. 🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
۩ بــِہ نـیّـت
برادرشھیدابراهیمهادے 🌿'
#صفـ ۱۷ ــفحه 📚
•﴿رفیقشھیدمابراهیمهادے﴾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿سلامٌ علـےمنكانفيعينيكلالبشر
و لم أطلب من الله يومًا سواه !🌿
سلام بر کسی کھ در چشمانم ؛ تمام دنیاست و هیچگاه غیر او را از خدا نخواستم . . !🌱❤️
755.6K
صداےملڪوتۍاذانِ •شھیدابراهیمهادے
#اشْھَدٌانَّمٌحَمَّدرَسوٌلالله 💚✨
.
#اذان_ظهروعصر 🌙
°•🌱|@refigh_shahidam
39.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپ؛آماده سازی دهکده آسمان هشتم
🔅حال و هوای امام رضایی||
🔰پنجمین جشنواره ملی آسمان هشتم
روستای کردررضوی- شهرستان میناب
#آسمان_هشتم
#کردررضوی
#مجموعه_فرهنگی_نورالهدی
@noorolhodaa_ir
💠 لینک
https://eitaa.com/joinchat/3315990529C3585cca262
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
🎥کلیپ؛آماده سازی دهکده آسمان هشتم 🔅حال و هوای امام رضایی|| 🔰پنجمین جشنواره ملی آسمان هشتم روستای
بسم الله الرحمن الرحیم.
برای ما قمی ها گرمای بندر عباس طاقت فرسا ست، اجراهای بندر تمام شده بود، کردری ها برای اجرای تاتر صاحبه دعوتمان کرده بودند، از آنطرف هم دعوت شده بودیم زیارت امام رضا(ع) مشهد، سهمیه بود و تاریخ مشخصی داشت، گفتیم برگشتمان به کردر از قم خیلی سخت و بعید است، با وجود دلتنگی زیادی که برای حرم آقا داشتیم دعوت کردری ها را پذیرفتیم و در همین حسینیه ی با صفا اجرا رفتیم، قبل اجرا از خانمهای مسول پرسیدم چرا نام اینجا کردر رضوی ست؟ توضیحی که دادند واقعا قلبم را دگرگون کرد، مردم این روستا امام رضایی هستن، هر سال همه باهم می روند زیارت امام رضا(ع) ارادتشان آنقدر زبان زد شده که مسولین، این روستا را کردر رضوی نامیدند❤️
کردر تنها روستای کشور است که به نام امام رضا(ع) نامیده شده و این نامگذاری در پنجمین جشنواره آسمان هشتم(ع) محقق شد.
مردم خونگرم، دوستداشتنی و متدین کردر رضوی نمونه بارز روحیه ی جهادی و انقلابی هستند، که دریک روستا آنقدر فعالیت های فرهنگی قوی ای ارائه کرده اند که رکورد بیشترین استقبال از مقامات و مسولین کشوری را در کارنامه ی خود دارند.
• ۩﴿ #حَدیٓثڪَسٰاء ﴾۩ •
قرائت روز<37>
چله حدیث کسا🌱
به نیت اهل بیت و شهدای اسلام و اثر دار شدن خون همهی کسانی که برای اسلام خدمت میکنن
و واجب تر دعا برای فرج مولانا صاحب الزمان
ان شا..از همگی قبول باشه و حاجت روا 💚 التماس دعا
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 🌱
﷽
سلام خوب هستین منم دوتا خاطره دارم ازعنایت شهدا:
ماه رمضون بود چندشب بودکه افطارنون وپنیرسبزی داشتیم منم ناراحت بودم سختم بود میگفتم اینجوری اشتها ندارم تایه روزصبح خواب دیدم بامامانم داریم میریم روستای پدرم، فک کنم توی گلزار شهدای نزدیک روستابودیم شهیدحججی داشت دنبال بچه اش میدویداومدسمت ماسلام کردوشروع به صحبت کردیم چندتاظرف یک بار مصرف غذاهم دستمون بودبهش گفتیم که خونه عمه ام توروستادعوتیم غذاهم باخودمون میبریم شهیدحججی گفت این چه جورشه هرکی کسی رودعوت کرد بایدخودش غذابهش بده بعدمامانم گفت غذاهابرای شما قبول نکردمنو مامانم گفتیم نه بردارنزدیکی غذافروشی هست مامیریم واسه خودمون میگیریم بااصراربرداشت بعدمارفتیم غذافروشی گفت غذاتموم شده فقط نون وپنیرمونده که من ازخواب بیدارشدم میخواستم واسه مامانم تعریف کنم که خواب شهیدحججی دیدم باخودم گفتم نه ولش کن خوابم الکی بوده شهیدکه نمیادیه چیزخوبو بگیره درعوض یه چیز پایین ترگیرمابیاد(منظورغذاونون پنیر)که کمی بعدازکمیته امدادزنگ زدن گفتن بیاین غذا بگیرین که غذاها توهمون ظرفابود دیگه افطار نون وپنیرنخوردیم
