هیچ وقت به تئوریه " کسایی ک همدیگه رو دوس دارن ، روح همو درک کردن و باهاش انس گرفتن " اعتقادی نداشتم و بنظرم چندیاتِ ی سری ادمِ مغز فندوقی برای پر کردنِ خلاء و عقده های درونی یا بازی با احساسات مردمه ..
ولی ب "بددلی" شدیدا معقتدم چون با همین چشمای خودم تو وجود تو دیدمش و باهاش جنگیدم !
هیچ وقت دلم نمیخواست اینجا دربارهت چیزی بگم و با آوردن اسم و رسمت چنل رو به لجن بکشم ولی الان ک دیگه تو قید و بند خیلی چیزا نیستم و از هفت دولت آزاد و رهام خواستم برا ی بارم ک شده حرفامو تو قالب کلمه و بدیعههای جورواجور جا کنمو ب زبون بیارم ، تا شاید بتونم ی فِرِیم از خروار نفرتی ک با دوباره دیدنت برام تداعی میشه و حالمو به گَند میکشه رو برای عبرتِ خودم و امثالهُم تا قیامِ قیامت ب یادگار بزارم ..
غرورِ کاذبِ حال بهم زن ، دروغای کوچیک و بزرگ ، بردنِ آبروی اشخاص ، له کردن و بازی با روح و روان طرفِ مقابل با سنگِ محبت امیرالمومنین ب سینه زدن جور درنمیاد موجود دوپا ! بهتر نیست به جای پروفایل و بیو اکانتت یکم از ایمانت رو تو زندگیت پیاده کنی ؟!
حالا من نمیدونم چی تو مغزت میگذره که میتونی بدون ذره ای فکر به آینده ، ی پکیج کامل از این صفات داشته باشی و به راحتی با زندگیِ بقیه بازی کنی ولی به وعده ی " اِناللّهیُدافِعُعَنِالّذینِامنوا" عه خدا با عمق وجودم ایمان دارم و حقیقتا چ کسی بهتر از خالق میتونه، جوابِ بددلیِ مخلوقِ از دماغِ فیل افتادهشو بده ؟!
با وجودی که خودمو نجات دادم و با هزار نذر و دعا و دخیل به پنجره فولاد آسِدرضا ، جسم شکسته و بیپناهمو از باتلاقِ درست شده به دست تو و اعمالِ شاقَّت کشیدم بیرون ولی با این حال هنوزم که هنوزه با دیدنت تمومِ اون رزومه ی از گل بهترت جلو چشمم رژه میره و تا مدت ها گلومو آبستنِ بغض میکنه !
حالا تو بگو ؛ علتِ حالِ بد دیگران بودن چ حسی داره ؟! یا بهتر بگم ، چی میزنی ک وجدانت تا این حد از کار افتاده و تو خلسه س؟!
#بهخودتبگیر
مهمه که انسان با یکی حرف بزنه و حس کنه حرفاش مهمه. لازمه اصلا. یکی که بشه باهاش مسخره و غرغرو و بیمزه باشی و از اینکه کنارش بیمزه و نامناسب و خستهکنندهای نترسی.
یعنی نیروی جاذبهی زمین وقتی صبح بالشت عزیز دلمرو در بغل فشُرده و خوابم با همون نیرویی که سیبو انداخت رو سر نیوتن برابره؟
باور نمیکنم؛ اولی خیلی شدیدتره.
شاید روحِ لاغر و بخیلمون ، امید رو از جسمِ رنجورمون دور کرده . وگرنه خدا که قربونش برم همه جوره از هر دری و با هزار و یک ترقند میخواد " لاتَقنَطو مِن رَحمهالله" و " همیشه بودنش " رو به ما بفهمونه . این ماییم که پنبه رو چپوندیمتو گوشامون و به این کج فهمی ادامه میدیم . هعی.
میدونید علاوه بر آدمهایی که یهو تغییر موضع میدن و رابطهشونو باهات کمرنگ یا پررنگ میکنن دیگه کیا رو نمیفهمم؟ آدمهایی که تو ایتا کانال روزمرگی میزنن و با عکسای لحظه به لحظه ذهن ملتو میسابَن . که چی عزیزم؟
رو نوک قله ی بیاعتمادی و بیاعتقادی
تازه به این نتیجه میرسی که آغوش خدا
چقدر قشنگ بود!
درسته که درد و بلای هوای سرد بخوره تو
سر هوای گرمِ تابستون ولی هندونه ی تگری و لواشک های بوسیدنی با اسانس میوه های ترشُشیرین و لذت صبحونه خوردن تو ایون با ویوی سرسبز و ابدی صد هیچ بخوره تو سر هرچی زمستونه... :))
بیاین مهاجرت کنیم به یه سیارهی دیگه؛ جایی که گونهی دلتنگی قادر به ادامهی حیات نباشه.
من دارم سعیمو میکنم ؛
سعی میکنم بهتر بشم
سعی میکنم خوشحال باشم
سعی میکنم رو کارم متمرکز باشم
سعی میکنم ناراحت نشم ،
قاطی نکنم ، زیاد فکر نکنم ..
تنها کاری که از دستم برمیاد
سعی کردنه .
هیچ آدمی کامل نیست !
انتظار نداشته باشه که من باشم :))
به قول استادِ خوش سیمای خوش بیانم ،
پذیرش تنها عاملیه که باعث میشه تو هر
شرایطی و با هر موقعیتی باز هم ادامه
بدی :)))
هممون یه دوست خیلی صمیمی داشتیم
که الان حتی دوس نداریم اتفاقی باهاش
رو در رو شیم :))))))