eitaa logo
ناگفته های زندگی همسران
11.9هزار دنبال‌کننده
30.2هزار عکس
6.8هزار ویدیو
109 فایل
‌🌷﷽ ای دی پرسش و پاسخ بعد از رسیدن به 20 کا در توضیحات قرار خواهد گرفت⇩ 🍏 @markaz_teb🌿 آنچه برای دیدنش به کانال آمده اید👆 جهت دعوت دوستاتون وهم گروهی هاتون به این کانال لینک مارو بهشون معرفی کنین تا شاید باهم کمکی به کاهش سردی روابط زناشویی کنیم💐
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ماجرای جالب ازحضرت موسی نقل است که خداوند به موسی نبی وحی کرد که پست ترین و نازلترین مخلوق الهی بر روی زمین را معرفی کند.حضرت موسی پس از تحقیق و تفحص بسیار در مورد هر موجود ضعیف و حقیری که در پیرامونش می دید، ناگاه سگی استخوانی، نحیف، گل آلود و مریض احوال مقابل چشمانش ظاهر شد، به نظرش رسید این سگ را در محضر خدا بعنوان پست ترین و حقیرترین موجود روی زمین معرفی کند.برای لحظاتی مصمم به این تصمیم بود که این سگ را با خود ببرد ولی بسیار مردد و دو دل بود و در نهایت از تصمیم خود منصرف شد.در همین اثنا از جانب خدا به او وحی شد که: ای موسی، به عزت و جلالم سوگند، اگر این سگ را بعنوان پست ترین و نازلترین موجود روی زمین نزد ما معرفی میکردی، نام تو را از دیوان انبیاء حذف میکردم این ماجرا نمونه ای از فضای مثبت مباحث مرتبط با سگ در کتب ادیان الهی یا اسناد تاریخی پیامبران است.کما اینکه به گفته دکتر آزاد، استاد دانشگاه مشهد،در داستانهای انبیاء، پیامبری را نداریم مگر اینکه سگی در پیرامونش بوده باشد یا موضوعی مرتبط با سگ در زندگینامه پیامبری وجود نداشته باشد(در قالب فضایی مثبت) ‌ ‌ 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببخشید!! نگید نمی بخشم مرحوم ایت الله مجتهدی(ره) ببینید حتما کلیپو👆🎥 ‌ ‌ 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 کلیپ 🔴 شماره 3⃣ ❤️✨حل شود 🌼✨صد مشگلم با گفتن یک یا علی ❤️✨قلب من 🌼✨خورده گَره از روز اول با علی ❤️✨محرم میقات 🌼✨را گَفتم چه گَویی زیر لب ؟ ❤️✨عاشقانه یک 🌼✨تبسم كرد و گَفتا یا علی 🌸🍃 (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠خداوند در قرآن، چهار بار در سوره کهف از سگ اصحاب کهف نام برده است در حالیکه یک بار هم نام پادشاه ظالم و کافر آن زمان را ذکر نکرده است.انگار که میخواهد بگوید: اگر سگی به یاری حق بپردازد زندگی نامه اش مشهورتر و شرافتمندانه تر از مجرمان و کافران بدبختی خواهد شد که با حق دشمنی می کنند ✍( از سخنان دکتر خالد ابو شادی) ‌ ‌ 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
حکایتی جالب و قابل تأمل ... 💠استاد فاطمي نيا حفظه الله تعالی نقل میکردند که: . ❤️مرحوم علامه جعفری از پدر آیت الله خویی، مرحوم آسید علی اکبر خویی، نقل می کند : .در قدیم در شهر خوی یک زنی بسیار زیبا بوده. چون شهر کوچک بود همه هم را می شناختند این دختر زیبا نصیب جوانی شد.مکه ای برای این جوان واجب شد. این جوان ذهنش بد جوری مشغول شد که در این مدت طولانی که باید با شتر و... سفر کنم این زن را به چه کسی بسپارم. نزد فرد مقدسی رفت که زنش به او بسپارد او قبول نمی کند و می گوید نامحرم است، چشممان به او می افتد به گناه می افتیم. داشی (لوتی ای) در خوی بوده مشهور بوده به علی باباخان. به او گفت: می خواهم بروم مکه می خواهم زنم را به شما بسپارم. دخترهایش را صدا زد و گفت: او را ببرید داخل. خیالت تخت برو مکه. جوان رفت مکه بعد از شش هفت ماه با اشتیاق رفت در خونه علی باباخان زنش را تحویل بگیرد. در زد گفت: آمده ام زنم را ببرم. گفتند: بابا علی خان نیست ما نمی توانیم او را تحویل دهیم. گفت: بابا علی خان کجاست؟ گفتند: تبریز. راه زیادی بود و ماشینی نبود بالاخره خودش را رساند به تبریز. علی باباخان را پیدا کرد. گفت: اینجا چه می کنی؟ گفت: تو این زن را سپرده بودی به من. شنیده بودم که این زن زیبا است. ترسیدم حتی در این حد که بیاد به ذهنم که ببینم این چه شکلی است. به همین دلیل تو که رفتی من تمام مدت را رفتم تبریز تا نباشم. ‌ ‌ 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
