eitaa logo
رِفـــےقِ ݼاבرے³¹³ღ:)♡¡
425 دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
4.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
بسم‌ﷲ.. 💕° هر چه دل تنگت می‌خواهد بگو تو ناشناسمون https://harfeto.timefriend.net/17369194161376 گپمون🙂✌🏻 https://eitaa.com/joinchat/1896743064C5f293e75f2 کپی ازاد باذکر صلوات (الهم صلی علی محمد وعلی محمدوعجل فرجهم) دیگࢪهیچ‌مگࢪفرج...!:)🖇
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز سه شنبه یا زهرا
شهید ابراهیم هادی: ادمین تب عزیز مدیر کانال نظامیان ایران هستم پس لطفا این بنر ب بنر جدیدم اضافه کن برا تب شهید ابراهیم هادی: ........ [فاطمه سادات] یه دفعه از خواب بیدار شدم ، هنوز تو شک بودم یعنی من لیاقت این خواب رو داشتم یا نه اگه لیاقت نداشتم که این خواب رو نمیدیم امروز حتما باید برم مزار شهدا امیررضا :سادات منو امیر حسین میریم مزار شهدا تو هم میای _اره ، امیر رضا بیا می خوام برات یه چیزی رو تعریف کنم امیررضا اومد داخل اتاق و گفت :جانم آبجی _امیررضا یه خواب دیدم که خودم هم باورم نمیشد لیاقت این خواب رو دارم یا نه +چه خوابی دیدی _ م‌شهیده‌همون‌موقع‌‌اقا‌امام‌زمان‌رو‌میبینم‌که‌داره‌از‌کنارم‌با‌یکی‌دیگه‌ردمیشن‌من‌میدونم‌ایشون‌اقا‌امام‌زمانند‌ولی‌کسی‌که‌همراهشونه‌رو‌نمیشناسم‌می‌خواستم‌توجه‌وکنم‌که‌ببینم‌کسی‌‌که‌همراه‌اقا‌هستن‌‌کی‌هستن‌ولی‌نشناختمشون‌همون‌موقع‌بود‌که‌از‌خواب‌بیدار‌شدم....... @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn اگ این رمان میخوای بخونی بیا تو کانال ما علاوه بر این رمان مدهبی زیبای متفاوت ایتا کلیپ پروف مطلب نطامی و.... داریم ب علاوه مدیر مهربون @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز چهارشنبه یا زهرا
شهید ابراهیم هادی: ادمین تب عزیز مدیر کانال نظامیان ایران هستم پس لطفا این بنر ب بنر جدیدم اضافه کن برا تب شهید ابراهیم هادی: ........ [فاطمه سادات] یه دفعه از خواب بیدار شدم ، هنوز تو شک بودم یعنی من لیاقت این خواب رو داشتم یا نه اگه لیاقت نداشتم که این خواب رو نمیدیم امروز حتما باید برم مزار شهدا امیررضا :سادات منو امیر حسین میریم مزار شهدا تو هم میای _اره ، امیر رضا بیا می خوام برات یه چیزی رو تعریف کنم امیررضا اومد داخل اتاق و گفت :جانم آبجی _امیررضا یه خواب دیدم که خودم هم باورم نمیشد لیاقت این خواب رو دارم یا نه +چه خوابی دیدی _ م‌شهیده‌همون‌موقع‌‌اقا‌امام‌زمان‌رو‌میبینم‌که‌داره‌از‌کنارم‌با‌یکی‌دیگه‌ردمیشن‌من‌میدونم‌ایشون‌اقا‌امام‌زمانند‌ولی‌کسی‌که‌همراهشونه‌رو‌نمیشناسم‌می‌خواستم‌توجه‌وکنم‌که‌ببینم‌کسی‌‌که‌همراه‌اقا‌هستن‌‌کی‌هستن‌ولی‌نشناختمشون‌همون‌موقع‌بود‌که‌از‌خواب‌بیدار‌شدم....... @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn اگ این رمان میخوای بخونی بیا تو کانال ما علاوه بر این رمان مدهبی زیبای متفاوت ایتا کلیپ پروف مطلب نطامی و.... داریم ب علاوه مدیر مهربون @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز سه شنبه یا زهرا