2:مامانم وقتی فهمیدمن خواب شهیدحججی دیدم غصه میخوردچون سرقضیه شهادت شهیدحججی خیلی ناراحت بوددرکل حس خاصی به شهیدحججی وشهیدابراهیم هادی داشت میگفت من این همه بهشون علاقه دارم پس چراتوخواب من نمیان بعضی موقعاهم عکسشون میزاشت زیربالشتش میگفت بیان به خوابم یه شب که مامانم خوابیده بود من بالاترازسرمامانم نشسته بودم داشتم قرآن میخوندم مامانم واسه چند دقیقه ازخواب بیدار شدبالاسرش نگاه کرددیدمن قرآن میخونم گفت به نیت من هم یه صفحه قرآن برای شهید ابراهیم هادی بخون چون مامانم خودش نمیتونه قرآن بخونه وسریع خوابش برد من باخودم گفتم اینکه به جایی نمیرسه من بخوام بجاش بخونم بعدگفتم حالامامان گفت یه صفحه حداقل یه سوره بخون اینجوری درست نیست ولی حسش نداشتم حوصله ام نمیکشیدهمون یه صفحه خوندم ولی تودلم یه جوری بود انگاریه کارکاملا بیهوده ای انجام داده بودم باخودم فکرمیکردم به جایی نمیرسه که مامانم باصدای بابام ازخواب بیدارشددیدم ناراحته گفت چرامنو بیدارکردی داشتم خواب شهید ابراهیم هادی میدیدم نزاشتی تموم شه مامانم گفت خواب دیدم یه خانمی یه پارچه سبزی دادبهم گفتم این چیه گفت توواسه پسرمن هدیه فرستادی اینم هدیه برای تو مامانم گفته بودشماکی هستین بعدشهید ابراهیم هادی اومدبود کنارش گفته بودمامان منه دیگه مگه نمیدونی بعداون خانم گفته بوداسم من زهراست بعد مامانم گفته بودم اسم مامان منم زهراست(واقعااسم مادربزرگم زهراست)بعدشهید ابراهیم هادی گفته بوداسم مادر همه ی مازهراست
°•🌱|@refigh_shahidam
#پیامِ_شما ✨
• سهم ما :
۱۴ صلوات به نیت شهید ابراهیمهادے
جهت حل مشکل این بزرگواران ان شاءالله .
°•🌱|@refigh_shahidam
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
. 🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
۩ بــِہ نـیّـت
برادرشھیدابراهیمهادے 🌿'
#صفـ ۲۷ ــفحه 📚
•﴿رفیقشھیدمابراهیمهادے﴾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•●♥️🌱●•
{ درهوایتبیقرارمروزوشب
سر،زپایتبرندارمروزوشب }
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
#سلامبرابراهیم۱🍃 پارت۲۱ •شرط بندی هفته بعد دوباره همان بچه های غرب تهران با دو نفر دیگر از دوستان
#سلامبرابراهیم۱🍃
پارت۲۲
•شرط بندی
#ابراهیم برگشت و گفت: شرط بندی حرومه ، من هم اگه نی دونستم هفته های قبل با شما بازی نمی کردم ، پول شما رو هم دادم به فقیر ، اگه دوست دارید ، بدون شرط بازی کنیم . که البته بعد از کلی حرف و سخن و مسخره کردن بازی انجام نشد .
دوستش می گفت: با اینکه بعد از آن #ابراهیم به ما بسیار توصیه کرد که شرط بندی بازی نکنید. اما یکبار با بچهای محله نازی آباد بازی کردیم و مبلغ سنگینی را باختیم! آخرای بازی بود که #ابراهیم آمد . بخاطر شرط بندی خیلی از دست ما عصبانی شد.
از طرفی ما چنین مبلغی نداشتیم که پرداخت کنیم . وقتی بازی تمام شد #ابراهیم جلو آمد و توپ را گرفت. بعد گفت: کسی هست بیاد تک به تک بزنیم؟
از بچهای نازی آباد کسی بود به نام ح.ق که عضو تیم ملی و کاپیتان تیم برق بود.
با غرور خاصی جلو آمد و گفت: سَر چی!؟
#ابراهیم گفت: اگه باختی از این بچها پول نگیری. او هم قبول کرد.
#ابراهیم به قدری خوب بازی کرد که همه ما تعجب کردیم. او با اختلاف زیادی حریفش را شکست داد. اما بعد از آن حسابی با ما دعوا کرد!
#ابراهیم به جز والیبال در بسیاری از رشته های ورزشی مهارت داشت. در کوهنوردی یک ورزشکار کامل بود. تقریبا سه سال قبل از پیروزی انقلاب
تا ایام انقلاب هر هفته صبح های جمعه با چند نفر از بچه های زورخانه می رفتند تجریش.
ادامه دارد...
#پیامِ_شما ✨
• سهم ما :
۱۴ صلوات به نیت شهید ابراهیمهادے
جهت حل مشکل این بزرگواران ان شاءالله .
°•🌱|@refigh_shahidam
• ۩﴿ #حَدیٓثڪَسٰاء ﴾۩ •
قرائت روز<38>
چله حدیث کسا🌱
به نیت اهل بیت و شهدای اسلام و اثر دار شدن خون همهی کسانی که برای اسلام خدمت میکنن
و واجب تر دعا برای فرج مولانا صاحب الزمان
ان شا..از همگی قبول باشه و حاجت روا 💚 التماس دعا
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 🌱
﷽
سلام وعرض ادب،بنده پارسال همین موقع، تصادفی باکانال داداش ابراهیم عزیزآشناشدم وگفتم داداش دعاکنید،ی عروس خوب وباحجاب پیداکنیم،چندروزبعدخداروشکربادعای داداش عزیزدخترموردنظرپیداشدوالان یک سال هست عقدکردیم وراضی هستیم،ازخداوائمه،بادعای داداش وهمه انشاءالله پسردیگرم هم قبول کنه ازدواج کنه،ویک دخترخوب هم براش پیدابشه وشوهرخوب هم برای دختربرادرم انشاءالله،خدایاممنون،داداش عزیزوشهدای رفیقم ممنون ومردم خونگرم التماس دعا
°•🌱|@refigh_shahidam