یکی از رفقای شهید میگوید:
او در این ماههای آخر بسیار بی تاب بود و دائما به سپاه رفت و آمد داشت و پیگیر اعزام به سوریه بود.
به او گفتم: اگر به سوریه بروی و شهید شوی بچه ها، ارمیا چه میشود؟ تو که از وابستگی ارمیا به خودت با خبری!
حاج اسماعیل در جواب گفت: آرزوی ما انسانها تمامی ندارد نگران فرزندانم هستم اما آنها را به خدا و حضرت زینب(سلام الله علیها) میسپارم.
#شهید_اسماعیل_زاهد_پور
https://eitaa.com/refigh_shahid1
#شهید_مجتبی_واعظی
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_فاطمیون
نــام :
مجتبی
نـام خـانوادگـی :
واعظی
نـام پـدر :
علی حسن
تـاریخ تـولـد :
۱۳۷۴/۰۲/۲۰
مـحل تـولـد :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
سـن :
۳۱سال
دیـن و مـذهب :
اسلام شیعه
وضـعیت تاهل :
مجرد
شـغل :
آزاد
مـلّیـت :
افغانی
دسـته اعـزامـی :
لشکر فاطمیون
مسئولیت نظـامی :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
درجـه نظـامی :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
تـحصیـلات :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
https://eitaa.com/refigh_shahid1
🌹جـزئیات شـهادت🌹
تـاریخ شـهادت :
۱۳۹۲/۱۱/۰۸
کـشور شـهادت :
سوریه
مـحل شـهادت :
زمانیه(حومه دمشق)
عـملیـات :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
نـحوه شـهادت :
این شهید عزیز بدون خبر داشتن از اینکه دشمن چند ساعت قبل منطقه زمانیه را اشغال کرده ،
وقتی که با موتور به سمت مناطق دشمن حرکت میکند به کمین دشمن بر میخورد که با آهن به سر مبارکش ضربه میزنند و او را از موتور پیاده و اسیر میکنند و این بزرگوار بخاطر مقاومت در برابر بازجویی های دشمن به شهادت میرسد.
https://eitaa.com/refigh_shahid1
⚫️اطـلاعات مـزار⚫️
مـحل مـزار:
بهشت رضا مشهد
وضـعیت پـیکر :
مـشـخـص
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
شهدای مدافع حرم
ردیـف :
۳۰
شـماره :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
https://eitaa.com/refigh_shahid1
این شهید عزیز اولین شهید مفقودالاثر مدافع حرم بود که پس از پنج سال در ۳۱ شهریور امسال پیکر مطهرش به کشور بازگشت
با سلام خدمت دوستان عزیز؛
عرض پوزش دارم بخاطر تاخیر چند روزه ای که داشتم.
انشالله دوباره با مدد شهدا فعالیت های کانال رو ادامه میدیم.
«مجتبی» اخری ها قبل رفتن واقعا تغییر کرده بود و فقط حرفش این بود، که من باید برم سوریه
اون اوایل بود که خیلی ها خبر نداشتن و نمیرفتن ما هم زیاد اطلاعی نداشتیم
خلاصه «مجتبی »هر روز میومد و التماس میکرد تا پدر و مادرم راضی بشن بذاره بره ولی مادرم چون خیلی وابسته داداشم بود به هیچ عنوان راضی نمیشد.
چندبار همینطور گفت وگفت و خانواده اجازه نداد تا اینکه محرم وصفر اومد و مجتبی هر شب هیئت بود وگاهی وقتاهم نوحه میخوند.
شبا که میومد خونه با مادرم حرف میزد و میگفت:مادرجان من باید برم حرم حضرت زینب(س)من باید برم دفاع کنم از حرم بی بی زینب(س) و همینطور اشک میریخت.
مادرم حرفی نمیزد و این موضوع گذشت تا اینکه یکی از اقوام فوت کرد و ما مجبور شدیم بریم قم همه رفتیم،جز پدرم
در این مدت که ما نبودیم کار «مجتبی» شده بود اجازه گرفتن از پدرم و بالاخره بعد یه هفته موفق شد و زنگ زد به مادرم
مادرمم هم خوشحال بود از اینکه پسرش بهترین راه رو انتخاب کرده و هم ناراحت چون داشت جگر گوشه اش را به یه جای دور میفرستاد.
ولی ته دلش ارام بود چون «مجتبی» روبه خداوحضرت زینب س سپرده بود.
#شهید_مجتبی_واعظی
https://eitaa.com/refigh_shahid1
#شهید_صادق_شیبک
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_ارتش
نــام :
صادق
نـام خـانوادگـی :
شیبک
نـام پـدر :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
تـاریخ تـولـد :
۱۳۶۸/۰۸/۰۸
مـحل تـولـد :
گالیکش،استان گلستان
سـن :
۲۷سال
دیـن و مـذهب :
اسلام شیعه
وضـعیت تاهل :
متاهل
شـغل :
ارتشی
مـلّیـت :
ایرانی
دسـته اعـزامـی :
تیپ ۶۵ نیروهای ویژه هوابرد (نوهد) ارتش جمهوری اسلامی ایران
مسئولیت نظـامی :
تکاور
درجـه نظـامی :
ستوان یکم
تـحصیـلات :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
https://eitaa.com/refigh_shahid1
🌹جـزئیات شـهادت🌹
تـاریخ شـهادت :
۱۳۹۵/۰۱/۳۱
کـشور شـهادت :
سوریه
مـحل شـهادت :
حلب
عـملیـات :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
نـحوه شـهادت :
اصابت خمپاره
https://eitaa.com/refigh_shahid1