اونقدر سینه میزد
بهش گفتن کم خودتو اذیت کن
می گفت:این سینه نمیسوزه
موقع شهادت همه جاش ترکش بود
جز سینه اش💔
🌷شهید #حمیدسیاهکالی_مرادی🌷
#یادش_باصلوات
@refigh_shahid1
💢همیشه توی ماشین و سجاده اش یه زیارت عاشورا داشت. دوران مجردی هر هفته در کنار قبور شهدا زیارت عاشورا میخواند، برای حاجت روایی چله زیارت عاشورا برمیداشت و هدیه میکرد به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و حاجت روا هم میشد.❤
💢بعد از نماز باید زیارت عاشورا میخوند، حتی اگه خسته بود حتی اگه حال نداشت و یا خوابش میومد، شده بود تند میخوند ولی میخوند👌
💢تاکید داشت باید با صدای بلند توی خونه خونده بشه و علی اکبرمون رو توی بغلش میگذاشت و میگفت باید اخت پیدا کنه با دعا و زیارت و واقعا زندگی و مرگش مصداق این فراز زیارت عاشورا بود:
"اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ .."
💢تازه فهمیدم داستان سلام هاش به آقا امام حسین علیه السلام چی بود.
#شهیدعلیرضانوری
#یادش_باصلوات
@refigh_shahid1
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
قٍسمتی از وصیت نامه شهید دانش اموز بهنام محمدی راد @refigh_shahid1
˙·•°❁ #معرفی_شهدا ❁°•·˙
🌺تاریخ تولد : 12 بهمن 1345
🌺تاریخ شهادت : 28 مهر 1359
بهنام محمدی😍 نوجوان ۱۳-۱۲ ساله ای بود که در تمام روزهای مقاومت از ۳۱ شهریور تا ۲۸ مهر ۵۹ در خرمشهر ماند❤️
چند روز قبل از سقوط 🌴خرمشهر شیر بچه دلاور خوزستانی بالاخره در ۱۳۵۹/۷/۲۸ پر کشید.😔😔
این کبوتر 🕊🌹خونین بال در قطعه شهدای کلگه شهرستان مسجد سلیمان شهر آبا و اجدادش به خاک سپرده شد
#شهیدبهنام_محمدی
#یادش_باصلوات
🌷🌷🌷@refigh_shahid1🌷🌷
#ڪلام_شهید
#کربلا به رفتن نیست 🚷
⇜به شدن است
اگر به رفتن👣 بود
⇜شمر هم #کربلایی بود
#شهیدمرتضی_آوینی
#یادش_باصلوات 🙏🙏🙏🌷🌷
✍ #وصیت_نامه:
🌷«برایم شب هفت و چهلم نگیرید
و هزینه اش را به فقرا بدهید
پیراهنے که با آن براے امام حسین(ع) عزادارے کرده ام را روے پیکرم داخل قبر بگذارید»🖤
📎شهیدی که محافظ شخصی حضرت امام خامنه ای بود
#شهیدعبدالله_باقری
#ایام_شهادت
#یادش_باصلوات
⤵️همسر شهید 🌷
🔸مهدی عاشق #شهیدابراهیم_هادی بود. دوماه قبل شهادتش ریش هاشو کوتاه نمیکرد میگفت میخوام موقع شهادت #هم_تیپ شهید هادی باشم.
🔹همیشه کتاب سلام برابراهیم را به دوستانش #هدیه میداد
#شهیدمهدی_ایمانی
#یادش_باصلوات
🌺🌺🌺🌺
#شهیدی_که_مادرش
#صدایش_را_ازمزارش_میشنود
روزی سید مهدی از جبهه آمد و گفت - #مادرجان! بازهم جدّم به دادم رسید. در حال انجام عملیات بودیم؛ در محوری که ما بودیم تمامی نیروها شهید شدند و من در آنجا تنها ماندم، راه را گم کرده بودم و نمی دانستم به کدام سمت باید بروم. آنقدر #جدم #حسین(ع) و اربابم ابالفضل را صدا زدم که به طور #تصادفی و غیر ممکن نیروهای خودی مرا پیدا کردند.
هر سال روز مادر که می شود خواب می بینم #سیدمهدی روی سرم گلاب می پاشد، هدیه ای به من می دهد و پیشانی ام را می بوسد.
هر هفته پنج شنبه ها بر سر #مزارش می روم و هنگامی که قبرش را می شویم، ناگهان از دِل #قبر سید مهدی مرا #صدا می زند و چند بار می گوید: - #مامان!
سه بار این کار را انجام می دهد. سرم را روی قبر می گذارم و با سیدمهدی دردِ دل می کنم.
سید احمد غزالی (برادرشهید)
آخرین باری که می خواست #اعزام شود. با همه #خداحافظی کرد و من آخرین نفر بودم که باید با سیدمهدی خداحافظی می کردم، با هم روبوسی کردیم و همدیگر را در آغوش گرفتیم. سیدمهدی گفت: - داداش! این آخرین باری ست که می بینیمت و در آغوشت هستم. من دیگر برنمی گردم؛ حلالم کن.
خیلی ناراحت شدم و گریه کردم. هیچ وقت سیدمهدی را اینقدر نورانی ندیده بودم.
شب بعد، خواب دیدم که سید مهدی شهید شده است. دقیقاً یک هفته بعد خبر شهادت سیدمهدی را هم شنیدم.
#شهیدسیدمهدی_غزالی
#یادش_باصلوات
💠 #حاج_حسین_یکتا :🎙
🍃برا خدا ناز کن؛ #شهدا برا خدا ناز میکردن. گناه نمیکردن ولی عوضش برا خدا ناز میکردن، خدا هم نازشونو میخرید!
🍃🌸حاج احمد کریمی تیر خورد، رسیدن بالاسرش
گفت: من دلم نمیخواد شهید بشم!
گفتن: یعنی چی نمیخوای شهید بشی؟!
برا خدا داری ناز میکنی؟؟؟
گفت: آره؛ من نمیخوام اینجوری شهید بشم،
من میخوام مثل اربابم #امام_حسین ارباً اربا بشم... .
🍃🌸حاج احمد حرکت کرد سمت آمبولانس، بیسیمچی هم حرکت کرد،
علی آزاد پناه هم حرکت کرد.
سه تایی با هم. یک دفعه یه خمپاره اومد خورد وسطشون،
دیدم حاج احمد ارباً اربا شده.
همهی حاج احمد شد یه گونی پلاستیکی!
#شهیدعباس_کریمی
#یادش_باصلوات
@refigh_shahid1