٠٠٠نــ🤲ـماز٠٠٠
مادربزرگ شهیدجهادمغنیه مےگــفت
مدت طولانۍ بعد شهادتش
اومدبهخوابــم ...
بهش گفتم چرا دیرڪردۍ؟
منتظرت بودم!
گفــت: طول ڪشیدتا از بازرسی ها
رد شدیم ...
گفتم: چہ بازرسۍ؟!
گفت: بیشتر از همـہ سر ...
بازرسی نماز وایستادیم...*
بیشــتر از همہ
درباره نمازصبح میپرسیدن‼️
🦋رفیق!نماز، حتےباشــهید هم شوخۍ ندارد!🦋
🍁:
🍁:
•°•°•🍃🌸🍃•°•°•
『@religiousgirlss』
----------------------❀------------------
⇦"دخترانزهرایـے♡ پسرانعلوـے!"
😔😔😔
💕💕💕💕💕💕💕💕
خجالت خفت شرمنده
👇جوانی موبایلش را که کنار قرآن گذاشته و یادش رفته بود با خودش ببرد. وقتی از منزل بیرون رفت " قرآن سوالی از موبایل میکنه "
* چرا اینجا انداختنت ؟
📱موبایل: این اولین بار است که منو فراموش میکنه
📖قرآن : ولی من را که همیشه فراموش میکنه
📱موبایل: من همیشه با اون حرف میزنم ،اونم با من
📖قرآن: منم همیشه با اون حرف میزنم ولی اون نه گوش میده و نه با من حرف میزنه *
📱موبایل: آخه من خاصیت پیام دادن و پیام گرفتن دارم..
📖قرآن: منهم پیام و بشارتهایی دارم و وعده های زیبا دادم ولی فراموشم میکنند*
📱موبایل: از من امواج و مطالب زیادی خارج میشه که ممکنه به عقل انسان ضرر بزنه ولی با این همه ضرر باز هم منو ترک نمیکنه..
📖قرآن: ولی من طبیب روحها و نفسها و جسم "ها هستم با این همه درمان ، از من دوری میکنه
📱موبایل: از کیفیت من پیش دوستاش تعریف میکنه
📖قرآن: من بزرگترین مصدر کیفیت هستم ولی روش نمیشه از من پیش دوستاش تعریف کنه..
در این بین صدای پای جوان آمد که " موبایلم یادم رفته "
📱موبایل: با اجازه شما ، اومد منو ببره، من که گفتم بدون من نمیتونه زندگی کنه....
📖 "" قرآن : من هم قیامت به خدایم شکایت میکنم و عرضه میدارم "یارب ان قومی اتخذو هذا القران مهجورا "
ای مسلمانان والله قرآن مهجور مانده...
اِنشاءالله دلهای هممون به نور قرآن منور باشه ❤❤
🍁:
🍁:
•°•°•🍃🌸🍃•°•°•
『@religiousgirlss』
----------------------❀------------------
⇦"دخترانزهرایـے♡ پسرانعلوـے!"
<❤️🔐>
#خاطره_داداشاحمد
احمد وقتی سوریه بود. . .✨
بادوستانش عهدبسته بودکه بعداز جنگ باهم به کربلاومشهدبروند🌱
و به دوستانشان می گفت: آرزویی جز شهادت ندارم. . .ツ💔
یک هفته بعدازاینعهد، احمد به درجه ی شهادت نائل شد🕊
🍁:
🍁:
•°•°•🍃🌸🍃•°•°•
『@religiousgirlss』
----------------------❀------------------
⇦"دخترانزهرایـے♡ پسرانعلوـے!"
🍃نام : بابـڪ🍃
🦋نام خانوادگے : نورےهریس🦋
🍃نام پدر : محمد🍃
🦋تولد : 21/مهر/1371🦋
🍃محل تولد : گیلان_رشٺ🍃
🦋شهادت : 27 / آبان/ 1396🦋
🍃محل شهادت : سوریه _ بوکمال🍃
🦋نحوھ شہـادت : اصابٺ خمپارھ🦋
🍃میزاݩ تحصیلات : کارشناسے🍃
🦋وضیعت تاهل : مـجـرد🦋
🍃نام فرزندان : ـــــــــ🍃
🦋درجـہ : بسیجـے🦋
🍃ملیـت : ایرانـے🍃
🦋دیـن : اسـلام🦋
🍃مزار : گلزار شهدای رشت 🍃
شہـید بابـڪ نورے هریس متولد۲۱/۶/۱۳۷۱ در رشت بـہ دنیا آمده.داراے مدرڪ کارشناسـےارشدرشتہ حقوق در دانشگاه شـہـید بـہـشتی مشغول بـہ تحصیل شد.از فعالین بسیج و هلال احمر بود.
خصوصیات اخلاقـے: عاشق درس خوندن،از گناه فرارے،عاشق خانواده، عاشق قرآن خوندن،بعد عاشق نمـاز شب بودند،هیچ وقت نماز شبش ترڪ نشده.
چند ماهـۍ طول ڪشید ڪـہ سپاه با رفتنش بـه سوریـہ موافقت میکند.خانواده اصرار میـڪنند کہ برای ادامه تحـصیل به آلمان برود وبه او گفتند: کـه ما تمـام شرایط را برای رفتنت آماده میڪـنیم
،اماهیچ جور زیر بار نمیرود،و بعد گفتند: مادراصلی ما اونجا تو سوریـہ است،خلاصـہ خانواده خود را برای رفتن بـه سوریـہ راضــے میڪند. میره سوریـہ، ودر ۲۷/۸/۱۳۹۶ تو عملیات آزاد سازی بوکمال سوریـہ شـہـید میشه، دقیقاظـہـر شـہادت امام رضا شہـید شدند.ازهمـہ دل مشغولـے هاے این دنیایش دل بریدو براے دفاع از مرزهاے اسلام پر ڪـشیده سمت سوریـہ،سمـت حـرم زیـنب(س)و همان جا شہـید شد.
بخشی از وصیتنامه:
🌹 خواهران خوبتر از جانم من نمیدانم وقتی حسین (ع) در صحرای کربلا بود چه عذابی میکشید ، ولی میدانم حس او به زینب (س) چه بوده . عزیزان من حالا دست هایی بلند شده و زینب هایی غریب و تنها مانده اند و حسینی در میدان نیست . امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینب های زمانه و حرم او دفاع کنیم .🌹
#نشر_صدقہ_جاریہ
•°•°•🍃🌸🍃•°•°•
『@religiousgirlss』
----------------------❀------------------
⇦"دخترانزهرایـے♡ پسرانعلوـے!"