شهید ابراهیم هادی: ادمین تب عزیز مدیر کانال نظامیان ایران هستم پس لطفا این بنر ب بنر جدیدم اضافه کن برا تب شهید ابراهیم هادی: ........ [فاطمه سادات] یه دفعه از خواب بیدار شدم ، هنوز تو شک بودم یعنی من لیاقت این خواب رو داشتم یا نه اگه لیاقت نداشتم که این خواب رو نمیدیم امروز حتما باید برم مزار شهدا امیررضا :سادات منو امیر حسین میریم مزار شهدا تو هم میای _اره ، امیر رضا بیا می خوام برات یه چیزی رو تعریف کنم امیررضا اومد داخل اتاق و گفت :جانم آبجی _امیررضا یه خواب دیدم که خودم هم باورم نمیشد لیاقت این خواب رو دارم یا نه +چه خوابی دیدی _ م‌شهیده‌همون‌موقع‌‌اقا‌امام‌زمان‌رو‌میبینم‌که‌داره‌از‌کنارم‌با‌یکی‌دیگه‌ردمیشن‌من‌میدونم‌ایشون‌اقا‌امام‌زمانند‌ولی‌کسی‌که‌همراهشونه‌رو‌نمیشناسم‌می‌خواستم‌توجه‌وکنم‌که‌ببینم‌کسی‌‌که‌همراه‌اقا‌هستن‌‌کی‌هستن‌ولی‌نشناختمشون‌همون‌موقع‌بود‌که‌از‌خواب‌بیدار‌شدم....... @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn اگ این رمان میخوای بخونی بیا تو کانال ما علاوه بر این رمان مدهبی زیبای متفاوت ایتا کلیپ پروف مطلب نطامی و.... داریم ب علاوه مدیر مهربون @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز چهارشنبه یا زهرا
شهید ابراهیم هادی: ادمین تب عزیز مدیر کانال نظامیان ایران هستم پس لطفا این بنر ب بنر جدیدم اضافه کن برا تب شهید ابراهیم هادی: ........ [فاطمه سادات] یه دفعه از خواب بیدار شدم ، هنوز تو شک بودم یعنی من لیاقت این خواب رو داشتم یا نه اگه لیاقت نداشتم که این خواب رو نمیدیم امروز حتما باید برم مزار شهدا امیررضا :سادات منو امیر حسین میریم مزار شهدا تو هم میای _اره ، امیر رضا بیا می خوام برات یه چیزی رو تعریف کنم امیررضا اومد داخل اتاق و گفت :جانم آبجی _امیررضا یه خواب دیدم که خودم هم باورم نمیشد لیاقت این خواب رو دارم یا نه +چه خوابی دیدی _ م‌شهیده‌همون‌موقع‌‌اقا‌امام‌زمان‌رو‌میبینم‌که‌داره‌از‌کنارم‌با‌یکی‌دیگه‌ردمیشن‌من‌میدونم‌ایشون‌اقا‌امام‌زمانند‌ولی‌کسی‌که‌همراهشونه‌رو‌نمیشناسم‌می‌خواستم‌توجه‌وکنم‌که‌ببینم‌کسی‌‌که‌همراه‌اقا‌هستن‌‌کی‌هستن‌ولی‌نشناختمشون‌همون‌موقع‌بود‌که‌از‌خواب‌بیدار‌شدم....... @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn اگ این رمان میخوای بخونی بیا تو کانال ما علاوه بر این رمان مدهبی زیبای متفاوت ایتا کلیپ پروف مطلب نطامی و.... داریم ب علاوه مدیر مهربون @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز چهارشنبه یا زهرا
شهید ابراهیم هادی: ادمین تب عزیز مدیر کانال نظامیان ایران هستم پس لطفا این بنر ب بنر جدیدم اضافه کن برا تب شهید ابراهیم هادی: ........ [فاطمه سادات] یه دفعه از خواب بیدار شدم ، هنوز تو شک بودم یعنی من لیاقت این خواب رو داشتم یا نه اگه لیاقت نداشتم که این خواب رو نمیدیم امروز حتما باید برم مزار شهدا امیررضا :سادات منو امیر حسین میریم مزار شهدا تو هم میای _اره ، امیر رضا بیا می خوام برات یه چیزی رو تعریف کنم امیررضا اومد داخل اتاق و گفت :جانم آبجی _امیررضا یه خواب دیدم که خودم هم باورم نمیشد لیاقت این خواب رو دارم یا نه +چه خوابی دیدی _ م‌شهیده‌همون‌موقع‌‌اقا‌امام‌زمان‌رو‌میبینم‌که‌داره‌از‌کنارم‌با‌یکی‌دیگه‌ردمیشن‌من‌میدونم‌ایشون‌اقا‌امام‌زمانند‌ولی‌کسی‌که‌همراهشونه‌رو‌نمیشناسم‌می‌خواستم‌توجه‌وکنم‌که‌ببینم‌کسی‌‌که‌همراه‌اقا‌هستن‌‌کی‌هستن‌ولی‌نشناختمشون‌همون‌موقع‌بود‌که‌از‌خواب‌بیدار‌شدم....... @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn اگ این رمان میخوای بخونی بیا تو کانال ما علاوه بر این رمان مدهبی زیبای متفاوت ایتا کلیپ پروف مطلب نطامی و.... داریم ب علاوه مدیر مهربون @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز چهارشنبه یا زهرا
