eitaa logo
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
432 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
345 ویدیو
55 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
"بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله یاحسین تا آخرین قطره‌ی خون نمی‌گذاریم دوباره خواهرت به اسارت برود. تنها دلخوشی من برادر زاده‌ام علی است که وقتی او بزرگ شد بگوید که عمویت برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفته و شهید شده است، بگذارید علی افتخار کند. مادر عزیزم اگر بنده توفیق شهادت پیدا کردم و برای من مجلس یادبود گرفتید در عزای من گریه نکنید چراکه دشمنان اسلام شاد و خرم می‌شوند و اگر گریه کنی در روز قیامت حلال نمی‌کنم و نیز مادرم بنده ان‌شاءالله در این سفر که به سوریه می‌روم عمودی می‌روم و افقی به ایران بازمی‌گردم و نیز به گروه موزیک لشکر بگویید چون من با شما سابقه دوستی و همکاری داشتم موقع ورود پیکر من به تبریز بصورت عالی و منظم به نواختن موزیک بپردازید. پدر عزیزم به دلم افتاده که این آخرین سفر من به سوریه می‌باشد و می‌دانم که شهید خواهم شد لذا از صمیم قلب مرا حلال کنید. ای عاشقان اهل بیت رسول الله! من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین(ع) می‌جنگیدم تا شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنه‌ای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع بکنم. لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه می‌شوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس(ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم.
شستن دیگ ها ( از خاطرات شهید حامد جوانی ) آقا حامد سال ها تو هیئت فاطمیه (س) طالقانی تبریز به عزاداری مشغول بود. وقتی ایام محرم می شد یکی از چرخ های مخصوص حمل باندها رو برای خودش بر میداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده می‌گرفت. با عشق و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد. وقتی عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن... تا کار شستن دیگ ها رو شروع کنه... با گریه و حال عجیبی شروع به کار می کرد... بهش میگفتن آقا حامد شما افسری و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن. می گفت: "اینجا یه جایی هست که اگه سردارم باشی باید شکسته شوی تا بزرگ بشی" و همینطور می گفت: "شفا تو آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها حاجتم رو خواهم گرفت" که بالاخره این طور هم شد.
2.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وظیفه آقا حامد در سوریه..😃 صحبت طنز شهید حامد جوانی در مورد وظیفش در سوریه ☑️هر گلوله ای که میزنن ما یه تیک میزنیم😅
نــام : محمدرضا نـام خـانوادگـی : فخیمی هریس نـام پـدر : رسول تـاریخ تـولـد : ۱۳۷۰/۱۰/۵ مـحل تـولـد : ایران_ آذربایجان شرقی_هریس سـن : ۲۴سال دیـن و مـذهب : اسلام شیعه وضـعیت تاهل : مجرد شـغل : پاسدار مـلّیـت : ایرانی دسـته اعـزامـی : اطلاعاتی موجود نیست مسئولیت نظـامی : اطـلاعاتی مـوجود نـیست درجـه نظـامی : اطلاعاتی موجود نیست تـحصیـلات : قبولی در رشته پزشکی_پایان دوره افسری در دانشگاه امام حسین(ع)
🌹جـزئیات شـهادت🌹 تـاریخ شـهادت : ۱۳۹۴/۹/۲۹ کـشور شـهادت : سوریه مـحل شـهادت : شهر حلب عـملیـات : اطلاعاتی موجود نیست نـحوه شـهادت : توسط گروهک تکفیری تروریستی النصره به شهادت رسید.
⚫️اطـلاعات مـزار⚫️ مـحل مـزار : گلزار شهدای وادی رحمت تبریز وضـعیت پـیکر : مـشـخـص موقـعیت مـزاردر گـلزار شـهدا قـطعـه : مدافعان حرم ردیـف : اطلاعاتی موجود نیست شـماره : اطلاعاتی موجود نیست