✅اخلاقى كه كافر را مسلمان مىكند
آیت الله حق شناس(ره) :
آن شخص به سپهبد اميرمؤمنان علیه السلام جسارتكرد، همينكه فهميد به چه كسى جسارت كرده است؛ به دنبال او دويد وگفت: آقاجان! مرا ببخش! ايشان فرمودند كه من به مسجد نيامدهام؛ مگر براى طلب آمرزش براى تو! ببينيد چقدر روح بالاست! اين اخلاقى است كه كافر را مسلمان مىكند. آيا شما هم اينطور هستيد؟ اگر كسى به شما حرفى بزند، رهايش نمىكنيد! آيا اين اخلاق اسلامى است؟!
«ز ملک تا ملکوت»
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
علامه طباطبایی(ره) :
یک روز در مدرسه ایستاده بودم، مرحوم قاضی دستش را روی شانه هایم گذاشت و فرمود:
ای فرزند، دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان.
🌙 #نماز_شب
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
💠آیت الله مجتهدی:
🌷اهل بهشت 4 صفت دارند:
① 🌸⇐صورت خندان وبشاش
② 🌸⇐ زبان فصیح
③ 🌸⇐قلب مهربان
④ 🌸⇐ دست بخشنده
❣(( ان شا الله خدا این 4 صفت را به ما عنایت فرماید.))
💟 @resale_hamrah
👌داستان کوتاه پند آموز
💭 ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻠﻮﯼ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ ﺭﺍ
ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ!
ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽﺍﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ...
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻢ ﭘﻠﻮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﺳﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻏﺬﺍ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺑﺶ!
ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﭘﻠﻮ ﻟﺬﺕ ﻣﯽﺑﺮﺩ، ﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ
ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ...
💭 ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ...
ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﺶ
ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ!
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ..
ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﺎﺷﯿﻢ!
ﻫﻤﻪﯼ ﺧﻮﺷﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ؛
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺍﺳﺖ.
💭 ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ
ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﭘُﻠﻮی ﺧﺎﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ
ﺑﻮﺩﻩﺍﯾﻢ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎ،
ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺏ...
💟 @resale_hamrah🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی آیت الله #مجتهدی(ره)
🎬موضوع: نماز خواندن از ترس جهنم
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
✨﷽✨
✅داستان کوتاه پند آموز
✍مردی در خواب میدید ..
💭 داشت در جنگلهای آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دائم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنهایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم میزد داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود.
💭 سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد. تا مقداری صدای نعرههای شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه ماری عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظهشماری میکند. مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر میکرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا میآیند و همزمان دارند طناب را میخورند و میبلعند.
💭 مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان میداد تا موشها سقوط کنند اما فایدهایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیوارهی چاه برخورد میکرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد. خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیوارهی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موشها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید.
💭 خواب ناراحتکنندهای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب میکرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است:
شیری که دنبالت میکرد ملک الموت(عزراییل) بوده...
چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است...
طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است...
و موش سفید و سیاهی که طناب را میخوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را میگیرند...
مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟
گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کردهای...
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی آیت الله #مجتهدی(ره)
🎬موضوع: نماز خواندن از ترس جهنم
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
✨﷽✨
✅داستان کوتاه پند آموز
✍مردی در خواب میدید ..
💭 داشت در جنگلهای آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دائم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنهایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم میزد داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود.
💭 سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد. تا مقداری صدای نعرههای شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه ماری عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظهشماری میکند. مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر میکرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا میآیند و همزمان دارند طناب را میخورند و میبلعند.
💭 مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان میداد تا موشها سقوط کنند اما فایدهایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیوارهی چاه برخورد میکرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد. خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیوارهی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موشها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید.
💭 خواب ناراحتکنندهای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب میکرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است:
شیری که دنبالت میکرد ملک الموت(عزراییل) بوده...
چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است...
طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است...
و موش سفید و سیاهی که طناب را میخوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را میگیرند...
مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟
گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کردهای...
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویری کمتر دیده شده از حضور رهبر معظم انقلاب در جبهه
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
✨﷽✨
✅داستان کوتاه پند آموز
✍مردی در خواب میدید ..
💭 داشت در جنگلهای آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دائم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنهایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم میزد داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود.
