📍جاکلیدی!
✍ محمد مؤدب
«کافضَل ماصَلَّیتْ علی عَهَدٍ مِن اَولیائِکْ...»
سلام آخر را به امام رضا دادم و به سمت درب خروجی برگشتم. سر ظهر بود. آفتاب سوزناک تابستان مستقیم میتابید. پوست سرم فقط چند درجه سانتیگراد از آبجوش سردتر بود و صورتم از گرما مچاله شده بود. کاری را که مدتها در ذهن داشتم و هر دفعه به دلیلی نشده بود، امروز مصمم بودم که انجام بدهم. پا تند کردم واز منتهیالیه سمت چپِ مردم سبقت گرفتم. چهارراه همیشه شلوغِ شهدا را که رد کردم، تک به تک مغازهها را بررسی کردم. آدرساش را حدودی داشتم و باید با سوال از این و آن پیدایش میکردم. سر به هوا بودم و آن را از روی تابلوی فلکسیاش یافتم: «ماهگیفت.» دو مرد داخل مغازه نشسته بودند. اولی که چهره مسنتری داشت و کلهاش کمی تاس بود مشغول خواندن کتاب بود. مرد دیگر هم که جوانتر بود و چهرهای شبیه تاجیکها داشت با تیشرت قرمز پشت کامپیوتر نشسته بود. مرد اول سرش را از کتاب بالا آورد و گفت:
- سلام، بفرمایید؟
- سلام. خسته نباشید! ببخشید چاپ عکس روی جاکلیدی هم انجام میدین؟
- بله! هر عکسی که بخوای.
عالی شد. نزدیک رفتم و از توی گوشی دکمهایم عکس رو نشون دادم. یک نگاهی کرد و گفت:
- مشکلی نیست. برای همکارم بفرست.
بعد رو کرد به مرد تیشرت قرمز و گفت:
- عکس این دوتا شهیده. حسین و دانیال! از آقا بگیر و بفرست روی سیستم.
لبخندی زدم. چقدر معروف شدند! اینقدر که دیگر همه به اسم میشناسندشان. شهرت هم اینجوریاش خوب است. به سمت مرد قرمزپوش رفتم. نگاهی به گوشیام کرد و گفت:
- چطوری میفرستی برام؟
با نگاهی غرورآمیز گفتم:
- بلوتوث! گوشیم بلوتوث داره!
جستجو بلوتوثام را زدم، نام ویندوز را پیدا کردم و خوشحال و شادمان عکس را فرستادم. دقایقی گذشت و مرد با چشمان تاجیکیاش نگاهی بهم کرد و گفت:
- فرستادی؟
- آره. چند دقیقهای میشه.
- نیومده برام.
همین را کم داشتیم. حالا اگر عکس ارسال نشود چه؟ باید دست خالی و کار انجام نداده برگردم خانهمان؟ تا کی که دوباره بتوانم شرایط را جور کرده و خودم را به اینجا برسانم؟
گفتم:
- الان دوباره میفرستم.
تمام تمرکز خودم را به کار گرفتم که درست ارسال کنم.
- خب دیگه الان فکر کنم اومده.
- نه!
گوشیام را خاموش روشن کردم و باز فرستادم
- الان دیگه حتما اومده.
- نه!
- الان چه؟
- نه! نیومده!
اعصابام خراب شد.
- آقا مشکل از کامپیوترتونه! تا حالا چک کردین ببینین اصلا بلوتوثش سالمه یا نه؟
- آره. همین قبل تو یه خانمی فایلهاش رو با بلوتوث فرستاد!
بدجور خنک شده بودم. مستأصل گفتم:
- عهه... خب من الان چیکار کنم؟
- برو عکس رو بعدا روی فلش بریز و بیار.
