعدش میگہ ࢪسول تࢪڪ این چیہ؟! ࢪسول تࢪڪ هم میگہ امام حسین این خیمہ بہ من داده گفتہ ازش پاسداࢪۍ ڪن☝️🏻💔 ࢪییس هییت از خواب پامیشہ.. گࢪیہ ونالہ...🖤 میࢪه دم خونہ ࢪسول تࢪڪ.. میگہ غلط ڪࢪدم.. بیا همین الان بࢪیم هییت!💔 خواب بهش تعࢪیف میڪنہ ࢪسول تࢪڪ هم میگہ میام ولۍ بࢪو قفل و زنجیࢪ بیاࢪ.. من ببند.. من تو خاڪ ها بڪش بࢪو هییت😭💔 از اون بعد ࢪسول تࢪڪ آدم خوبۍ میشہ☝️🏻🚶‍♂ ࢪسول تࢪڪ میگہ⇩ ۲نو؏ سگ داࢪیم اولیش سگ عادۍ🚶‍♂ دومیش سگۍ ڪہ دࢪ خونہ اࢪباب🖤☝️🏻 من سگ خونہ اࢪبابم... ببنید اگہ بخوان دست بگیࢪن ڪاࢪۍ بࢪاشون نداࢪه ها ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄     (\(\     („• ֊ •„)  ♡