شهید ابراهیم هادی: ادمین تب عزیز مدیر کانال نظامیان ایران هستم پس لطفا این بنر ب بنر جدیدم اضافه کن برا تب شهید ابراهیم هادی: ........ [فاطمه سادات] یه دفعه از خواب بیدار شدم ، هنوز تو شک بودم یعنی من لیاقت این خواب رو داشتم یا نه اگه لیاقت نداشتم که این خواب رو نمیدیم امروز حتما باید برم مزار شهدا امیررضا :سادات منو امیر حسین میریم مزار شهدا تو هم میای _اره ، امیر رضا بیا می خوام برات یه چیزی رو تعریف کنم امیررضا اومد داخل اتاق و گفت :جانم آبجی _امیررضا یه خواب دیدم که خودم هم باورم نمیشد لیاقت این خواب رو دارم یا نه +چه خوابی دیدی _ م‌شهیده‌همون‌موقع‌‌اقا‌امام‌زمان‌رو‌میبینم‌که‌داره‌از‌کنارم‌با‌یکی‌دیگه‌ردمیشن‌من‌میدونم‌ایشون‌اقا‌امام‌زمانند‌ولی‌کسی‌که‌همراهشونه‌رو‌نمیشناسم‌می‌خواستم‌توجه‌وکنم‌که‌ببینم‌کسی‌‌که‌همراه‌اقا‌هستن‌‌کی‌هستن‌ولی‌نشناختمشون‌همون‌موقع‌بود‌که‌از‌خواب‌بیدار‌شدم....... @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn اگ این رمان میخوای بخونی بیا تو کانال ما علاوه بر این رمان مدهبی زیبای متفاوت ایتا کلیپ پروف مطلب نطامی و.... داریم ب علاوه مدیر مهربون @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز چهارشنبه یا زهرا
شهید ابراهیم هادی: ادمین تب عزیز مدیر کانال نظامیان ایران هستم پس لطفا این بنر ب بنر جدیدم اضافه کن برا تب شهید ابراهیم هادی: ........ [فاطمه سادات] یه دفعه از خواب بیدار شدم ، هنوز تو شک بودم یعنی من لیاقت این خواب رو داشتم یا نه اگه لیاقت نداشتم که این خواب رو نمیدیم امروز حتما باید برم مزار شهدا امیررضا :سادات منو امیر حسین میریم مزار شهدا تو هم میای _اره ، امیر رضا بیا می خوام برات یه چیزی رو تعریف کنم امیررضا اومد داخل اتاق و گفت :جانم آبجی _امیررضا یه خواب دیدم که خودم هم باورم نمیشد لیاقت این خواب رو دارم یا نه +چه خوابی دیدی _ م‌شهیده‌همون‌موقع‌‌اقا‌امام‌زمان‌رو‌میبینم‌که‌داره‌از‌کنارم‌با‌یکی‌دیگه‌ردمیشن‌من‌میدونم‌ایشون‌اقا‌امام‌زمانند‌ولی‌کسی‌که‌همراهشونه‌رو‌نمیشناسم‌می‌خواستم‌توجه‌وکنم‌که‌ببینم‌کسی‌‌که‌همراه‌اقا‌هستن‌‌کی‌هستن‌ولی‌نشناختمشون‌همون‌موقع‌بود‌که‌از‌خواب‌بیدار‌شدم....... @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn اگ این رمان میخوای بخونی بیا تو کانال ما علاوه بر این رمان مدهبی زیبای متفاوت ایتا کلیپ پروف مطلب نطامی و.... داریم ب علاوه مدیر مهربون @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز چهارشنبه یا زهرا
شهید ابراهیم هادی: ادمین تب عزیز مدیر کانال نظامیان ایران هستم پس لطفا این بنر ب بنر جدیدم اضافه کن برا تب شهید ابراهیم هادی: ........ [فاطمه سادات] یه دفعه از خواب بیدار شدم ، هنوز تو شک بودم یعنی من لیاقت این خواب رو داشتم یا نه اگه لیاقت نداشتم که این خواب رو نمیدیم امروز حتما باید برم مزار شهدا امیررضا :سادات منو امیر حسین میریم مزار شهدا تو هم میای _اره ، امیر رضا بیا می خوام برات یه چیزی رو تعریف کنم امیررضا اومد داخل اتاق و گفت :جانم آبجی _امیررضا یه خواب دیدم که خودم هم باورم نمیشد لیاقت این خواب رو دارم یا نه +چه خوابی دیدی _ م‌شهیده‌همون‌موقع‌‌اقا‌امام‌زمان‌رو‌میبینم‌که‌داره‌از‌کنارم‌با‌یکی‌دیگه‌ردمیشن‌من‌میدونم‌ایشون‌اقا‌امام‌زمانند‌ولی‌کسی‌که‌همراهشونه‌رو‌نمیشناسم‌می‌خواستم‌توجه‌وکنم‌که‌ببینم‌کسی‌‌که‌همراه‌اقا‌هستن‌‌کی‌هستن‌ولی‌نشناختمشون‌همون‌موقع‌بود‌که‌از‌خواب‌بیدار‌شدم....... @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn اگ این رمان میخوای بخونی بیا تو کانال ما علاوه بر این رمان مدهبی زیبای متفاوت ایتا کلیپ پروف مطلب نطامی و.... داریم ب علاوه مدیر مهربون @nezamiyyyanirannnn @nezamiyyyanirannnn