محاکمه دزد ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺩﺯﺩﯾﺪﻥ ﻧﺎﻥ. ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺶ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﮐﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭا ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﮐﺮﺩ: «ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩ ﺑﻤﯿﺮﻡ!» ﻗﺎﺿﯽ ﮔﻔﺖ: «ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ می‌دانی ﮐﻪ ﺩﺯﺩ ﻫﺴﺘﯽ ﻭ ﻣﻦ ﺩﻩ ﺩﻻﺭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ می‌دانم ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ آن را ﻧﺪﺍﺭﯼ، ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ می‌کنم.» ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﻤﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﻗﺎﺿﯽ ﺩﻩ ﺩﻻﺭ ﺍﺯ ﺟﯿﺐ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩ ﺑﺎﺑﺖ ﺣﮑﻢ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺷﻮﺩ. ﺳﭙﺲ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﻭ باید ﺩﻩ ﺩﻻﺭ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻨﯿﺪ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ می‌کنید ﮐﻪ ﻓﻘﯿﺮﯼ ﻣﺠﺒﻮﺭ می‌شود ﯾﮏ ﻧﺎﻥ ﺩﺯﺩﯼ ﮐﻨﺪ.» ﺩﺭ ﺍﻭﻥ ﺟﻠﺴﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ حدود پانصد ﺩﻻﺭ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ که ﻗﺎﺿﯽ آن را ﺑﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﺨﺸﯿﺪ. 💠(حديث شريف چي ميگه هركس نفهمه همسايش گرسنه خوابيده از ما نيست اگه شكمش خاليه و تو سير خوابيدي از ما نيستي) اين كلام پيامبران و امامانه مگه اينطور نيست،ولي طمع چشم گوششون پُر كرده نه گوشي واسه شنيدن دارن ونه چشمي براي ديدن🦋 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
پيامبر از شيطان سؤال كرد كه ای لعنت شده همنشينت كيست؟ شيطان گفت: رباخوار گفت دوستت كيست؟ شيطان گفت: زنا كار گفت همنشين صميميت كيست؟ شيطان گفت: افراد مست و شرابخوار پيامبر فرمود: مهمانت كيست؟ شيطان گفت: دزد و سارق پيامبر فرمود كه پيامبرت كيست؟ شيطان گفت: شخص ساحر و سحر كننده پيامبر گفت: نور چشمی تو كيست؟ شيطان گفت: كسی كه قسم به طلاق خورد. پيامبر فرمود كه حبيب و دوستدارت كيست؟ شيطان گفت كسيكه تارك نماز جمعه باشد. پيامبر فرمود چه چيزی كمر تو را خورد ميكند؟ شيطان گفت كه مجاهد فی سبيل ا... و كرد پای آنها پيامبر فرمود چه چیز جسمت را ضعيف ميكند؟ شيطان گفت: توبه، توبه كننده پیامبر گفت: چه چيز جگر تو را ميسوزاند؟ شيطان گفت: زيادی استغفار در شب و روز پيامبر گفت: چه چيزی چهره ات را خوار ميكند؟ شيطان گفت صدقه پنهانی و مخفی 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
📚داستان زن فقیر و حضرت داوود ⚖عدالت خدا زنى به حضور حضرت داوود (علیه السلام) آمد و گفت: "اى پیامبر خدا! پروردگار تو ظالم است یا عادل؟" داوود(ع) فرمود: "خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند. سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟" زن گفت: "من پیرزنی هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگى مى کنم، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم تا بفروشم و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم. ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تامین نمایم." هنوز سخن زن تمام نشده بود که در خانه داوود(ع) را زدند. حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد. ناگهان ده نفر تاجر به حضور داوود(ع) آمدند، و هر کدام صد دینار (جمعا هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند: "این پول ها را به مستحقش بدهید." حضرت داوود(ع) از آن ها پرسید: "علت این که شما دست جمعى این مبلغ را به این جا آورده اید چیست؟" عرض کردند: "ما سوار کشتى بودیم که طوفانى برخاست. کشتى آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم. ناگهان پرنده اى را دیدیم که پارچه سرخ بسته ای سوى ما انداخت. آن را گشودیم و در آن شال بافته ای دیدیم. به وسیله آن، محل آسیب دیده کشتى را محکم بستیم و کشتى بى خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم. ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار بپردازیم، و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ما است به حضورت آورده ایم تا هر که را بخواهى صدقه بدهى. حضرت داوود(ع) به زن متوجه شد و به او فرمود: پروردگار تو در دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى؟ سپس ‍ هزار دینار را به آن زن داد، و فرمود: این پول را در تامین معاش کودکانت مصرف کن، خداوند به حال و روزگار تو، آگاه تر از دیگران است. و اوست آن کس که براى شما گوش و چشم و دل پدید آورد. چه اندک سپاسگزارید. 📚سوره مؤمنون - آیه 78 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
کانال خیریه شهید ابراهیم هادی ذبح گوسفند قربانی، در جشن بزرگ عید غدیر ان شاءالله امسال هم همزمان با عید سعید غدیر گوسفند قربانی ذبح و گوشت آن بین نیازمندان منطقه توزیع میشود. خیلی از دوستان پیام دادن که مثل سالهای قبل شماره کارت بدید برای مشارکت درطرح قربانی گوسفند در روز غدیر. عزیزان این طرح وطرح های دیگه کانال کاملا مردمی هستش و از هیچ ارگانی وجایی کمک نمیگیریم. اطلاعات بیشتر در کانال طرح شهید ابراهیم هادی درج شده یاعلی مدد شماره کارت واریز 6395991129002713 صفری خیریه شهید ابراهیم هادی👇 @tarhhadi313 اجرکم علی أمیرالمومنین علیه السلام
دوستان عزیز برا عید غدیر در نظر داریم گوسفندقربانی تهیه کنیم وگوشت قربانی را بین خانواده های نیازمند پخش کنیم حداقل نزدیک چهار میلیون لازم داریم خیرین وبسیجیان طرح خیریه مجازی شهید ابراهیم هادی و مبلغین عید غدیر خم (@tarhhadi313) لطفا مثل همیشه باهمدلی خود در طرح عید غدیر هم سهمی داشته باشیم 🙏 اسامی عزیزانی که به نیابت از شهدا و اموات و.. اهدایی کردند درکانال👇👇 @tarhhadi313 شما هم سهیم باشید ☝️☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌎یکی از علل سقط جامعه از دیدگاه ✨ امیرالمومنین علی علیه‌السلام: 👈جاهلان شما پر تلاش، 👈 و آگاهان شما تن پرور و کوتاهى ورزند ! 📙نهج‌البلاغه حکمت 283 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
💠عيبجو💠 🌀شخصى نزد عمر بن عبدالعزيز آمد و در خلال سخنان از مردى نام برد، او را به بدى ياد كرد و عيبى از وى بزبان آورد. عمر بن عبدالعزيز گفت اگر مايلى پيرامون سخنت بررسى و تحقيق ميكنم . در صورتيكه گفته ات دروغ درآمد فاسق و گناهكارى و خبرى كه داده اى مشمول اين آيه است . يا ايها الذين آمنوا ان جائكم فاسق بنباء فتبينوا. (اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نيك وارسى كنيد مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد] از آنچه كرده‏ ايد پشيمان شويد ) (الحجرات 6 ) در صورتيكه راست گفته باشى عيبجو و سخن چينى و مشمول اين آيه هستى : هماز مشاء بنميم .(عيبجوست و براى خبرچينى گام برمى دارد)(القلم 11 ) اگر ميل دارى تو را مى بخشم و مورد عفوت قرار ميدهم . مرد كه از گفته خود سخت پشيمان و منفعل بود با سرافكندگى و ذلت درخواست عفو نمود و متعهد شد كه ديگر از كسى عيبجوئى نكند و اين عمل ناپسند را تكرار ننمايد. 📚 مجموعه ورام ، جلد 1، صفحه 122 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
بر اوج محبت علی اوجی نیست در بحر بجز کرامتش موجی نیست در کل ممالک و مذاهب به جهان مانند علی و فاطمه زوجی نیست 💐 سالروز پیوند آسمانی حضرت علی علیه السلام و حضرت فلطمه سلام الله علیها بر شما مبارک 💐 امیرالمؤمنین عليه السلام: بهترين وساطتها اين است كه ميان دو نفر در امر ازدواج وساطت شود، تا سر و سامان بگيرند 📙ميزان الحكمه جلد5 صفحه87 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
