#تلنگر⚠️
از #شهیدهمت به #ملتایران
"مبادا ضعف برخے مسئولین شما را ضعیف ڪند...‼️
مبادا دنیازدگے برخے مدیران شما را از هوادارے انقلاب دور ڪند...‼️
ما رزمندگان تا آخرین نفس پاے انقلاب هستیم شما چطور⁉️"
@refigh_shahid1
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿 امام على -عليه السلام- فرمودند:
🌿 إِنَّكَ إِنْ صَبَرْتَ جَرَتْ عَلَيْكَ الْمَقَادِيرُ وَ أَنْتَ مَأْجُورٌ وَ إِنْ جَزِعْتَ جَرَتْ عَلَيْكَ الْمَقَادِيرُ وَ أَنْتَ مَأْزُورٌ.
🌿 اگر صبر كنى مقدرات الهى بر تو جارى مى شود و اجر خواهى بُرد و اگر بيتابى كنى باز هم مقدرات خداوند بر تو جارى مى شود و گناهكار خواهى بود.
📚جامع الأخبار(شعیری) ص 116
@refigh_shahid1
🔹آیت الله حائری شیرازی (رضوان الله تعالی علیه):
#ولایت_فقیه در زمان غیبت نقطه اتصال شما با #امام_زمان(عج) است و به واسطه ولایت فقیه، امام زمان(عج) با شما در ارتباط است و به خاطر این ارتباط هست که حیات شما ادامه دارد.
ولایت یعنی این که اگر ارتباط با امام زمان(عج) داشته باشید، زنده میشوید و با قطع این ارتباط دل میمیرد.
@refigh_shahid1
ا✍مرد زاهدی، روزی به مهمانی شخصیتی بزرگ رفت. هنگام غذا خوردن فرا رسید. زاهد از عادت همیشگی غذا کمتر خورد .
بعد از غذا، نوبت نماز خواندن رسید. مرد زاهد به نماز ایستاد، اما بر خلاف همیشگی، نماز را طولانی به جا آورد. پس از آنکه به خانه رسید، از همسرش طعام خواست.
پسر او که همراهش بود، با تعجب پرسید: مگر در مهمانی به اندازه کافی غذا نخوردی؟
پدر گفت: کم خوردم تا آدم پرخوری جلوه نکنم و برای روزهای آینده برای خود موقعیتی کسب کنم !
🤲پسر با شنیدن شرح ریا کاری پدر به او گفت: پدر جان! نمازت را نیز قضا کن که
چیزی نکردی که به کار آید !
🌺🌺🌺🌺
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت ششم : والیبال تک نفره
✔️ راوی: جمعی از دوستان شهید
🔸 بازوانِ قویِ #ابراهیم از همان اوایل دبیرستان نشان داد که در بسیاری از ورزش ها قهرمان است . در زنگ های ورزش همیشه مشغول والیبال بود . هیچکس از بچه ها حریف او نمی شد
یک بار تک نفره در مقابل یک تیم شش نفره بازی کرد! فقط اجازه داشت که سه ضربه به توپ بزند . همه ی ما از جمله معلم ورزش ، شاهد بودیم که چطور پیروز شد . از آن روز به بعد #ابراهیم والیبال را بیشتر تک نفره بازی می کرد
بیشتر روزهای تعطیل، پشت آتش نشانی خیابان ۱۷ شهریور بازی می کردیم . خیلی از مدّعی ها حریف #ابراهیم نمی شوند. اما بهترین خاطرات والیبالِ #ابراهیم برمیگردد به دوران جنگ و شهر گیلانغرب، در آنجا یک زمین والیبال بود که بچه های رزمنده در آن بازی می کردند . یک روز چند دستگاه مینی بوس برای بازدید از مناطق جنگی به گیلانغرب آمدند که مسئول آنها آقای داودی رئیس سازمان تربیت بدنی بود . آقای داوودی در دبیرستان معلم ورزش #ابراهیم بود و او را کامل می شناخت . ایشان مقداری وسائل ورزشی به #ابراهیم داد و گفت: هرطور صلاح می دانید مصرف کنید . بعد گفت : دوستان ما از همه رشته های ورزشی هستند و برای بازدید آمده اند . #ابراهیم کمی برای ورزشکارها صحبت کرد و مناطق مختلف شهر را آنها نشان داد. تا اینکه به زمین والیبال رسیدیم . آقای داودی گفت: چندتا از بچه های هیئت والیبال تهران با ما هستند نظرت برای برگذاری یک مسابقه چیه؟
ساعت سه عصر مسابقه شروع شد ، پنج نفر که سه نفرشان والیبالیست حرفه ایی بودند ، #ابراهیم به تنهایی در طرف مقابل . تعداد زیادی هم تماشاگر بودند. #ابراهیم طبق روال قبلی با پایِ برهنه و پاچه های بالازده و زیر پیراهنی مقابل آنها قرار گرفت. به قدری هم خوب بازی کرد که کمتر کسی باور می کرد. بازی آنها یک نیمه بیشتر نداشت و با اختلاف ده امتیاز به نفع #ابراهیم تمام شد . بعد هم بچه های ورزشکار با #ابراهیم عکس گرفتند. آنها باورشان نمی شد یک رزمنده ی ساده ، مثل حرفه ایی ترین ورزشکارهابازی کند . یک بار هم در پادگان دو کوهه برای رزمنده ها از والیبال تعریف کردم. یکی از بچه ها رفتُ توپِ والیبال آورد . بعد هم دو تا تیم تشکیل داد و #ابراهیم را هم صدا کرد . او ابتدا زیرِ بار نمی رفت و بازی نمی کرد اما وقتی اصرار کردیم گفت : پس همه شما یک طرف ، من هم تکی بازی می کنم
بعد از بازی چند نفر از فرماندهان گفتند: تا حالا اینقدر نخندیده بودیم ، #ابراهیم هر ضربه ایی که می زد چند نفر به سمت توپ می رفتند و به هم برخورد می کردند و روی زمین می افتادند!
ابراهیم در پایان با اختلاف زیادی بازی را برد
منبع کتاب سلام بر ابراهیم
ازن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد.
مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد.
آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است.
وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد.
منشی از او پرسید: نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟
زن جواب داد: نه، مهم نیست.
وقتی خدا امر کند،
حتی شیطان هم فرمان می برد.
🌹🌹🌹🌹
#حدیث_روز
امیرالمؤمنین عليه السلام
🔷عمر خود را در سرگرمى ها(غفلت) هدر مده، كه بى هيچ اميدى (به ثواب الهی)از دنيا بروى.
ميزان الحكمه،ج10، ص307
🌷🌷🌷🌷
ا#منبر_بزرگان🍃🌸
▪️همهچیزدردستخداونداستــــ
وقتۍ #زبان با #دل توافق پیدا ڪرد،
دعا #مستجاب مۍشود
«فأَقبِلْ بِقَلبِڪَ ثمّ استَیْقِن بَلاجابَة»
یعنیاول با دلتـــ به #دعا توجه ڪن
وقتی چنین توجهی پیدا شد
#یقین ب اجابت پیدا ڪن
این یقین ،
خیلۍ قابل تقدیر استـــ
#ایت_الله_حق_شناس رحمةاللهعلیهـ
🌺🌺🌺🌺