•°🌱
میگفت؛
-مهمترینکشفےکهیڪانسانمیتونہ
درزندگیشداشتهباشہ
کشفِمحبتِامامحسینعلیھالسلام
دردلشاست...♥️🌱
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#خادم_الزهرا
•┈••✾•✨♥️✨•✾••┈•
@religiousgirlss
჻ᭂ࿐
#جمعہ یعنی گوشہ دنجی بشینی بےریا
سنگهایٺ را مرٺب با خدایت وا ڪنے
#لاادری ✍
#امام_زمان
@religiousgirlss
ضعیف نباش 😃💛
჻ᭂ࿐ #جمعہ یعنی گوشہ دنجی بشینی بےریا سنگهایٺ را مرٺب با خدایت وا ڪنے #لاادری ✍ #امام_ز
჻ᭂ࿐
#جمعہ یعنى یڪ غزل دلواپسى
جمعہ یعنى گریہهاے بىڪسى
جمعہ یعنى روح سبز #انٺظار
جمعہ یعنى لحظہهاے بیقرار…
#الّلهُـمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَـرَج
#امام_زمان ♥️
°•♡°•
رفیـــق'!
میخـــوایدرسبخونےبدونتنبلے؟!
هیزیرلببگو
-وارزقنےاجْتھـٰادالمجتھـدین🙂✌🏻
-و کوشش مجتهدین را به من عطا کن
#انگیزشے
#خادم_الزهرا
@religiousgirlss
فونت اسم (فاطمه♡)
☆꧁༒ فاطمه ༒꧂☆
❅✺✻ فاطمه ❅✺✻
ღℒ فاطمه ™
˙·٠•●♥ فاطمه ♥●•٠·˙
☆:*´¨
* فاطمه ☆¯*•.¸,¤°´ ••°*˜ فاطمه ••°* ◦•●◉✿ فاطمه ✿◉●•◦ ♕♕♕ فَاَطَمَهَ ♕♕♕ ★♥♥★ فُّاُّطُّمُّهُّ ★♥♥★ ╚╝╔╗╚╝╔ فاطمه ╗╚╝╔╗╚╝ ▁▂▄▅▆▇█ فاطمه █▇▆▅▄▂▁ #خادم_الزهرا♡ @religiousgirlss
فونت اسم(ریحانه♡)
❅✺✻ ریحانه ❅✺✻
ღ ریحانه ღ
*~* ریحانه *~*
˙ ·٠•●♥ ریحانه ♥●•٠·˙
卍卍卍 ریحانه 卍卍卍
••°*˜ ریحانه ••°*
◦•●◉✿ ریحانه ✿◉●•◦
╚╝╔╗╚╝╔ ریحانه ╗╚╝╔╗╚╝
●▬▬▬▬๑۩ رَّیَّحَّاَّنَّهَّ ۩๑▬▬▬▬▬●
▁▂▄▅▆▇█ ریحانه █▇▆▅▄▂▁
---♥♥ رََََََََََِِِِِِِِِِیََََََََََِِِِِِِِِِحََََََََََِِِِِِِِِِاََََََََََِِِِِِِِِِنََََََََََِِِِِِِِِِهََََََََََِِِِِِِِِِ ♥♥---
★♥♥★ رُّیُّحُّاُّنُّهُّ ★♥♥★
★·.·´¯
·.·★ رِّیِّحِّاِّنِّهِّ ★·.·´¯·.·★ ♕♕♕ رَیِحّاَنَهَ ♕♕♕ #خادم_الزهرا @religiousgirlss
https://harfeto.timefriend.net/16168363379476
لینک ناشناس:
لطفا اسم هاتون را در اینجا با ما در اشتراک بگذارید تا فونت ان را در گروه بزاریم ممنون ☺️🌹
#امام_زمان #آدینه
میان تلخی این روزگار ، مهدی جان
دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم ؟
ضعیف نباش 😃💛
https://harfeto.timefriend.net/16168363379476 لینک ناشناس: لطفا اسم هاتون را در اینجا با ما در اشت
تشکر از اظهار لطف اعضای محترم🌸🌸🌺
لطفا بقیه هم در مورد فعالیت کانال نظر بدن
مادر ادامه داد:
"ابراهیم دفعه آخر خیلی با دفعات دیگه فرق کرده بود،
هر چی بهش گفتم:
بیا بریم، برات خواستگاری،
می گفت: نه مادر، من مطمئنم که بر نمی گردم.
نمی خوام چشم گریانی گوشه خونه منتظر من باشه"
چند روز بعد مادر دوباره جلوی عکس ابراهیم ایستاده بود و گریه می کرد.
ما هم بالاخره مجبور شدیم به دایی بگیم به مادر حقیقت رو بگه.
آن روز حال مادر به هم خورد و ناراحتی قلبی او شدید شد
و در سی سی یو بیمارستان بستری شد.
🥀۱۹