#ویژگی_های_اخلاقی
آقا محمد بسیار قدرشناس و صادق بودند، به نحویکه طی 10 سال زندگی مشترک، هیچگاه از همسرم دروغ نشنیدم. همچنین وی همواره به دنبال رفاه و آسایش خانواده بودند؛ حتی اگر خود در سختی قرار میگرفتند. همیشه میگفتند: از امام حسین (ع) شرم دارم که در کربلا به فکر آسایش همسر و خانوادهام باشم، به همین خاطر هیچگاه با هم کربلا نرفتیم. شهید عبداللهی ارادت ویژهای به حضرت زهرا (س) داشتند و میگفتند: چادر، حجاب حضرت زهرا (س) است. اگر مشاهده میکردند خانم چادری به زمین میخورد، همانجا ایستاده و گریه میکردند. آقا محمد علاقه بسیاری به امام رضا (ع) داشتند. مدتی بود که دایم میگفتند: دلتنگ زیارت امام رضا (ع) هستم، اما میترسم اگر به مشهد بروم از اعزام جا بمانم. رفتند و پیکر مطهر شهید بازگشت. زمانیکه داخل معراج شهدا بودیم، به یاد حسرت زیارتی که بر دل شهید مانده بود، افتادم. روز خاکسپاری که مصادف با شهادت امام رضا (ع) بود، پرچم حرم امام رضا (ع) را برای او آوردند.
https://eitaa.com/refigh_shahid1
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
⚫️اطـلاعات مـزار⚫️ مـحل مـزار : بهشت زهرا(س) وضـعیت پـیکر : مـشـخـص موقـعیت مـزاردر گـلزار شـهد
📸تصویری جالب از مزار شهید مدافع حرم محمد(مرتضی)عبدللهی...
#عشقِ_به_مادر
https://eitaa.com/refigh_shahid1
#شهید_سید_احسان_حاجی_حتم_لو
شهید مدافع حرم
نــام :
سید احسان
نـام خـانوادگـی :
حاجی حتم لو
نـام پـدر :
سید محمد
تـاریخ تـولـد :
۱۳۶۳/۱/۱
مـحل تـولـد :
گرگان
سـن :
۳۰ سال
دیـن و مـذهب :
اسلام شیعه
وضـعیت تاهل :
متاهل(۱فرزند)
شـغل :
پاسدار
مـلّیـت :
ایرانی
دسـته اعـزامـی :
تیپ ۴۵ جواد الائمه
مسئولیت نظـامی :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
درجـه نظـامی :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
تـحصیـلات :
اطلاعاتی موجود نیست
#ارسال_شده_توسط_اعضای_کانال
https://eitaa.com/refigh_shahid1
🌷جـزئیات شـهادت🌷
تـاریخ شـهادت :
۱۳۹۳/۱۱/۱۳
کـشور شـهادت :
سوریه
مـحل شـهادت :
سوریه-حلب
عـملیـات :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
نـحوه شـهادت :
سید احسان در مسیر آزاد سازی روستا و کمک به مردم آن روستا به شهادت رسید، گفت: زمانی که میخواستند به مردم روستا غذا برسانند نیروهای تکفیری داعش متوجه شدند و با خمپاره آنها را هدف قرار دادند و ابتدا سید با بیسیم اعلام کرد که « علمدار دارند» یعنی تعدادی از افراد شهید شدند اما بعد صدای بی سیم قطع شد و همرزم عراقیش اعلام کرد که سید شهید شده است.