💭 سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد. تا مقداری صدای نعرههای شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه ماری عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظهشماری میکند. مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر میکرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا میآیند و همزمان دارند طناب را میخورند و میبلعند.
💭 مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان میداد تا موشها سقوط کنند اما فایدهایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیوارهی چاه برخورد میکرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد. خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیوارهی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موشها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید.
💭 خواب ناراحتکنندهای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب میکرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است:
شیری که دنبالت میکرد ملک الموت(عزراییل) بوده...
چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است...
طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است...
و موش سفید و سیاهی که طناب را میخوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را میگیرند...
مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟
گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کردهای...
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
✨﷽✨
✅داستان کوتاه پند آموز
✍مردی در خواب میدید ..
💭 داشت در جنگلهای آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دائم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنهایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم میزد داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود.
💭 سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد. تا مقداری صدای نعرههای شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه ماری عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظهشماری میکند. مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر میکرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا میآیند و همزمان دارند طناب را میخورند و میبلعند.
💭 مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان میداد تا موشها سقوط کنند اما فایدهایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیوارهی چاه برخورد میکرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد. خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیوارهی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موشها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید.
💭 خواب ناراحتکنندهای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب میکرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است:
شیری که دنبالت میکرد ملک الموت(عزراییل) بوده...
چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است...
طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است...
و موش سفید و سیاهی که طناب را میخوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را میگیرند...
مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟
گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کردهای...
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
✨﷽✨
✅داستان کوتاه پند آموز
✍مردی در خواب میدید ..
💭 داشت در جنگلهای آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دائم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنهایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم میزد داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود.
💭 سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد. تا مقداری صدای نعرههای شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه ماری عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظهشماری میکند. مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر میکرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا میآیند و همزمان دارند طناب را میخورند و میبلعند.
💭 مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان میداد تا موشها سقوط کنند اما فایدهایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیوارهی چاه برخورد میکرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد. خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیوارهی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موشها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید.
💭 خواب ناراحتکنندهای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب میکرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است:
شیری که دنبالت میکرد ملک الموت(عزراییل) بوده...
چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است...
طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است...
و موش سفید و سیاهی که طناب را میخوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را میگیرند...
مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟
گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کردهای...
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
✨﷽✨
✅داستان کوتاه پند آموز
✍مردی در خواب میدید ..
💭 داشت در جنگلهای آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دائم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنهایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم میزد داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود.
💭 سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد. تا مقداری صدای نعرههای شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه ماری عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظهشماری میکند. مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر میکرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا میآیند و همزمان دارند طناب را میخورند و میبلعند.
💭 مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان میداد تا موشها سقوط کنند اما فایدهایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیوارهی چاه برخورد میکرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد. خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیوارهی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موشها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید.
💭 خواب ناراحتکنندهای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب میکرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است:
شیری که دنبالت میکرد ملک الموت(عزراییل) بوده...
چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است...
طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است...
و موش سفید و سیاهی که طناب را میخوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را میگیرند...
مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟
گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کردهای...
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
✨﷽✨
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست
✍️گناهی بود که علاقهی زیادی به ارتکابش داشتم. یه شب که خونه خالی بود و میل گناه هم زیاد شده بود به شکل اتفاقی شرایط ارتکاب اون گناه برای من مهیا شد. با ولع تمام رفتم سمتش و دو قدمی انجامش بودم. نزدیک اربعین بود و تا حالا #کربلا نرفته بودم،اربعین دو سال پیش.
شب بود و خونه خالی و کمی از اذان مغرب گذشته بود. یک دفعه یادم افتاد که امسال با خودم گفته بودم خوبه امسال برم کربلا؛ یه کم از شوق گناه کم شد اما همچنان علاقه به انجامش داشتم.
به امام حسین علیه السلام گفتم این گناهو نمیکنم تو منو برسون کربلا. اون سال تنهای تنها فقط خودم با وجود اینکه ۱۹ سالم بیشتر نبود راهی کربلا شدم. نه پولشو داشتم نه شرایطشو اما همه چی خودش جور شد، منی که پول سفر نداشتم کلی هم اضافه آوردم. نمیدونید چه عنایاتی دیدم در سفر هر جا گیر افتادم متوسل به مادر امام زمان میشدم و فورا مشکل حل میشد. من زیاد به فکر امام حسین علیه السلام و مخصوصا حضرت عباس علیه السلام نبودم و فقط به عنوان یک شیعه دوستشون داشتم.
