eitaa logo
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
432 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
345 ویدیو
55 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شهید محسن حججی
🍃 رفتنم به گلزارشهدا شروع شـد. می‌خواستم آن حال محسن‌را پیدا کنم آن شور و شعفی که از زیارت آن‌ها به دست می‌آورد. گاهی محسن را سرقبر شهید علیرضا نوری می‌دیدم. راست و حسینی همه خلاف‌ها را گذاشتم کنار. روزبه‌روز زندگی‌ام شیرین‌تر شد. اختلافات زن و شوهری‌مان رنگ باخت و مهم‌تر از همه حال درونی‌ام روبه‌راه شد. زنم همه را شاهد بود؛ همین‌ها باعث شد که خودش بیاید و بگوید:(( منم می‌خوام چادر بپوشم.)) از آنجا دیدیم آقامحسنی که تا دیروز خیلی زود از کنار زنم رد می‌شود و یک سلام سرد می‌پراند الان می‌ایستد و رودررو احوال‌پرسی می‌کند. دیگر خودمانی‌تر شدیم و شدیم یک‌پا رفیق فابریک؛ برای همین خیلی راحت بهش گفتم:(( از این سیدعلی تون که این‌قدر سنگش رو به سینه می‌زنی برام بگو.)) ... آن روز گفت:(( گفتنی نیست باید راهش رو بری تا بشناسی‌ش!)) چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد:(( اون‌وقت محسن نیستم اگه تورو ننشونم جلوی آقا.)) . . خواهرم زنگ زد:(( آب دستته بذار زمین خودت رو برسون.)) دلم بند شد.‌سریع شال و کلاه کردم رفتم.‌همان دم در بهم گفت: داریم‌ می‌ریم دیدار رهبری. گفتیم توهم بیا. پیش خودم گفتم حتما باید از پشت میله‌ها ببینمش. باورم نمی‌شد نمازم را پشت سر رهبر بخوانم نه از پشت میله‌ها به فاصله‌ی یک متر و نیمی. عزت از این بالاتر که بروی دست مجروح رهبر را بگیری و ببوسی و دستت را در دست سالمش فشار بدهد و بگوید:(( عاقبت‌به‌خیر بشی!)) همان‌جا به محسن گفتم:(( تو قول دادی و به قولت عمل کردی منم عوض شدم؛ ولی هوام رو داشته باش عوضی نشم.)) ♦️کپی با : https://eitaa.com/hojaji