eitaa logo
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
432 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
345 ویدیو
55 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ⚫️اطـلاعات مـزار⚫️ مـحل مـزار: گلزار شهدای بی‌بی حلیمه روستای ینقاق از توابع بخش مرکزی شهرستان گالیکش وضـعیت پـیکر : مـشـخـص موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا قـطعـه : شهدای مدافع حرم ردیـف : اطـلاعاتی مـوجود نـیست شـماره : اطـلاعاتی مـوجود نـیست https://eitaa.com/refigh_shahid1
⭐️رفیق شهیدم⭐️ #شهید_صادق_شیبک https://eitaa.com/refigh_shahid1
⭐️رفیق شهیدم⭐️ #شهید_صادق_شیبک https://eitaa.com/refigh_shahid1
سلام؛ عرض سلام و ادب خدمت دوستان و همراهان عزیز کانال ... اول تشکر میکنم که تو این مدت نقص ها و اشتباهات من رو تحمل کردید؛ برای برطرف کردن این مشکلات و پیشرفت وضعیت کانال خوشحال میشم که نظرات،انتقادات‌،پیشنهادات (اگه رفیق شهیدتون معرفی نشده اطلاع بدید) خودتون رو عرض کنید👇 @sarbaze_zeynab
مأموریت پنهانی در سوریه...
در دوران ماموریت هر روز به مدت ۵ دقیقه تلفنی با یکدیگر صحبت می‌کردیم. حتی در این مدت هم نمی‌دانستم ماموریتش کجاست. ابتدا از این پنهان کاری ناراحت بودم، اما وقتی یاد عشق ورزی و محبت همسرم افتادم، دریافتم که برای جلوگیری از تشنج در خانواده این موضوع را پنهان کرده است. این کارش را نشانه عشق او به خانواده دانستم. از این رو ناراحتی را فراموش کردم. دو شب قبل از شهادتش خوابی دیدم که به یقین رسیدم صادق برنمی گردد. صبح آن روز تلفنی خوابم را برایش تعریف کردم. باز هم با شوخی و خنده سعی کرد تا من را از نگرانی برهاند. فردای آن روز هر چه منتظر تماسش ماندم، خبری نشد تا اینکه روز بعد عموی همسرم با من تماس گرفت و پرسید که آیا از حضور صادق در سوریه اطلاع دارم؟ پاسخ منفی دادم. آن زمان هم خبر شهادتش را به من نداد. خبر شهادت صادق را در کانال ارتش خواندم. یک لحظه احساس فلج شدن به من دست داد. دست همسرم همانجا برایم رو شد. خواهرم می‌گفت: «شاید شایعه باشد.» با پادگان تماس گرفتیم. ابتدا خبر را تکذیب کردند، اما بعد از یک ساعت فرد دیگری تماس گرفت و خبر شهادتش را تایید کرد. https://eitaa.com/refigh_shahid1
چشم انتظار صدایت....
همسر شهید: هر شب یک دور تسبیح صلوات و یک فاتحه برای شادی روح همسرم قرائت می‌کنم. یکبار منزل پدرم در حالی که خسته بودم، تسبیح به دست خوابم برد و نتوانستم برایش فاتحه بخوانم. آن شب به خواب خواهرزاده‌ام آمده و گفته بود که مهدیه امشب من را چشم انتظار گذاشته است. فردای آن روز خواهرزاده ام با من تماس گرفت و خوابش را تعریف کرد. از این که آن شب برای همسرم فاتحه نخواندم، شرمنده شدم. https://eitaa.com/refigh_shahid1
نــام : محمد نـام خـانوادگـی : اتابه نـام پـدر : علی تـاریخ تـولـد : ۱۳۶۶/۰۶/۱۵ مـحل تـولـد : صومعه سرا ، استان گیلان سـن : ۲۹سال دیـن و مـذهب : اسلام شیعه وضـعیت تاهل : متاهل شـغل : پاسدار مـلّیـت : ایرانی دسـته اعـزامـی : لشکر عملیاتی ۱۶ قدس گیلان مسئولیت نظـامی : اطـلاعاتی مـوجود نـیست درجـه نظـامی : اطـلاعاتی مـوجود نـیست تـحصیـلات : فارغ التحصیل دانشگاه افسری امام حسین'ع' https://eitaa.com/refigh_shahid1
🌹جـزئیات شـهادت🌹 تـاریخ شـهادت : ۱۳۹۵/۰۸/‌۰۹ کـشور شـهادت : سوریه مـحل شـهادت : منطقه آکادمی نظامی ۳ هزار، شهر حلب عـملیـات : اطـلاعاتی مـوجود نـیست نـحوه شـهادت :  اصابت ترکش خمپاره به سر مبارک شهید. https://eitaa.com/refigh_shahid1
‌ ⚫️اطـلاعات مـزار⚫️ مـحل مـزار: آستان مقدس آقا سید ابراهیم (ع) شهر گوراب زرمیخ وضـعیت پـیکر : مـشـخـص موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا قـطعـه : شهدای مدافع حرم ردیـف : اطـلاعاتی مـوجود نـیست شـماره : اطـلاعاتی مـوجود نـیست https://eitaa.com/refigh_shahid1
⭐️رفیق شهیدم⭐️ #شهید_محمد_اتابه https://eitaa.com/refigh_shahid1