eitaa logo
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
443 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
345 ویدیو
55 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید بابک‌نوری : 🌺روزی که میخواست برود آمد خانه بعد به گفت که با اعزامم موافقت شده اوهم از روی احساسات مادرانه خیلی گریه کرد که شاید بابک منصرف شود اما بابک تصمیمش را گرفته بود من حضرت را خواب دبدم دیگر نمیتوانم اینجا بمانم باید بروم سوریه این قضیه رفتنم مال امروز و دیروز نیست .من چندماه است که تصمیمم را گرفته ام. حتی شنیدم که به او گفته اند که چطوری میتوانی مادرت را تنها بگذاری و بروی!! بابک هم گفته همه ما آنجا در سوریه هست من بروم سوریه که بی مادر نمانم. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 کوچه های عاشقی شبگرد می خواهد رفیق🌸 طاقت و ظرفیتی پُر درد می خواهد رفیق🌸 چون شهیدان در جوانی دست از دنیا بشوی🌸 تَرک لذتهای دنیا ، مَرد می خواهد رفیق @refigh_shahid1
🔻 | ... ♦️ مادر دختر به دنـــیا می آورد که کمکــ حال او باشد ؛ اما دختر به بهانه درس و مشق، کمکی که نمی کند . . . حتی مادر غذا و لباس های او را نیز آماده می کند، و بــاز دختر نسبت به مادر بــــــــــــــــی احترامی می کند. ♦️ جوانان ‌سـاعت‌ها بصـورت ‌حضوری یا آنلاین با دوســتان خود وقتـــــــ می گذراند، اما چه بسا حتی در ماه یکـــــــــ ســـاعت کنار والدین خود ننشینند و با آنها همنشین نمی شوند و حتی دریـــــغ از یک تماس تلفنی پنج دقیقه ای ... ♦️ مادر به فـرزندان خود ســخن یاد می دهد، امــــا فرزندان همین که به سنین جوانی رسیدند، کُـلـفتی صدای خود را بر سـر مـــادری که سخــن گفــــــتن به آنــها آموخته خالی می کنند. ♦️ والدین چنـــــدین فرزند را در یک خانه، نگـهداری و بزرگ می کنند، اما همین چندین فرزند که بزرگ شده و هرکدام خانه جـداگانه دارند،حاضر نمـی شوند، در خانه خودشان از آنها نگهداری کنند. 🗣 ای دوست من،آگاه باش! ⚠️ ”جزا از جنس است“ پـس امــروز همــانگونه بـا و رفتـار کن، کـه دوست داری در آیـنده فرزنـدانت بـا خـود شـما رفتـار کنـند. @refigh_shahid1
‍ 🍃میگن بابا شهید شده، عمو. چیه؟ چه شکلیه؟ این اولین سوال دو یادگارش، محمد جواد و محمد صادق بود. و ماند که چه جواب بدهد؟ چه بگوید به این دو طفل که فقط کنجکاو بودند ببینند شهید کیست و چه شکلیست. نمی‌توانست شهید را توصیف کند هرکاری کرد نتوانست. چشمان مالامال اطرافیانش زمین خشک را کرد. آرام بسته بود، آرام خوابیده بود، آرام و زیبا. خواهر با صدایی آغشته به در گوش برادر نجوا میکند: "گلم را به «س»سپردم." خواهرم غم مخور که اورا به خوب کسی سپردی! به که در اوج بی کسی اش چگونه زیبا همه کَس شد، چگونه همدم غم زده های حسین شد، چگونه مرحم زخم هایشان شد، خیالت راحت باشد. آرام خوابیده، اطرافیان به این آرامشش غبطه می‌خورند. شاید فرزندانش حالا معنی شهید را فهمیدند، حالا دیدند شهید چه شکلیست، با آن قامت رعنا و چهره نورانی اش در آرام گرفته بود و به جگر گوشه هایش فهماند شهید کیست؟ و چه شکلیست؟فکر کنم خوب در ذهن بچه ها ماند... راستی با هر همسر و فرزندانت چشم انتظار ، چشم هایشان دریایی میشود، دلشان دیدن قامتت را میخواهد،همان وقت که در رکاب صاحب الزمانی...! دردسری بود نمی دانستیم حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم نگرانم که پس از مردن من برگردی پای تابوت،سرِ بُردن من برگردی ✍نویسنده : به مناسبت تولد 📅تاریخ تولد : ۱۳۶۱/۱۲/۱۸ 📅تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۹/۱ حلب 🗺مزار : بهشت زهرا قطعه ۵۳
سلام... میدونین حرفـــ دل رو فقط باید با حرفے از جنسِ دل جوابـــ داد ...😭 رفقا! نشہ ڪہ شرمنده مولامون عج بشیـــــــم ... روزِ حساب ڪتاب ڪہِ برسہ... بعضے از گُناهات رو ڪهِ بهت نِشون میدن..ـ میبینے براشون نڪردی، اصلاً یادت نبودهـ ! امّا زیرِ هر گُناهت یہ استغفار نوشتہ شده..! اونجاست ڪهِ تازهـ میفهمے یڪے بہ جات توبہ ڪردهـ... یڪے ڪہ حواسش بهت بودهـ؟ ی دلسوز.. یڪی مثلِ ....😭 اونجاسٺـــــ ڪہ شرمنده تر میشیم... اصلا زندگے مون همش مهربونے مولا بوده و شرمندگے ما ...😭 گنـــــ🔥ـــــاه ڪردیم. اما رفتیـــــــم ڪربلا... رفتیم پیاده روے اربعین... رفتیم مشهدالرضا ... اینا همہ بخاطر وساطٺ مولاست... تا ڪے قول بدیم و بزنیم زیرش...😭