وصفحال ترین بیتی که شنیدم؟!
[دیدم که برنداشت کسی نعشم از زمین
خود نعش خود به شانه گرفتم، گریستم]
غمهای عمیق نه اشک میشن که جاری بشن، نه بغض میشن که گلوگیر بشن؛ غمهای عمیق موی سفید میشن که یادگاری بمونن.
ارحم الراحمین مهربون لطفا به من یه عالمه قدرتِ تداوم سوپر اسپشیالِ خفن ببخش. ممنونم و بوس.
دلم نمیخواد رسیدن به این خواستهم
اونقدری دیر بشه که حس کنم هیچ امید
و ذوقی براش ندارم... دلم میخواد تا سَرِپا وایسادم از راه برسه و بغلش کنمو براش خوشحالی کنم ...
قضیه از این قراره ک ؛
انسان اومده برای رسیدن به اوج؛
نه مثلِ ی تیکه چوب که افتاده رویِ موج!
همونقدر بیهدف، همونقدر بیدغدغه، همونقدر رها ..
این با ذاتِ حقیقیِ انسان جور در نمیاد !
از صبح تا حالا سرم بیخودی درد میکنه. البته منظور از بیخودی اینه که بیخوابی نکشیدم، گرسنه و بیچایی و توی آفتاب نموندم، و عصبی نشدم توی بیست و چهار ساعت اخیر. وگرنه که سردردم قطعا یه دلیلی داره. من ولی چون در جریان دلیلش نیستم بهش میگم بیخودی. بنابراین چیزهای بیخودی چیزهایی هستن که ما دلیلشون رو نمیدونیم و میتونیم دفعه بعد که بابت بیخودی بودن و اتفاق افتادن یه چیزی عصبانی شدیم به این فکر کنیم که آیا لازمه دلیل همه چیز رو بدونیم و دونستن دلیل همه چیز چه تاثیری روی حقیقت همه چیز داره؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چِشماِنتظارباشدراینماجراتوهَم :))
شمام وقتی از یک دورهی زندگیتون
خاطره خوبی ندارید کافیه یک نشونهببنید تا
همهی اون حس های بد سراغتون بیاد؟
من سلطان حسهای نامنظمم. صاحب دلگیریهای وقت و بی وقت ، مشتری بلامنازع حیرونی هایی که نمیدونم از کجا ميان و به کجا ميرن ، اما اينو مىدونم كه خرابی های که به جا میذارن رو نميشه به راحتی هضم کرد. اينروزا مثله آدم بی مقصد هر شب از خودم میپرسم شبِ که راه رو طولانی میکنه یا راهه که شب رو طولانی میکنه؟
حس خوب بعد از ساعت ها تمیزکردن
اتاقت به اضافه ی بوی حاله ی لباس های
شسته شده هزاران بار تقدیم تو باد :))
May 11