🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🌸🍃
🌸
#رمان_تلالو_ابراهیم
#کپیدرهرصورتممنوعحتیباذکرنامنویسنده
#هرگونهکپیغیرقانونیوحـراماست
#پیــگـردقانــونــیدارد
پارت سی و دو
- هانیه :
فکرم خیلی مشغول حرف های آن روز پدر بزرگ شده بود
اولین چیزی که بهش فکـر کردم غیرت این آقا بود …
یاد ساشا افتادم ! به جرعت میگم اگه برادرش چیزی نیاز داشت اصلا کَـکِشم نمیگزید
غیرت میرت حالیش نمیشد
اما ایشون پا به پای حسین جنگیده بود "
یک حس خوبی ته دلم بود
خیالم راحت بود که الان شاید ساشا را نداشته باشم اما این آقا مثل ابراهیم میتواند دوست من باشد
تازه غیرتی هم هست پس دیگه هرچی ازش بخواهم نه نمیارد (:
برایم جالب بود ،برای اینکه حرف ان خانم روی زمین نماند
جونش را گذاشت کف دستش و رفت سمت آب
تازهههه مهمتر اینکه
خودش هم آب نخورده بود
این دیگه اخر معرفت بود !
حس خیلی خوبی داشتم ..
یه چیزی خیلی روی فکر چنگ میکشید
حتی موقع ناهار ،فکرم درگیر بود …
بابابزرگم را میشناختم اصلا عادت نداشت چیزی را بزرگ جلوه دهد
یا همان پیازداغش را هیچ وقت زیاد نمیکرد !
مطمعن بودم این آقا خیلی مشتی بوده
اما من دوست های سارن را دیده بودم
اینستا هم از فیلم و عکس پسر ها داخل باشگاه پر شده بود…
دلم میخواست برم به همه بگویم شما هرچقدر هم تلاش بکنید نمیتوانید هیبت این آقارا داشته باشید
حتی یک بار خودم شاهد بودم که دوست پسر سارن ، دست روش بلند کرد به اسم غیرت!
اما این آقا اینجور که میگن خیلی غیرتی بوده
اما هیچ وقت دست روی کسی بلند نکرد مگر در مقابل دشمن
حتی به خاطر آب جونش را به خطر انداخت
یااصلا همین ابراهیم مگه باشگاه نمیرفت؟
یک ذره از هارت و پورت این پسرهای الان را نداشت
جالب بود . . .
من باید یک لغت نامه مینوشتم !
تا افسرده برای بیخیال ها
تا غیرت برای بداخلاق ها
تا حجاب برای اسیر ها
تا ………
برای مردم درست حسابی معنی بکنم
معنی همه چیز هارا تغییر دادند
هرکی اومد یک نظری داده است
انگار که ادبیات پدر و مادر ندارد!
کم مانده از دست همه داد و فریاد راه بندازم
همین هایی که ادعا میکردند خیلی میدانند و با من رفیق هستند و مدافع بشر هستند من را تباه کردند"
ما هرچقدر بلا سرمان می آید میندازیم گردن مشاور مدرسه و معلم دینی و روحانی ها
اما نه
دوست های من هم سن خودم بودند
نه روحانی بودند نه معلم دینی و نه مشاور
به راحتی من را به گند کشاندند
همه چیز و قاطی کردن مردم
قیمه هارو ریختن تو ماست ها
نویسنده ✍ : #الفنـور_هانیهبانــو
#قࢪارِشبانھ🌹
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللھمعجللولیڪالفرج 💚
🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
بــہ نـیّـت
برادرشهیدمان مےخوانیم 🌹
#صــ۱۱۷ـفحه 📚
________________________
🍃| ࢪفیقشہیدمابراهیمهادے| 🍃
#رفیقشھیدم
•
•
صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم؟
#پیرشدمباندیدنت🖤🌿
.
.
@rEfiGh_sHahiDaM ^^☁️☕️
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
#سلامبرابراهیم۱🌸✨ پارت۱۸ داستان پهلوانی های ابراهیم ادامه داشت تا ماجرای
#سلامبرابراهیم۱🍀
پارت۱۹🍀
همیشه هم حدیث پیامبر گرامی اسلام را میخواند: اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم در نظرم از عبادت و شب زنده داری تا صبح محبوبتر است .
با شروع جنگ تحمیلی فعالیت زورخانه بسیار کم شد . اکثر بچه ها در جبهه حضور داشتند .
ابراهیم هم کمتر به تهران می آمد . یکبار هم که آمده بود ، مسائل ورزش باستانی خودش را برد و در همان مناطق جنگی بساط ورزش باستانی را راه اندازی کرد .
زورخانه حاج حسن توکل ، در تربیت پهلوان های واقعی زبانزد بود . از بچه های آنجا به جز ابراهیم ، جوان های بسیاری بودند که در پیشگاه خداوند پهلوانیشان اثبات شده بود!
آن ها با خون خودشان ایمانشان را حفظ کردند و پهلوان های واقعی همین ها هستند .
#پیامڪۍازبهشٺ 💌🕊
با خدآ رابطہ عاشقآنھ اے داشتہ بآش ...!
خُدآ ... خُدآ ... خُدآ ... 🌱
همہ چیز دسٺ خدآسٺ .
#شھٓیدابرٰاهیٓمهآدۍ❤
...................................................
🍃ࢪفیقشہیدمابراهیمهادے🍃
#مُبٰاهِلِہ 💌🌿
مباهلہ روز پنج عشق اسٺ ❤
مُحّمّدْ عَلےٓ فٰاطِمِہ حَسَنْ حُسیْن 🌱
#عیدمباهلہمبارڪ💚
...................................................
🍃ࢪفیقشہیدمابراهیمهادے🍃