اگه بخوام معنای واقعیِ ارامشو تو چند
کلمه وصف کنم به شب جمعه . حرم
امام رضا و شب اول قبر بسنده میکنم.
از دوستیهای کمرنگ اما موندگار توی سالیان طولانی خوشم میآد. زنگ میزنی حالشو میپرسی و شیش ماه بعد اونم بهت زنگ میزنه و صمیمیت توو صداش جوریه که انگار دیروز همو دیدید. این وسطها گاهی برا هم توو اینستاگرام پستهای بامزه میفرستید و مکالمات کوتاه دارید.
ما باور کردهایم خداوند از بالا ما را میبیند،
اما در واقع او مارا از درون مینگرد.
نمیدونم براتون پیش اومده موقع دیدن یک فیلم، صدا و تصویر هماهنگ نباشن که چقدر این موضوع رو مخه .تو واقعیت هم دقیقاً همینه و آدمایی که حرفاشون با عملشون یکی نیست، همین قدر رو مخ و مزخرف هستن.
وصفحال ترین بیتی که شنیدم؟!
[دیدم که برنداشت کسی نعشم از زمین
خود نعش خود به شانه گرفتم، گریستم]