بسم الله..
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_امیر_سیاوشی
نــام :
امیر
نـام خـانوادگـی :
سیاوشی
نـام پـدر :
اصغر
تـاریخ تـولـد :
۱۳۶۷/۳/۱۵
مـحل تـولـد :
تهران
سـن :
۲۷ سال
دیـن و مـذهب :
اسلام شیعه
وضـعیت تاهل :
متاهل
شـغل :
تکاور نیرو دریایی سپاه
مـلّیـت :
ایرانی
دسـته اعـزامـی :
گردان فاتحین اسلامشهر
مسئولیت نظـامی :
از نیروهای گادر حفاظت کشتی ها
درجـه نظـامی :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
تـحصیـلات :
اطلاعاتی موجود نیست
https://eitaa.com/refigh_shahid1
رفیق شهید..
#شهید_امیر_سیاوشی
#شهید_مدافع_حرم
رفیق #شهیدت_رو اینجا پیدا کن..
https://eitaa.com/refigh_shahid1
#شهید_امیر_سیاوشی
#وصیت_نامه
به نام خالق هرچه عشق، به نام خالق هرچه زیبایی،
به نام خالق هست و نیست...
سلام علیکم،
بنده حقیر امین کریمی فرزند الیاس، چنین وصیت میکنم،
بارالهی، ببخش مرا که تو رحمانی و رحیم،
همسر مهربانم (کُرِخان) حلالم کن، نتوانستم تو را خوشبخت کنم، فقط برایت رنج بودم.
پدر و مادر عزیزم، ببخشید مرا، نتوانستم فرزند لایقی برای شما باشم
پدر و مادر عزیزم (حاج آقا و حاج خانوم)، داماد و پسر لایق و مهربانی نبودم، حلالم کنید.
بنده در کمال صحت و سلامت عقل چنین وصیت میکنم؛
بعد از فوت بنده، تمامی دارائی و اموال من در اختیار همسر مهربانم قرار گیرد و ایشان بنا به اختیار و صلاح دید خود عمل نماید.
و در آخر؛
از تمامی عزیزانی که نسبت به بنده حقیر لطف کردهاند، خواهر، برادر عزیزم حلالیت میطلبم و خواهش میکنم و باز خواهش میکنم که خود را اسیر غم نکنند. لطف و تدبیر خداوند چنین بود.
همسر مهربان و عزیزم، ای دل آرام هستی من، ای زیباترین ترانهی زندگی من، ای نازنین؛
از شما خواهش میکنم که باقی عمر گرانقدر خود را به تحصیل علم و ادامهی زیبای زندگی بپردازی. (من از شما راضی هستم)، زیبای من خدا نگهدارت باد
برای تشیع جنازه ام خواهش می کنم همه با چادر باشند. اگر جا برای من بود جسدم را در جوار امام زاده علی اکبر خاک کنید چون خانواده ام و همسر عزیزم هر روز به دیدارم بیایند.
خاطره به یاد ماندنی برای شهید : دیدار مقام معظم رهبری
تکیه کلام : یا علی مدد
دو بیتی مورد علاقه :
شکر خدا که در پناه حسین ایم
عالم از این خوب تر پناه ندارد
بسیجی پاسدار امیر سیاوشی
https://eitaa.com/refigh_shahid1
#شهید_امیر_سیاوشی
#شهید_مدافع_حرم
از 2_3 ماه مانده به محرم روزشماری میکرد برای نــــوکری ابا عبدالله الحسین. با شوق خاصی برنـامه ریزی میکرد.
هر سال تو میدان امام زاده علی اکبر، جایی که اکنون مزار مطهرش در آنجاست، چای خانه راه اندازی میکرد.
خرید ملزومات و وسائل چای خانه رو با وسـواس و سلیــــقه خاصی خریداری میکرد. تمامی رو هم از بهترین ها .
معتقد بود برای اهل بیـــــت نباید کـــــم گذاشت،
تا زمانی که اونها دستت رو با بزرگواری میگیرند تو هم شرمنده نباشی که چرا میتونستی و بیشتر انجام ندادی.
خادم امام زاده و هییت بود . ولی همیشه جلوی در هیئت می ایستاد.
معتقد بود دربانی این خاندان بهتره و خاکـی بودن برای ائمه لطف بیشتری دارد.
میگفت هر چی کوچکتر باشی برای امام حسین (ع) بیشتر نگاهت میکند.
#تکاور_نیرو_دریایی_سپاه
https://eitaa.com/refigh_shahid1
#گارد_حفاظت_كشتي_ها
#شهید_امیر_سیاوشی
شغل امير طوري بود كه به عنوان گارد حفاظتي كشتيها به مأموريتهاي برون مرزي ميرفت. هميشه احتمال شهادتش بود اما هيچ وقت از شهيد شدن با من حرفي نميزد اما چند ماه آخر گاهي حرفهايي ميزد كه هميشه با واكنش، اشك و اعتراض من روبهرو ميشد. چند باري كه گفت دوست دارد شهيد شود من دلخور ميشدم و ميگفتم حق نداري زودتر از من بروي.
وقتي بيتابي من را ميديد، ميگفت: بسيار خب! شهادت لياقت ميخواهد، پس خودت را ناراحت نكن. سرش را خم ميكرد و ميگفت اصلاً با هم شهيد ميشويم و ميخنديد. من خيلي به امير وابسته بودم و هميشه از اين دوري كه شرايط كارش ايجاب ميكرد، ناراحت بودم. حتي زماني كه داخل خاك خودمان به مأموريت ميرفت امكان نداشت دو ساعت از هم بيخبر باشيم. هميشه يا زنگ ميزد يا پيام ميداد كه حالش خوب است و نگرانش نباشم.
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/refigh_shahid1