علت شهادت پیامبر(ص) ❌ خیانت یک زن ⚔پس از آن که جنگ خیبر پایان یافت و اموال خیبر به عنوان غنیمت، طبق دستور پیغمبر اسلام (ص) بین مسلمین تقسیم گردید، یک زن یهودی به نام زینب دختر حارث که دختر برادر مَرحَب باشد برّه ای کباب شده را به عنوان هدیه تقدیم آن حضرت و همراهانش کرد. زن یهودی پیش از آن که برّه را تحویل دهد، از اصحاب سؤال کرد که پیغمبر خدا کجای گوسفند را بهتر دوست دارد؟ اصحاب اظهار داشتند: پیامبر خدا (ص)، دست آن را بهتر از دیگر اعضایش دوست دارد. پس آن، زن یهودی تمامی برّه را آغشته به زهر نمود، مخصوصاً دست آن را بیشتر به زهر آلوده کرد و جلوی حضرت و یارانش نهاد. حضرت مقداری از دست برّه را تناول نمود و سپس به اصحاب خود فرمود: از خوردن آن دست بکشید، زیرا که گوشت این برّه مسموم است. 🔮پس از آن، حضرت رسول (ص) آن زن یهودی را احضار و به او فرمود: چرا چنین کردی؟ 🗣او در جواب گفت: برای آن که من با خود گفتم، اگر این شخص پیغمبر باشد به او آسیبی نمی رسد وگرنه از شرّ او راحت می شویم. 👈و چون حضرت سخنان او را شنید، او را بخشید، ولی پس از آن جریان، حضرت به طور مکرّر می فرمود: غذای خیبر مرا هلاک، و درونم را متلاشی کرده است. 📚( بحارالا نوار: ج 21، ص 5 6) 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
عذاب قبر به خاطر آزردن شوهر! . یکی از شاگردان نقل می‌کند : زنی بود که شوهرش سید و از دوستان جناب شیخ بود. او خیلی شوهرش را اذیّت می‎کرد پس از چندی آن زن فوت کرد هنگام دفنش جناب شیخ حضور داشت با چشم برزخی مشاهداتی کردند بعد فرمودند : روح این زن جدل می‌کند ، وقتی که خواستند او را دفن کنند اعمالش به شکل یک سگ سیاه درنده‎ای شد . همین که خانم فهمید این سگ باید با او دفن شود متوجه شد چه بلایی در مسیر زندگی بر سر خود آورده شروع کرد به التماس و نعره زدن ، دیدم خیلی ناراحت است لذا از این سید خواهش کردم که حلالش کند او هم بخاطر من حلالش کرد . سگ رفت و او را دفن کردند. 📚منبع : کیمیای محبت ، ص 141 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
☘بخوانيد ، بدن رابه لرزه درمياوردوتجلي عظمت ذات سبحان است . ☘خداوند ميفرمايند: ای فرزند آدم تو را در شکم مادرت قرار دادم و صورتت را پوشاندم تا اینکه از رحم متنفر نگردي 💠 صورتت را به سمت پشت مادرت قرار دادم تا بوي غذا و معده تو را نيازارد. 💠برایت متکا در سمت راست و چپ قرار دادم که در راست کبد و در سمت چپ طحال ميباشد تا بيارامي. ☘بر تو در شکم مادر نشست و برخواست را آموزش دادم. 💠آیا کسی غیر از من را تواناي چنین کاری هست؟؟ 💠وقتی مدت حمل به پایان رسيد و مراحل آفرينشت تکمیل گرديد. ☘بر فرشته مامور بر ارحام امر کردم که تو را از رحم خارج و با نرمش بالهایش به دنيا وارد کند. 💠دندانی که چیزی را ريز کند نداشتي. 💠دستی که بگيرد و قبض کند نداشتي. ☘قدم و گامي برای سعی و رفتن نداشتي!! از دو رگ نازک(پستانها)در سينه مادرت طعامي بصورت شيرخالص که در زمستان گرم و در تابستان سرد باشد برايت غذا قرار دادم مهر و محبتت بر قلب پدر و مادرت قرار دادم تا تو را سير نميکردند خود سير نميشدند. ☘و تا تو را نمي آسودند خود استراحت نمیکردند. 💠اما وقتی پشتت قوت گرفت و بازوانت پرتوان شد به مبارزه من قیام نمودی در خلوت نافرمانی من کردی و از من حيا ننمودي. 💠اما باز هم و با همين صورت: اگر بخواني مرا اجابتت کنم. ☘و اگر از من بخواهی و سؤالم کنی بدهمت و برآورده کنم. ☘اگر بسويم بازآیی ميپذيرمت.🍀🍀🍀 💠شگفتا از تو اي فرزند آدم هنگامیکه متولد شدي در گوشت اذان گفتند بدون نماز؛ و هنگام مرگت نماز بر تو اقامه شد بدون اذان. 💠شگفتا بر تو اي فرزندآدم هنگام تولد ندانستي چه کسی تو را از شکم مادر خارج گردانيد و هنگام مرگ ندانستی چه کسی تو را بر قبر وارد نمود! ☘شگفتا اي ابن آدم هنگام تولد غسل و نظافت شدی و هنگام مرگ نيز غسلت دادند و نظافتت کردند! 💠شگفتا از تو اي فرزندآدم هنگام تولد بر شادي و مسرت اطرافيانت آگاه نبودی و هنگام مرگ برسوگ و شیون و گریه واندوهشان! ☘عجبا از تو اي فرزندآدم در شکم مادر در مکان تنگ و تاریک بودی و بعد از مرگ دوباره در مکان تنگ و تاریک قرار میگیری. ‌ ‌ 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
