...🍁...
تــوسُل بــہ صاحــب الزمـان علیه الســلام✨
💫يَا وصیَّ الحسن َِّ ، و الخلف الحجه ، أَيُّهَا القآئم المُنتظر المهدیُّ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا ، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛💫
✨ای وصی امام حسن عکسری، و یادگار شایسته و حجت، ای امام قائم منتظر مهدی ،ای فرزند فرستاده خدا، ای حجّت خدا بر بندگان، ای آقا و مولای ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و بهسوی خدا به تو توسّل جستیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم، ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت ڪن؛✨♥️
ما را به جبر هم که شده سر به راه کن
خیری ندیده ایم از این اختیارها…
#خاطرات_شهدا 🌷
[آخرین عکس شهید چند ساعت قبل شهادت]
علی بسیار اهل عبادت و نماز📿بود
در مدت كوتاه مرخصی سعی می كرد، بیشتر فرصتش را در مسجد طی كند
در خصوص كارش نیز ما دقیقاً نمی دانستیم كجا خدمت می كند.
به ما گفته بود تهران است، اصلاً فكرش را نمی كردیم كه در منطقه كردستان و در حال اجرای مأموریت های سخت و خطرناك باشد❌
در ماه رمضان🌙 سال 90 و در روز شهادت حضرت علی(ع) یعنی چند روز قبل از درگیری به دوستانش زنگ زده📞 و گفته بود من عازم مأموریتی هستم كه شاید باز نگردم. دعا كنید شهید شوم.
گویی به علی الهام شده بود كه مأموریت آخر است و شهادت در انتظار اوست
.
#شهید_علی_بریهی🌷
#نقل_از_برادر_شهید 🍃
#شهدای_صابرین
#شهدای_مدافع_وطن
#شهدای_امنیت
🔰═─┅──┅─═🔰
🌹شهدا را به یاد بسپاریم نه به خاک👆
🔰═─┅──┅─═🔰
دنیایی که🌷 امام زمانش🌷
شب تاصبح اشک بریزد..
ارزش دل بستن ندارد...😔
یازهرا مدد🌷🌹
#ارسالی_اعضا
ممنونم که بیادمون بودید..
زیارتتون قبول...🌹🌹
من واقعا دیگه تاب موند تو این شهر های دنیایی رو ندارم...
پای من خاک زمین شلمچه رو میخواد..
دستای من قبور خاص شهدای شلمچه رو میخواد..
مخصوصا شبای عاشقی با شهدا😭
#مارا_دگر_حوصله_نیست
#با_این_ستاره_ها_میشود_راه_را_پیدا_کرد✨✨✨✨✨
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
⭕یکی از دوستان آقا سجاد خاطره جالبی میگفت.
تعریف میکرد که در دوره دبیرستان یکی از بچههای کلاس یک حرکتی میکند که معلمشان ناراحت میشود.
وقتی سوال میکند که چه کسی این کار را کرد، سجاد گردن گرفته بود.
معلم گوشش را میگیرد و از کلاس اخراجش میکند.
دوستانش به او گفته بودند:
چرا گردن گرفتی؟
❌گفت چون دوستم پدر نداشت و نمیخواستم ناراحت شود.
✅اینطور بچهای بود.
شادی روح شهدا #صلوات🌷
نه غمی داشت به هنگام تبعید
و نه ذوقزدگی به هنگام برگشت.
این نگاههای آرام به ما میگوید او فقط برای خدا کار میکرد.
امامی که میگفت مأمور به انجام تکلیف است. و نه نتیجه...
#مامور_به_تکلیفیم
#بصیرت
مامور سرشماری 👨💻:
سلام مادرجان👵
ميشه لطفا بیای دم در؟
سلام پسرم 👨...
بفرما؟
از سرشماری 🧮 مزاحمت میشم.
مادر تو این خونه 🏠 چند نفرید؟
اگه ميشه برو شناسنامههاتونو 💳بیار که بنویسمشون...
مادر آهسته و آروم لایِ در 🚪رو بیشتر باز کرد...
سر و ته کوچه رو یه نگاهی انداخت...
چشماش پراشک شد 😢 و گفت:
پسرم، قربونت برم، ميشه مارو فردا بنویسی...؟! 🙁
مأمور سرشماری، پوزخندی زد و 😏گفت:
مادر چرا فردا؟
مگه فردا میخواید بیشتر بشید؟
برو لطفاً شناسنامت رو بیار وقت ⏱ندارم.
آخه...!!!
پسرم 31 سالِ پیش رفته جبهه... 😔
هنوز برنگشته...
شاید فردا برگرده...!!!
بشیم دو نفر👩👦...!!!
میشه فردا بیای؟؟؟
توروخدا...!!!
مأمور سرشماری سرشرو انداخت پایین و رفت...
مغازه دار ميگفت 🗣 :
الان 29 ساله هر وقت از خونه میره بیرون،
کلیدِ 🔑 خونشرو میده به من و میگه:
آقا مرتضی...!!!
اگه پسرم اومد، کلیدرو بده بهش بره تو...
چایی ☕️هم سرِ سماور حاضره...
آخه خستس باید استراحت کنه...
شهدا شرمنده ایم ... 😔😭
شادي روح همه اونایی که از جان خودشون گذشتند و رفتند تا بمانیم
@refigh_shahid1