eitaa logo
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
31.4هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
366 فایل
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم می شود شهید شد اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است تبادل و تبلیغات: @tablijhat13 عنایات و.: @emamrezaii_8 روضه نیابتی: @Mahdi1326 کانال فروشگاهمون: https://eitaa.com/joinchat/172425437Ca032079577
مشاهده در ایتا
دانلود
﴿ ﴾🕊 فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَىٰ مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ پس فرشتگان به او (درحالی که در نماز خانه به نماز ایستاده بود)مژده دادند که خداوندتورا به یحیی بشارت می دهد،که عیسی را تصدیق کند.
🕊 |رفت‌وغزلم‌چشم‌به‌راهش‌نگران‌شد دلشوره‌ۍمابود،دل‌آرام‌جھان‌شد ... . •˹@refigh_shahidam˼ |ོ
YEKNET.IR - shoor 1 - fatemyeh aval 98.10.15 - karimi.mp3
5.5M
🌱 چه فاطمیه ای شد امسال امید و دلبرم برگشته ... . • ˹@refigh_shahidam˼ |ོ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 💐💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ بــہ نـیّـت‌ برادرشهیدمان مےخوانیم 🌹 ۲۶۹ـفحه 📚 🍃﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾🍃
روابودکہ‌گریبان‌زِهِجرپاره‌ڪنم دلم‌هواۍِتــوڪرده... بگوچہ‌چاره‌ڪنم..؟
؛علمـدارِسید‌علۍ ‌• ما ملتِ شھادتیـم! ما ملت‌امام‌حسینیم . . بیـٰا ما منتظریـم:) . @Refigh_shahidam|شھید‌هـٰادۍ🖤🌱
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
#سلام‌بر‌ابراهیم‌۱📚 باتعجب نگاه كرد وگفــت: اين كه آقا ابراهيم اســت!! من و پدرم نيروي شهيد هادي
۱📚 نزدیک به دو ســال تلاش، شــصت مصاحبه، چندين سفر كاري وچندين بار تنظيم متن و... انجام شــد. دوست داشتم نام مناسبي كه با روحيات ابراهيم هماهنگ باشد براي کتاب پيدا کنم. حاج حسين را ديدم. پرســيدم: چه نامي براي اين كتاب پيشنهاد ميكنيد؟ ايشان گفتند: اذان. چون بســياري از بچه‌هاي جنگ، ابراهيم را به اذانهايش ميشناختند، به آن اذان‌هاي عجيبش! يكي ديگر از بچه‌ها جمله شهيد ابراهيم حسامي را گفت: شهيد حسامي به ابراهيم ميگفت: عارف پهلوان. اما در ذهن خودم نام مجموعه را »معجزه اذان« انتخاب كردم. شب بود كه به اين موضوعات فكر ميكردم. قرآني كنار ميز بود. توجهم به آن جلب شد. قرآن را برداشتم. در دلم گفتم: خدايا، اين كار براي بنده صالح و گمنام تو بوده، ميخواهم در مورد نام اين مجموعه نظر قرآن را جويا شوم! بعــد به خدای خود گفتــم: تا اينجاي كار همه‌اش لطف شــما بوده، من نه ابراهيم را ديده بودم، نه ســن وسالم ميخورد كه به جبهه بروم. اما همه گونه محبت خود را شامل ما كردي تا اين مجموعه تهيه شد .