#ارسال_شده_توسط_اعضا_کانال
https://eitaa.com/refigh_shahid1
⚫️اطـلاعات مـزار⚫️
مـحل مـزار :
گلزار شهدای امامزاده عبدلله(ع) گرگان
وضـعیت پـیکر :
مـشـخـص
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
اطلاعاتی موجود نیست
ردیـف :
اطلاعاتی موجود نیست
شـماره :
اطلاعاتی موجود نیست
https://eitaa.com/refigh_shahid1
#شهید_سید_احسان_حاجی_حتم_لو
شهید حتملو از کودکی پسری مومن بود و همیشه سعی میکرد حق کسی را پایمال نکند. این شهید مدافع حرم همواره زیارت عاشورا میخواند و نمازش ترک نمیشد و در طول زندگی بدون به افراد بیبضاعت کمک میکرد به طوری که بدون آن که ما متوجه بشویم در روزهای پنجشنبه و جمعه بر روی ساختمانهای مردم بدون آن که خودش را معرفی کند کار میکرد.
سید احسان از پاسداران تیپ ۴۵ جوادالائمه گرگان، بزرگ ترین آرزویش شهادت بود و چند بار به برای مبارزه با داعش و گروههای تکفیری به عراق، سوریه و لبنان اعزام شده بود و در بار آخر که به شهادت رسید ۱۳ روز در سوریه بود.
پیکر این شهید مدافع حرم شنبه ۱۸ بهمن ماه به گرگان منتقل و مراسم استقبال از شهید سید احسان حاجی حاتملو ساعت ۱۶ در میدان بسیج شهر با حضور عموم مردم شهید پرور شهر گرگان برگزار شد. همچنین مراسم وداع با پیکر مطهر شهید بعد از نماز مغرب و عشا در آستان مبارک امامزاده عبدالله گرگان برپا شد.
همچنین مراسم تشییع پیکر مطهر این شهید بزرگوار با حضورخانواده شهید، مسئولان و مردم شهید پرور گرگان امروز، یکشنبه، ساعت ۸ صبح از بهداری سپاه ناحیه گرگان آغاز و تا گلزار شهدای امامزاده عبدالله(ع) برگزار شد.
#ارسال_شده_توسط_اعضا_کانال
https://eitaa.com/refigh_shahid1
#شهید_سید_احسان_حاجی_حتم_لو
احسان خیلی عاطفی و مهربان بود.وقت هایی کہ ناراحتی اے حتی درحد یک سردردداشتم ،حس می ڪردم کہ او هم ناراحت می شود.می گفتم:((شما ساداتی ،برام دعا کن تاسرم زودتر خوب بشہ))دستش را می گذاشت روے پیشانی ام وبرایم آیه الڪرسے می خواندبعد هم سرم را می بوسید انگار آرامشش بہ من منتقل می شد ودردم ساڪت می شد .یکبار دستم را گذاشتم روے قلب احسان وبهش گفتم:(شما خیلے مهربونی احسان .ڪاش خدا یہ ڪم ازادب و اخلاق شما روبہ من بده)خندید و گفت:نہ این چه حرفیہ خانمے شما هم مهربونی....همه اش هندوانه زیر بغلم می گذاشت یادمہ هر وقت دستم راروے قلبش میگذاشتم سریع بر میداشتم .این ماجرا خیلی پیش می آمد اصلا نمی توانستم دستم راروے قلبش نگه دارم یک بار احسان خودش متوجه شد و پرسید :چی شد؟؟ضربان قلبش خیلی تند می زد .باورڪنید همیشه احساس می کردم عمرش می خواهد زود تمام شود،اما رویم نشد احساسم را بهش بگویم :نگفتم عمر شما گفتم:وقتی دستم رومی میزارم روے قلبت ،احساس می ڪنم این دنیا زود می خواهد تموم بشه نبض گردنش هم خیلی تند تند می زد هر وقت می خوابید ،گردنش را کہ نگاه می ڪردم خیلی تند تند می زد علت شهادتش هم دقیقا ترکشی بود که به گردنش خورده بود گاهی بہ مادرم می گویم :من چقدر نشستــــم به گردن احسان نگاه کردم و گفتم این چرا داره تند می زنہ....
(به روایت همسر شهید)
#ارسال_شده_توسط_اعضای_کانال
https://eitaa.com/refigh_shahid1