#آسمانے_شو بارها شنيده بودم ڪه ابراهيم، از اين حرف ڪه برخي ميگفتند: فقط ميريم جبهه براے شهيد شدن و... اصلا خوشش نمي آمد! به دوستانش ميگفت: هميشه بگيد ما تا لحظه آخر، تا جائي ڪه نفس داريم براي اسلام و انقلاب خدمٺ ميڭنيم، اگر خدا خواست و نمره ما بيسٺ شد آن وقٺ شهيد شويم. ولے تا اون لحظه اي ڪه نيرو داريم بايد براے اسلام مبارزه ڪنيم. ميگفـٺ بايد اينقدر با اين بدن ڪار ڪنيم، اينقدر در راه خدا فعالیٺ ڪنيم ڪه وقتي خودش صلاح ديد، پاے ڪارنامه ما را امضا ڪند و شهيد شويم. اما ممڪن هم هســٺ ڪه لياقٺ شهيد شدن، با رفتار يا ڪردار بد از ما گرفته شود. 📚سلام بر ابراهیـم، ↻➣https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6

⭕️ در قطعه ۲۶ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) یادبودی است که خیلی‌ها با دیدن عکس صاحب آن و عنوان «شهید گمنام» که روی سنگ مزار نوشته شده، می‌روند و زائر شهید مفقودالاثر «ابراهیم هادی» می‌شوند؛ ⭕️ شهیدی که برای بچه‌های جنوب شرق تهران و کسانی که اهل دل هستند، خیلی عزیز است البته این شهید برای جوان‌هایی که کتاب «سلام بر ابراهیم» را خواندند، حال و هوای دیگری دارد. ↻➣•° https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6

#تم [رهبرجان]🌱 درخواستی🌺 پیشنهاد ویݫه دانلود ↻➣‌‌‌°•https://eitaa.com/joinchat/1348534329Ca540cebfb7

#حدیث‌عشق🦋🌱 وَلَقدْخَلَقْنَاالاِنسـانَ وَنَعْلَـمُ‌مَـاتُوَسْوِسُ‌بِہ‌ِے‌نَفْسُہُ‌و وَنَحْـنُ‌أقْرَبُ‌إلَیہِ مِـنْ‌حَبْلِ‌الْوَریدِ °• ومـاانسـان‌را‌خلق‌ڪرده‌ایم وازوساوس‌واندیشہ‌هـایِ‌او‌ڪاملا‌آگاهیم ڪہ ازرگ‌گـردن‌اوبہ‌او‌نزدیڪ‌تریم :)) #ق_16🌸🦋 ↻➣•°https://eitaa.com/joinchat/1348534329Ca540cebfb7

التماس دعا🌹

••[🦋🌴🌸]•• دیدے یه وقتایی آدم میخواد به یڪی یه نصیحتی ڪنه یا از یه ڪار بد منصرف ڪنه ڪسیو ،یاد خودش میوفته میگه من خودم انجام دادم این ڪار قبیح رو اما ڪسی رو از اون ڪار نهی ڪنم..؟ استادِما میگفت اتفاقا بگو، بگو فلانی این ڪارو نڪن اشتباهه...، شاید خجالت ڪشیدی وخودتم گذاشتی ڪنار اون ڪار رو..!🌺🌱

رسید محضر حضرت شعیب (ع): - آقا من تا حالا خیلی گناه کردم ولی خدا تا حالا عذابی بر من نازل نکرده! به شعیب وحی شد؛ + اتفاقاً سر تا پای تو در زنجیره... - چطور؟! + همین که عبادتش را فقط بعنوان تکلیف انجام ميدهی و هیچ لذتی نمی بری...! [برداشتی از معراج السعادة ص ۶۷۳]

خدایا مارو از این زنجیرهای شیطانی رهایی بده 😞🙏 🌷أستَغفِرُ اللّهَ رَبّی‌وأتُوبُ إلَیه..🌷

📗#معرفی_کتاب📗 «نورالدین پسر ایران» کتاب خاطرات سید نورالدین عافی است؛ پسری شانزده ساله در زمان جنگ از اهالی روستای خنجان در حوالی تبریز در آذربایجان شرقی که حضور دفاع مقدس را در گردان‌های خط‌‌شکن لشکر 31 عاشورا به عنوان نیروی آزاد، غواص و فرمانده دسته و در جبهه‌های مختلف تجربه کرده و بارها مجروح شده است. سید نورالدین عافی نزدیک به هشتاد ماه از دوران جنگ تحمیلی را علی‌رغم جراحات سنگین و شهادت برادرش سید صادق در برابر چشمانش در جبهه ماند و در عملیات‌های متعددی حضور داشت و جانباز هفتاد درصد دفاع مقدس است. روایت خاطرات سید نورالدین، سخت شیرین و خواندنی است. تلاش نویسنده برای حفظ ملاحت و طنز مستتر در کلام نورالدین نیز قابل توجه و شایان تحسین است. ↻➣•°https://eitaa.com/joinchat/1348534329Ca540cebfb7