. ✅ خرما , آفتاب , شراب .... مردعربی از حضرت علی (علیه السلام) پرسيد : اگر من آب بنوشم حرام است؟ فرمودند : نه گفت: اگر خرما بخورم حرام است؟ فرمودند: نه گفت: پس چطور اگه ايندو را با هم مخلوط كنم و مدتي در آفتاب بگذارم تا شراب شود خوردنش حرام است ! اميرالمومنين (علیه السلام) فرمودند : اگر آب به روي سرت بپاشم دردي احساس ميكنی؟ گفت : نه فرمودند: اگر مشتی خاك بپاشم چطور ؟ گفت : نه 💠فرمودند : اگر ايندو را با هم مخلوط كنم و مدتي در آفتاب بگذارم آنگاه به سرت بزنم چطور ؟ گفت : فرق سرم شكافته ميشود. حضرت فرمودند : حكايت آن نيز اينگونه است . 📚کتاب قضاوت‌های امیرالمؤمنین علیه السلام ‌ ‌ 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
💠ماجرای مرحوم کافی و فرمایش امام زمان عج به ایشان 🌙شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.می خواست کمکش کنم. لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین. رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم… فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟ آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت (عج) به من دارند… وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی؛ ولو به جواب دادن سوال رهگذری.. 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
💠رضا سگ باز 🌿یه لات بود تو مشهد… هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود. یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا(!) و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می کنه. شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“ رضا گفت:بروبچه ها که اینجور میگن…. چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه…. مدتی بعد…. شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد… چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟ رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد: ”آهای کچل با تو ام…..“ یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: ”بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟“ رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟ برید براش بخرید و بیارید….“ چمران و آقا رضا تنها بودن…. رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! کِشیده ای، چیزی؟ شهید چمران: چرا؟ رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده…. تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه…. شهید چمران: اشتباه فکر می کنی….. یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده هِی آبرو بهم میده….. تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده….. منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم…..! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم … رضا جا خورد!…. ….. رفت و تو سنگر نشست. آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد! تو گریه هاش می گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟ اذان شد. رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت. ….. سر نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد! وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد….. رضارو خدا واسه خودش جدا کرد…… (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش) یه توبه و نماز واقعی…….. به نقل از کتاب “خاطرات شهید مصطفی چمران“ 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 زندگی جاویدان 👆این کلیپ بارها و بارها ارزش دیدن دارد. 🍃مرگ وجود ندارد. وقتی در این سو مردم می گویند کسی مرده است، در آن سو گفته می شود کسی تولد یافته است. خورشیدی که در اینجا غروب می کند، در آن سو طلوع می کند. 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