نه! نه لعنتی! کلی به خودم زحمت دادم تا توانستم امروز بیایم اینجا! همین امروز باید تماماش کنم. همینطور عصبانی به صفحه گوشیام خیره شده بودم. کمی که فکر کردم با خودم گفتم: «اصلا نخواستیم. به من چه. عکس هرکسیه خودش هم الان پیگیر کارش باشه.» البته فکر کنم همین هم شوخی صاحبان عکس است تا مرا کمی اذیت کنند. از آن شوخیها که وقتی دونفره، کنار موتورقفل شدهشان به ستون چوبی روبهروی پایگاه، میایستادند و احتمالا منتظر بودند تا تکلیفشان مشخص شود که بروند حوزه و فلان کار را پیگیری کنند یا بیایند داخل پایگاه استراحت کنند. برای اینکه حوصلهشان در تایم انتظار سر نرود، ما کمسنوسالترها را دست میانداختند. مخصوصا من را. البته همان وقتها هم دانیال که حس میکرد شوخیها بیش از حد شده و ممکن است باعث ناراحتیام بشود با خنده رو به بقیه «بسه»ای میگفت و بعد با پرسیدن احوال برادرم بحث را عوض میکرد. الان هم به یکی از آن بسهها نیاز داشتم. بار دیگر عکس را بلوتوث کردم. چند لحظه منتظر شدم و گفتم:
- اومد؟
مرد قرمزپوش که با بیمحلی میخواست باز هم نه بگوید لحظهای تأمل کرد و گفت:
- چه عجب! آره اومد.
«بسه» کار خودش را کرده بود و من با لبخندی، آرام زیرلب گفتم: «ممنون دانیال!بله، داداشام هم خوب است!»
#شهید_دانیال_رضازاده
#شهید_حسین_زینال_زاده
#باشگاه_نویسندگان
@resalatiha
هدایت شده از ‹شَهیدامنیتدانیالرضازاده›
32.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراسم سالگرد
شهدای مدافع امنیت
محشره رقیه ، بهترین اسم دختر رقیه...
کربلایی حسين طاهری
#شهید_دانیال_رضازاده
#شهید_حسین_زینال_زاده
#شهید_حسن_براتی
#شهید_رسول_دوست_محمدی
#سالگرد_شهادت
↓آیدی ایتا و اینستاگرام↓
『 @shahid_danial_rezazadeh 』
🔴برگزاری تجمع خانوادگی ضد صهیونیستی مردم مشهد در حمایت از مردم غزه
🟠زمان: شنبه ۲۷ آبان ماه/ ساعت: ۱۸
🟡مکان: عرصه میدان شهدا
🟢در روز جهانی کودک، با کودکانمان می آییم تا دروغ دولت های غربی ناظر به حمایت از کودکان بر همگان روشن شود.
#مرگ_بر_آمریکا
#مرگ_بر_اسرائیل
#همه_میآییم
#اقامه
•┈┈••••✾•🍀🌺🍀•✾•••┈┈•
هدایت شده از شهید بهشتی | بهشتیُم
IMG_20231118_140046_404.jpg
780.5K
هدایت شده از شهید بهشتی | بهشتیُم
IMG_20231118_172442_480.jpeg
931.7K
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 حاج محمود کریمی غوغا کرده 👏
#زن_زندگی_آزادی را پر معنا خوانده
هدایت شده از سنگر مسجد
نامه امام علی به محمدبنابیبکر (فرماندار مصر):
نماز را در وقت خودش به جای آر، نه اینکه در بیکاری زودتر از وقتش بخوانی و به هنگام درگیری و کار آن را تأخیر بیندازی. و بدان که تمام کردار خوبت در گرو نماز است.
📚نهجالبلاغه، نامه ۲۷
🕌 @masjid_sangar
سالیان طولانیست که در کنار همدیگر بسیج شدهایم برای هدفهای والا و شایسته.
سعی کردهایم تمام خود را، از تک تک سلولها تا مال و خانواده را بسیج کنیم برای رشد خودمان و جامعه.
اینک، هرکس ثمره کار خودش را میبیند و از خدای خودش تشکر میکند برای توفیق خدمت به مردم.
و این لذت، از هرلذتی قشنگتر، بهتر و اصیلتر است.
هفته بسیج برشما دلاور مردان بی ادعا، مبارک باد
ویادرفقای همسنگرعزیزمان شهیدان #دانیال_رضازاده و #حسین_زینال_زاده گرامی باد
فرماندهی پایگاه مقاومت بسیج رسالت
@resalatiha