بعضی آدم ها عجیب بهشتی اند❤️
آنها عجیب دل نشینند...
نه اینکه به بهشت بِروند، نه! برعکس..
گویی از بهشت آمده و چند صباحی بیشتر میهمان زمینی ها نیستند🦋
این بهشتی ها عجیب دلبری میکنند برای پروردگارشان؛ این بهشتی ها گاهی از جنسِ #شهید هستند...
شاید هم از جنسِ ابراهیمِ هدایتگر
این بهشتی ها چشمانشان با ما زمینی ها فرق دارد،چشم هایشان پاک،خالص و هدایتگر است
افسوس که چقدر دوریم از این خصوصیات
ما زمینیِ زمینی هستیم🍂
#رفیق_شهیدم ؛ #ابراهیم_هادی ❤️
https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
#خاطره
#شهید
#زندگی_نامه
قهر بودیم😞
درحال نمازخوندن بود📿
نمازش که تموم شد؛
هنوز پشت به اون نشسته بودم
کتاب شعرش رو برداشت📖
و با یه لحن دلنشین☺️
شروع کرد به خوندن😍
ولے من باز باهاش قهربودم!!😒☹️
کتابو گذاشت کنار🙄
بهم نگاه کرد
و گفت:
"غزل تمام؛
نمازش تمام؛
دنیـا مـات؛
سکوت بین
من و واژه ها
سکونت کرد!🙄
بازهم بهش نگاه نکردم☹️
اینبارپرسید :
عاشقمے؟؟؟🙄
سکوت کردم؛
گفت :
عاشقم گر نیستے😓
لطفی بکن نفرت بورز😬
بےتفاوت بودنت😕
هرلحظه آبم مےکند😞
دوباره با لبخند پرسید:😊
عاشقمــــے مگه نه؟؟!!!🤔
🙄 گفتم:نـــــه!!!😑
گفت:
لبت نه گوید
و پیداست مے گوید دلت آری🙄😋😅
که این سان دشمنے
یعنے که خیـلے دوستـم دارے"😍😅😉
زدم زیرخنده😅
و روبروش نشستم؛😊
دیگه نتونستم بهش نگم
که وجودش چقد آرامش بخشه... ☺️
بهش نگاه کردم
و ازته دل گفتم
خداروشکرکه هستے😍😌💞
#همسر_شهید_بابایی
https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
#حال_محبین_اهل_بیتُ_نگیر
#دل_محبان_امام_حسین❤️ #نشکون
🌹 #شهید ابراهیم هادی
ابراهیم همیشه قبل از مسابقات
دو رڪعت #نماز میخواند ازش
پرسیدم چه نمازی میخوانۍ؟
گفت دو رڪعت نماز میخوانم و
از خدا میخوام یوقت تو مسابقه
#حــال ڪسی را نگیرم
https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
←|پــروردگارا..✨
واژۀ #شهیـــــــد🕊
چیست ...!؟
ڪه روے🌼
هر جـوانے میگذارے🌿
این چنـین زیـبا میشـود...🙃♥️
شهیــدان:🥀
ابراهیم هادی😍💯
-علاءحســننجمه💫
-احمــدمشلب☘
-بابکنــوری✔️
-جهاد مغنیه📎
و.....
•|🍃°|شهادت میخوای؟!
پس بدان ڪه . . . •|❣️°|
تنها ڪسانی #شهید می شوند ڪه شهید باشند…•|🌙°|
•|🌼°|به این سادگی ها نیستـــــ
•|💥°|باید قتلگاهی رقم زد•|🔥°|
باید ڪُشت!!
←منیت را→
←تڪبر را→
←دلبستگی را→
←غرور را→
←غفلت را→
←آرزوهای دراز را→
←حسد را→
←ترس را→
←هوس را→
←شهوت را←
←حب دنیا را←
باید از خود گذشت•|👣°|
•|✌🏻°|باید ڪشت «نَفس» را
شهادت #درد دارد!•|🥀°|
•|💔°|دردش ڪُشتن " لذت " هاست...
باید #ڪشته شویم تا شهید شویم!
بايد اقتدا كرد به شهدا•|💛°|
#وچہ_لذتےدارد_وصال_معشوق
با ذکر یک صلوات برای شادی روح #شهید ابراهیم هــــادی لینک کانال ما رو برای دوستان شهدایی تون بفرستید.🌱
اجرتون با شهدا🙂🌿
https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
| #تلنگر |🙂
💌🍃#حاجحسیـنیڪتا
بچہها❗️
🍃سعۍڪنیدیہ #دوستـــ وهمراه
پیداڪنید،دوستخوبڪسیہڪهـ #نتونے جلوشگنـاهڪنیپـاتوبہبهشتـــ
بـازڪنہ؛پـاتوبہبهشتزهـرا،ڪنارشهــدا
بـازکنہ؛پـاتوبہیہجاهایےواڪنہڪہتــا
حالانـرفتۍ❗️مثلابڪشوندتــــ بہ،محله
فقــیرنشینهـاتاڪمڪڪنےبہمردمغم
مردمخوردنروبهتنشونبده
#رفیقخوب..💚
#شهید ابراهیم هادی😍
#شهید بابک نوری هریس😍
#شهیدحمیدسیاهڪالی😍
♡ ʝѳiɳ ↴
https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
🦋•○°✨
🌼°●
🌲•
حسین خرازی نشست ترک موتورم.
بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش می سوخت.🔥😔
فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد!🍃🥀
من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم.↴
گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش!😔
جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا ضجه و ناله نمی زد!🤔🤔
و همین پدر همه ی ما را درآورده بود!😣
بلند بلند فریاد می زد:
خدایا
الان پاهام داره می سوزه!😭😔
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی!🌺
خدایا!🤲🏻
الان سینه ام داره می سوزه!
این سوزش به سوزش سینه ی حضرت زهرا نمی رسه!🥀
خدایا!
الان دست هام سوخت!🔥
می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم!🙏
نمی خوام دست هام گناه کار باشه!
خدایا!
صورتم داره می سوزه!
این سوزش برای امام زمانه!🙏
برای ولایته!💯🌿
اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت!✨🥀
آتش که به سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،😭
دیگه نمی تونم،
دارم تموم می کنم.
لااله الا الله،🙏
خدایا!
خودت شاهد باش!
خودت شهادت بده آخ نگفتم!😔🥀
آن لحظه که جمجمه اش ترکید،🤯من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم!
بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.💔
حال حسین آقا از همه بدتر بود.دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت:😭
خدایا!🤲🏻📿
ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟
ما فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟
اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟🥀
زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم.
تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد.😭😔
#شهید نشی میمیری🙂🙃
حتما مطالعه شود↻👆
#تلنگـر🔔
💠 آقا پسری که میری باشگاه💪
بعد میای لبـــ👕ـــاس جذب می پوشے!!
حجاب برای شما هم هست ✔
ورزش هم باید برای #خـــــدا باشد🏅
حتما این خاطره رو از
#شهید ابراهیم هادی🌼🍂
بخون🌷📿
https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6