🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ بــہ نـیّـت‌ برادرشهیدمان مےخوانیم 🌹 #صـ۰٤۳۝فحه 📚 🍃﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾🍃

#هادے‌دلھٰا 🕊 دنبال شھرتیم و پۍ اسم و رسم و نام غافل از اینکه فاطمہۜ گمنام مۍخرد... هر کہ شد گمنام تر زهرا ۜ خریدارش شود... •.˹@refigh_shahidam˼ |ོ

🕊•ا﷽ا• 💌نامه توبه/بند ۱۱۱۝ إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ از خالق آسمانـٖے به بنده زمینـٖے🍃 بنده ی من میخوام امروز با هم دیگه، عادت های هر روزمون رو مرورکنیم. بذار اینجوری بگم... من عادت کردم که حواست به همه باشه به جز من... به فکر به دست آوردن دل همه باشی اِلّا من... عادت کردم به همه نگاه کنی،محبت کنی و فقط من گمشده باشم وسط زندگی تو. جانم برات بگه❤️ عادت کردی هرروز با نگاه و نوازش من از خواب بیدار بشی... عادت کردی همیشه نگاهت کنم و ذوق کنم برای تو ، حتی عادت کردی هرلحظه بهت بگم دوستت دارم وتو نشنیده بگیری. نازنینم! تنها خریدار جان و روح تو منم منی که خدای تو بودم حتی وقتی گناه کردی خریدار تو هستم حتی وقتی ازمن ناامید شدی. خریدار دلواپسی هات،تنهاییات،غم هات،اشکای پنهونیت... با همه ی عادت ها و روزمرگی هایی که شاید هیچ نشونی از من توش نباشه ولی "هنوز دوستت دارم" برگرد که شیرین ترین برگشت در آغوش من قرارگرفتنِ در حالی که من هر لحظه به تو امیدوارم. دوستدار همیشگی تو #خدآ ♥️ 📬فرستنده:خدا 📖گیرنده:انسان #از‌آسمان ☁️🌱 #آیہ‌گرافۍ •وصآل✨

#قرائت‌دعاے‌عھد🌱 بہ نیّت #شھیدعباس‌‌ڪریمۍ روزِبیست‌سوم۳۲۝ اللّٰهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّڪ‌الفَرَج 🕊 . • ˹@refigh_shahidam˼ |ོ

#اللّٰهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّڪ‌الفَرَج 🕊 •دعاے عھد✨ ~با نواے استاد فرهمند . • ˹@refigh_shahidam˼ |ོ

🕊• بِسْمِ الله الرَّحمٰنِ الرَّحِیٓمْ سلام و رحمت 🌱 ان شا‌ءالله به مناسبت ایام اعیاد شعبانیه و نیمه شعبان ولادت حضرت مھدے ﷻ نذر فرهنگۍ داریم 🌻 این بار پخش ارزاق فرهنگی ان شا‌ءالله در مشهد مقدس هست 🌱 مثل همیشه گزارش کار خدمتتون میگیم و البته که شماهم میتونید در این نذر فرهنگی به نیت تعجیل در ظهور مولا ﷻ و ترویج فرهنگ مهدوی شریك باشید 🌼🌿 برای شریك شدن در این امر معنوے برای آیدے زیر پیام بذارید ✨⇩ 💌•°@Faeghe313 #وَمِنَ‌الله‌توفیٓق 🌱

#برشۍ‌از‌ڪتاب 📚 پارچه لباس پلنگی خرید بود به خیاط داد و گفت یک دست لباس کردی برایم دوست روز بعد لباس را تحویل گرفت و پوشید و بسیار زیبا شده بود از مقر گروه خارج شد ساعتی بعد با لباس سربازی برگشته پرسیدم لباس کو!؟ گفت یکی از بچه‌های کرد از لباس من خوشش آمد من هم هدیه دادم به او ساعتش را هم به یک شخص دیگر داده بود آن شخص ساعت را پرسیده بود و ابراهیم ساعت را به او بخشیده بود این کارهای ساده باعث شده بود بسیاری از بچه ها مجذوب اخلاقی ابراهیم شوند... •.˹@refigh_shahidam˼ |ོ