eitaa logo
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
31.2هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
378 فایل
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم می شود شهید شد اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است تبادل و تبلیغات: @tablijhat13 عنایات و.: @emamrezaii_8 روضه نیابتی: @Mahdi1326 کانال فروشگاهمون: https://eitaa.com/joinchat/172425437Ca032079577
مشاهده در ایتا
دانلود
بعضی آدم ها عجیب بهشتی اند❤️ آنها عجیب دل نشینند... نه اینکه به بهشت بِروند، نه! برعکس.. گویی از بهشت آمده و چند صباحی بیشتر میهمان زمینی ها نیستند🦋 این بهشتی ها عجیب دلبری میکنند برای پروردگارشان؛ این بهشتی ها گاهی از جنسِ هستند... شاید هم از جنسِ ابراهیمِ هدایتگر این بهشتی ها چشمانشان با ما زمینی ها فرق دارد،چشم هایشان پاک،خالص و هدایتگر است افسوس که چقدر دوریم از این خصوصیات ما زمینیِ زمینی هستیم🍂 ؛ ❤️ https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
‍ قهر بودیم😞 درحال نمازخوندن بود📿 نمازش که تموم شد؛ هنوز پشت به اون نشسته بودم کتاب شعرش رو برداشت📖 و با یه لحن دلنشین☺️ شروع کرد به خوندن😍 ولے من باز باهاش قهربودم!!😒☹️ کتابو گذاشت کنار🙄 بهم نگاه کرد و گفت: "غزل تمام؛ نمازش تمام؛ دنیـا مـات؛ سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!🙄 بازهم بهش نگاه نکردم☹️ اینبارپرسید : عاشقمے؟؟؟🙄 سکوت کردم؛ گفت : عاشقم گر نیستے😓 لطفی بکن نفرت بورز😬 بےتفاوت بودنت😕 هرلحظه آبم مےکند😞 دوباره با لبخند پرسید:😊 عاشقمــــے مگه نه؟؟!!!🤔 🙄 گفتم:نـــــه!!!😑 گفت: لبت نه گوید و پیداست مے گوید دلت آری🙄😋😅 که این سان دشمنے یعنے که خیـلے دوستـم دارے"😍😅😉 زدم زیرخنده😅 و روبروش نشستم؛😊 دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه... ☺️ بهش نگاه کردم و ازته دل گفتم خداروشکرکه هستے😍😌💞 https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
❤️ 🌹 ابراهیم هادی ابراهیم همیشه قبل از مسابقات دو رڪعت میخواند ازش پرسیدم چه نمازی میخوانۍ؟ گفت دو رڪعت نماز میخوانم و از خدا میخوام یوقت تو مسابقه ڪسی را نگیرم https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
←|پــروردگارا..✨ واژۀ 🕊 چیست ...!؟ ڪه روے🌼 هر جـوانے میگذارے🌿 این چنـین زیـبا میشـود...🙃♥️ شهیــدان:🥀 ابراهیم هادی😍💯 -علاءحســن‌نجمه💫 -احمــدمشلب☘ -بابک‌نــوری✔️ -جهاد مغنیه📎 و.....
•|🍃°|شهادت میخوای؟! پس بدان ڪه . . . •|❣️°| تنها ڪسانی می شوند ڪه شهید باشند…•|🌙°| •|🌼°|به این سادگی ها نیستـــــ •|💥°|باید قتلگاهی رقم زد•|🔥°| باید ڪُشت!! ←منیت را→ ←تڪبر را→ ←دلبستگی را→ ←غرور را→ ←غفلت را→ ←آرزوهای دراز را→ ←حسد را→ ←ترس را→ ←هوس را→ ←شهوت را← ←حب دنیا را← باید از خود گذشت•|👣°| •|✌🏻°|باید ڪشت «نَفس» را شهادت دارد!•|🥀°| •|💔°|دردش ڪُشتن " لذت " هاست... باید شویم تا شهید شویم! بايد اقتدا كرد به شهدا•|💛°|
با ذکر یک صلوات برای شادی روح ابراهیم هــــادی لینک کانال ما رو برای دوستان شهدایی تون بفرستید.🌱 اجرتون با شهدا🙂🌿 https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
| |🙂 💌🍃 بچہ‌ها❗️ 🍃سعۍڪنیدیہ وهمراه پیداڪنید،دوست‌خوب‌ڪسیہ‌ڪهـ‌ جلوش‌گنـاه‌ڪنی‌پـاتو‌بہ‌بهشتـــ بـاز‌ڪنہ؛پـاتو‌بہ‌بهشت‌زهـرا‌،ڪنارشهــدا بـاز‌کنہ؛پـاتو‌بہ‌یہ‌جاهایے‌واڪنہ‌ڪہ‌تــا حالا‌نـرفتۍ❗️مثلا‌بڪشوندتــــ بہ،محله فقــیرنشین‌هـا‌تا‌ڪمڪ‌ڪنے‌بہ‌مردم‌غم مردم‌خوردن‌روبهت‌نشون‌بده ..💚 ابراهیم هادی😍 بابک نوری هریس😍 😍 ♡ ʝѳiɳ ↴ https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
: 🌹 ♡|° محمدی میگفت: اگر نصیـبم شـد بندھ از آن دستہ شهدایـے هستم ڪـه یقہ بےحجاب‌ها و افرادے ڪہ ترویج بـےحجابـے میڪنند را میگیــرم ... :)✌️🏼
🦋•○°✨ 🌼°● 🌲• حسین خرازی نشست ترک موتورم. بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش می سوخت.🔥😔 فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد!🍃🥀 من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم.↴ گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش!😔 جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا ضجه و ناله نمی زد!🤔🤔 و همین پدر همه ی ما را درآورده بود!😣 بلند بلند فریاد می زد: خدایا الان پاهام داره می سوزه!😭😔 می خوام اون ور ثابت قدمم کنی!🌺 خدایا!🤲🏻 الان سینه ام داره می سوزه! این سوزش به سوزش سینه ی حضرت زهرا نمی رسه!🥀 خدایا! الان دست هام سوخت!🔥 می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم!🙏 نمی خوام دست هام گناه کار باشه! خدایا! صورتم داره می سوزه! این سوزش برای امام زمانه!🙏 برای ولایته!💯🌿 اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت!✨🥀 آتش که به سرش رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم،😭 دیگه نمی تونم، دارم تموم می کنم. لااله الا الله،🙏 خدایا! خودت شاهد باش! خودت شهادت بده آخ نگفتم!😔🥀 آن لحظه که جمجمه اش ترکید،🤯من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.💔 حال حسین آقا از همه بدتر بود.دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت:😭 خدایا!🤲🏻📿 ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟ ما فرمانده ایناییم؟ اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟🥀 زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد.😭😔 نشی میمیری🙂🙃 حتما مطالعه شود↻👆
🔔 💠 آقا پسری که میری باشگاه💪 بعد میای لبـــ👕ـــاس جذب می پوشے!! حجاب برای شما هم هست ✔ ورزش هم باید برای باشد🏅 حتما این خاطره رو از ابراهیم هادی🌼🍂 بخون🌷📿 https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6