🖤اما از بعد اون سفر طوری شیفته اباعبدالله علیه السلام شدم که هر لحظه ازم بپرسن میخوای کجا باشی میگم بین الحرمین.
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
✍امام صادق عليه السلام :
هر كس كه به زيارت قبر حسين نايل شود و به حق آن حضرت معرفت داشته باشد خداى متعال او را در بلندترين درجه عالى مقامان ثبت مى كند
📚من لا يحضره الفقيه ج ۲ ص۵۸۱
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
✨﷽✨
قابل توجه کسانی که از قافله اربعین جا ماندند!
امام باقر عليه السلام:
نيّت مؤمن از عمل او بهتر است زيرا (فرد مؤمن) کار خوبي را نيّت مي کند که به (انجام دادن) آن نمي رسد. و نیت کافر بدتر از عمل اوست، زيرا قصد و آرزوي کار بدي را مي کند که به (انجام دادن) آن نمي رسد. به همين دليل است که خداوند، مردم را روز قيامت بر اساس نيّت هايشان محشور مي گرداند.
امام صادق عليه السلام خود را در زمرهي شهداي کربلا شمرده اند: "من خود را خارج از شهداي دشت کربلا نمي دانم و پاداشم را کمتر از آنها نمي شمارم، زيرا نيّت من اين است که اگر آن روز را درک مي کردم امام حسين عليه السلام را ياري مي نمودم. و هم چنين شيعيان ما شهيدان (محسوب) هستند هرچند که در بسترهايشان از دنيا بروند.
اميرالمؤمنين علیه السلام فرمودند:
کسي که ما را به قلبش دوست بدارد و با زبانش ياري کند و همراه ما با دشمنان ما بجنگد، پس (در قيامت) با ما و در درجهی ما خواهد بود. وکسي که ما را دوست داشته باشد و با زبانش ياري کند، ولي همراه ما با دشمنان ما نجنگد، در درجهي پايين تري قرار دارد.
📚منابع:
۱- وسائل الشيعه ج۱ ص۳۹ ح ۱۷
۲- وسائل الشيعه ج۱ ص ۳۴
۳- مکيال المکارم ج۲ ص۲۲۸ به نقل ازشرح صحيفه سجّاديّه سيّدنعمت اللّه جزایری
۴- بحارالانوار ج ۴۴ ص ۲۸۶
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
از امیرالمؤمنین امام علی «ع» روایت شده است که فرمودند:
از وقتی که از رسول خدا شنیدم که فرمود: نمازشب نور است هرگز نماز شب را ترک نکردم.
#نماز_شب
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
﷽
🔻نظر شیطان درباره حضرت علی(ع )
✍🏻 پیامبر اکرم(ص) از شیطان پرسیدند:
نظرت درباره علی بن ابیطالب(ع)، وصی من چیست؟
•☜ شیطان پاسخ داد یا رسول الله امکان دستیابی به علی(ع) وجود ندارد. این آدم از نظر ما دست نیافتنی است؛
•☜ چون به پروردگار عالمیان متصل است و ما نمی توانیم به او برسیم و من راضی هستم که او کاری با من نداشته باشد
•☜ چرا که من طاقت یک لحظه دیدار او را ندارم چون نور الهی علی آنقدر قوی است که ما را دفع می کند.
📚صد داستان از امام علی(ع)
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
💔🥀قلب هایمان به ده دلیل مرده است!
اول : خدا را شناختیم ولیکن حقش را ادا نکردیم.
دوم : گمان بردیم که پیامبر خدا رو دوست داریم سپس سنتش را ترک نمودیم.
سوم : قرأن را قرائت کردیم ولی بدان عمل نکردیم.
چهارم : نعمت خدا را خوردیم ولی شکرش را بجا نیاوردیم.
پنجم : گفتیم شیطان دشمن ماست ولی با او در امور توافق کردیم.
ششم : گفتیم بهشت حق است ولی برای رسیدن به آن کوشش نکردیم.
هفتم : گفتیم جهنم حق است ولی از آن نگریختیم.
هشتم : دانستیم مرگ حق است اما برای آن آماده نشدیم.
