یه مدتی توو معاشرتم با آدمها خیلی سخت گرفتم و یه ذره اذیت شدم اما نتیجهش مطلوب شد واقعا. یه حلقهی کوچک اما باکیفیت از انسانها که از دوستداشتنشون مطمئن و راضیام. زندهباد سرسختی در تعاملات!
حس میکنم ضعیف شدم. یه جاهایی طنابو شبیه مو میبینم. میترسم پاره شه و دیگه چیزی نباشه که نگهم داره. اما فکر کنم خودم باید طنابو ول کنم. آدمِ رها کردن طنابهای زندگیم نبودم اما دارم راهحل میبینمش. گزینهی آخر. تیر آخر.
من طرفدار روزای شلوغم، روزایی که از شدت مشغله یادت میره پیام هات رو سین زدی و جواب ندادی، روزایی که پاهات شب از خستگی درد میکنه و روزایی که انقدر اتفاق توش افتاده که انگار چند روز بوده :)))
هدایت شده از ریـــحآن
enc_16585559454162878751592.mp3
1.64M
هرموقع این صوتو گوش میدم یاده حرفِ حسن آذری میفتم که میگفت ؛
بغل کن مرا
چنان تنگ، که هیچ کس نفهمد
زخم روی تن من بود یا تو :))
#ژلوفنصوتی
من چشمهام رو خوب میشناسم. خوب
میفهمم تو کدوم عکس خندهش واقعیه
و تو کدوم داره جون میکنه که بخنده.
در حال حاضر فقط میتونم با امام رضا
جمله ی "ای همنشیناشکهایپنهانی"
رو به اشتراک بزارم.
دیدید گاهی آدم خسته میشه و رها میکنه؟ آره خسته میشه. موضوع خستگیه عزیزم، وگرنه هم من بلدش بودم هم بازی تازه داشت جذابتر میشد. ی جایی خوندم که نوشته بود «گاهی آدم از عمد میبازه که فقط از بازی بیاد بیرون.» داستان اینه خلاصه.
فاضل نظری.mp3
3.39M
یادمه اولین پادکستی که اینجا گذاشتم و خیلی دوسداشتین همین صدا بود :)
+از خستگیِ روزگارِ دور از حرم ، پناه میبرم به ارامشِ صدای حضرت آقا و عشقِ غوطه ور در غزلِ فاضل نظری :)♡
فشارهای ِدردناکِ کاری ، درسی و اجتماعی ، راستی راستی وارد زندگیت میشن ولی تو با استرس و سختی ِ توعم با توکل ، شوخی شوخی ردشون میکنی و بهشون میخندی.
خب این یعنی "انعطاف".
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگرانی؟!
- کُلّه خیر، یقیناً کُلّه خیر ... :))