eitaa logo
ضعیف نباش 😃💛
113 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
86 فایل
《🌸دنبال رویای خودت باش🌸》 @religiousgirlss" rel="nofollow" target="_blank">payamenashenas.ir/@religiousgirlss 😉🧡ناشناسمون
مشاهده در ایتا
دانلود
•°🌱 میگفت؛ -مهم‌ترین‌کشفے‌که‌یڪ‌انسان‌میتونہ‌ در‌زندگیش‌داشته‌باشہ کشفِ‌محبت‌ِ‌امام‌حسین‌علیھ‌‌السلام در‌دلش‌است...♥️🌱 •┈••✾•✨♥️✨•✾••┈• @religiousgirlss
‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎჻ᭂ࿐ یعنی گوشہ دنجی بشینی بےریا سنگ‌هایٺ را مرٺب با خدایت وا ڪنے @religiousgirlss
ضعیف نباش 😃💛
‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎჻ᭂ࿐ #جمعہ یعنی گوشہ دنجی بشینی بےریا سنگ‌هایٺ را مرٺب با خدایت وا ڪنے #لاادری ✍ #امام_ز
‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎჻ᭂ࿐ یعنى یڪ غزل دلواپسى جمعہ یعنى گریہ‌هاے بى‌ڪسى جمعہ یعنى روح سبز جمعہ یعنى لحظہ‌هاے بی‌قرار… ♥️ °•♡°•
رفیـــق'! میخـــوای‌درس‌بخونےبدون‌تنبلے؟! هی‌زیرلب‌بگو -وارزقنےاجْتھـٰادالمجتھـدین🙂✌🏻 -و کوشش مجتهدین را به من عطا کن @religiousgirlss
فونت اسم (فاطمه♡) ☆꧁༒ فاطمه ༒꧂☆ ❅✺✻ فاطمه ❅✺✻ ღℒ فاطمه ™ ˙·٠•●♥ فاطمه ♥●•٠·˙ ☆:*´¨
* فاطمه  ☆¯
*•.¸,¤°´ ••°*˜ فاطمه ••°* ◦•●◉✿ فاطمه ✿◉●•◦ ♕♕♕ فَاَطَمَهَ ♕♕♕ ★♥♥★ فُّاُّطُّمُّهُّ ★♥♥★ ╚╝╔╗╚╝╔ فاطمه ╗╚╝╔╗╚╝ ▁▂▄▅▆▇█ فاطمه █▇▆▅▄▂▁ @religiousgirlss
فونت اسم(ریحانه♡) ❅✺✻ ریحانه ❅✺✻ ღ ریحانه ღ *~* ریحانه *~* ˙ ·٠•●♥ ریحانه ♥●•٠·˙ 卍卍卍 ریحانه 卍卍卍 ••°*˜ ریحانه ••°* ◦•●◉✿ ریحانه ✿◉●•◦ ╚╝╔╗╚╝╔ ریحانه ╗╚╝╔╗╚╝ ●▬▬▬▬๑۩ رَّیَّحَّاَّنَّهَّ ۩๑▬▬▬▬▬● ▁▂▄▅▆▇█ ریحانه █▇▆▅▄▂▁ ---♥♥ رََََََََََِِِِِِِِِِیََََََََََِِِِِِِِِِحََََََََََِِِِِِِِِِاََََََََََِِِِِِِِِِنََََََََََِِِِِِِِِِهََََََََََِِِِِِِِِِ ♥♥--- ★♥♥★ رُّیُّحُّاُّنُّهُّ ★♥♥★ ★·.·´¯
·.·★ رِّیِّحِّاِّنِّهِّ ★·.·´¯
·.·★ ♕♕♕ رَیِحّاَنَهَ ♕♕♕ @religiousgirlss
4_5854939704700439034.mp3
3.09M
🌱 ○° به لب دارم ذکر " یا اباصالح " کجایی؟!😭🥀 🎼 🎤
https://harfeto.timefriend.net/16168363379476 لینک ناشناس: لطفا اسم هاتون را در اینجا با ما در اشتراک بگذارید تا فونت ان را در گروه بزاریم ممنون ☺️🌹
میان تلخی این روزگار ، مهدی جان دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم ؟
ضعیف نباش 😃💛
https://harfeto.timefriend.net/16168363379476 لینک ناشناس: لطفا اسم هاتون را در اینجا با ما در اشت
تشکر از اظهار لطف اعضای محترم🌸🌸🌺 لطفا بقیه هم در مورد فعالیت کانال نظر بدن
مادر ادامه داد: "ابراهیم دفعه آخر خیلی با دفعات دیگه فرق کرده بود، هر چی بهش گفتم: بیا بریم، برات خواستگاری، می گفت: نه مادر، من مطمئنم که بر نمی گردم. نمی خوام چشم گریانی گوشه خونه منتظر من باشه" چند روز بعد مادر دوباره جلوی عکس ابراهیم ایستاده بود و گریه می کرد. ما هم بالاخره مجبور شدیم به دایی بگیم به مادر حقیقت رو بگه. آن روز حال مادر به هم خورد و ناراحتی قلبی او شدید شد و در  سی سی یو بیمارستان بستری شد. 🥀۱۹