نهم : به عیب مردم مشغول گشتیم و عیب خویش را فراموش کردیم
دهم : مردگانمان را دفن کردیم ولی عبرت نگرفتیم
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
🔴مراحل وسوسه های شیطان
📌در تفسير روح البيان آمده است كه شيطان در وسوسه ى خود، مراحلى را طى مى كند:
ابتدا به كفر دعوت مى نمايد.
اگر موفق نشد، به بدعت،
اگر موفق نشد، به گناهان كبيره،
اگر موفق نشد به گناهان صغيره،
اگر موفق نشد، به كارهاى مباح به جاى عبادات
و اگر باز هم موفق نشد، به عباداتى دعوت مى كند كه پايين تر است، تا شخص از مرحله بالاتر باز بماند!!
📗تفسير نور، ج١، ص: ٢۵٨
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
✍ذکرها سه دسته هستن :
یه دسته پاک کننده اند؛
گناه و زشتی رو پاک میکنن؛
مثل: «اَستغفرالله»
یه دسته مدادند؛
برامون حسنه مینویسند؛
مثل: «الحمدلله»،«سبحان الله»
و«لااله الاالله»
امّا یه ذکری هست؛ که هم پاک
میکنه و هم مداده،گناهان را پاک
میکنه بجاش حسنات مینویسه!!!
و اون ذکر:صلوات بر محمد و آل محمد
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
☘دستور العمل سیر وسلوڪ
💠عارف معروف آیت الله حاج شیخ حسنعلی
☘نخودڪی اصفهانی می فرماید:
❣نیست جز تقوی در این ره توشه ای
❣ نان و حلــوا را بنه در گوشه ای
🌷«بالتقوی بلغنا ما بلغنا»، اگر در این راه،
💟تقوی نباشد، ریاضات و مجاهدات را هرگز اثری نیست و جز از خسران، ثمری ندارد و نتیجه ای جز دوری از درگاه حق تعالی نخواهد داشت. حضرت علی بن الحسین علیهما السلام فرمایند: (انّ العلم اذا لم یعمل به لم یزدد صاحبه الا کفرا و لم یزدد من الله الاّ بعدا)
🌷اگر آدمی، یڪ اربعین به ریاضت پردازد،
💟اما یڪ نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین، هباءً منثوراً خواهد گردید. بدان ڪه در تمام عمر خود، تنها یڪ روز، نماز صبحم قضا شد، پسر بچه ای داشتم شب آن روز از دست رفت. سحرگاه، مرا گفتند ڪه این رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح، مستحق شده ای.
🌷اینڪ اگر شبی، تهجدم ترڪ گردد،
💟صبح آن شب، انتظار بلایی می ڪشم. بدان ڪه انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا می شود ڪه به عڪس اتیان مستحبات، مرتبه او را ترقی می بخشد.
🌷بدان ڪه در راه حق و سلوڪ این طریق،
💟اگر به جایی رسیده ام، به برڪت بیداری شبها و مراقبت در امور مستحب و ترڪ مڪروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به ذراری ارجمند رسول اڪرم صلی الله علیه و آله است.
💠 @resale_hamrah
امام على عليه السلام:
خوشا به حال كسى كه (تلاش برای اصلاح) عيب هايش او را از پرداختن به عيب هاى مردم باز دارد و بى آنكه او را نقص و كاستى باشد فروتنى كند
ميزان الحكمه جلد13 صفحه 217
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
✨﷽✨
✍🏻هر کس در عصر پنج شنبه برود بر سر قبر مادرش و پدرش و طلب مغفرت کند ، خداوند عزوجل طبقه هایی از نور به قلب آنان افاضه می کند و آنها را خوشنود می گرداند و حاجات این کس را بر می آورد.
✍🏻أرحام انسان در عصر پنجشنبه منتظر هدیه ای هستند و لذا من در بین هفته منتظرم که عصر پنج شنبه برسد و بیایم بر سر قبر پدر و مادرم و فاتحه بخوانم.
📚منبع : معاد شناسی علامه طهرانی ، ج ۱ ، ص ۱۹۰
🔻با نشرمطالب درثواب ان شریک باشیم
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
امام على عليه السلام:
سزاوار است كه خردمند با نادان، مانند طبيب با بيمار، برخورد نمايد
غررالحكم حدیث 10944
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