💠معلم مدرسه‌ای با اینکه ﺯﯾﺒﺎ بود ﻭ ﺍﺧﻼﻕ خوبی داشت، هنوز ازدواج نکرده بود. ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻧﺶ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭ ﺷﺪند ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: «ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﺟﻤﺎﻝ ﻭ ﺍﺧﻼﻗﯽ خوبی ﻫﺴﺘﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﯼ؟» معلم گفت: «ﯾﮏ ﺯﻧﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﺵ او ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﮔﺮ بار ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺧﺘﺮ به دنيا بياورد ﺁﻥ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ خواهد ﮔﺬﺍﺷﺖ ﯾﺎ به هر ﻧﺤﻮﯼ شده ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯد. ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ به دنیا آورد. ﭘﺪﺭﺵ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮ را ﻫﺮ ﺷﺐ كنار میدان شهر ﺭﻫﺎ می‌کرد. ﺻﺒﺢ ﮐﻪ می‌آمد، ﻣﯽﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ طفل ﺭﺍ نبرده ﺍﺳﺖ. ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﺮای ﺁﻥ ﻃﻔﻞ دعا می‌کرد ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ می‌سپرد. ﺧﻼﺻﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ بازگرداند. ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪ، ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮ به دنيا بیاورد ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ خداوند ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ فرزند هفتم ﭘﺴﺮ باشد ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﻟﺪ ﭘﺴﺮ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺰﺭﮔﺸﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ. ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺴﺮﯼ به دنیا ﺁﻭﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻭﻣﺸﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ. ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﻨﺞ ﺑﺎﺭ ﭘﺴﺮ به دنيا آورد ﺍﻣﺎ ﭘﻨﺞ ﺩﺧﺘﺮﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ فوت كردند. ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺧﺘﺮﺷﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ می‌خواست ﺍﺯ ﺷﺮﺵ ﺧﻼﺹ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﺎﻧﺪ. ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻧﺪ.» ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶﺁﻣﻮﺯﺍﻧﺶ ﮔﻔﺖ: «می‌دانید آن ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﺵ میخواست ﺍﺯ ﺷﺮﺵ ﺧﻼﺹ ﺷﻮﺩ که ﺑﻮﺩ؟ آن دختر ﻣﻨﻢ! ﻭ ﻣﻦ ﺑﺪﯾﻦ دلیل ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﻡ ﭼﻮﻥ ﭘﺪﺭﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﯿﺮ ﻫﺴﺖ ﻭ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺮ ﻭ ﺧﺸﮏ ﻭ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ. ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺧﺪمت می‌کنم. آن ﭘﻨﺞ ﭘﺴﺮ، ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﻢ، ﻓﻘﻂ ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﯽ خبرش را می‌گیرند. ﭘﺪﺭﻡ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﯾﻪ می‌کند ﻭ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﺎ ﻣﻦ ﮐﺮﺩﻩ.» اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی، باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای … "پس نیکی را بکار، بالای هر زمینی… و زیر هر آسمانی…. برای هر کسی... " .تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت!! که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند … اثر زیبا باقی می ماند، 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
ماجرای شگفت‌انگیز دیدار اجنه با آیت الله بهجت حجت الاسلام روحی تعریف می‌کند: خیلی از داستان‌هایی که آیت الله بهجت نقل می‌کردند که یک آقایی این چنین بود، خودشان را داشتند می‌گفتند. دوستان می‌گفتند: این خودش است. می‌گفتم: نه، دلیلی ندارد. تا اینکه شاید سی سال گذشت و از یک قضیه‌ای که اغلب آن را نقل می‌کردند به صحت این مطلب پی بردیم. ایشان بارها می‌فرمودند: آن آقا در مورد جن چنین گفته. تا یک بار بچه‌های کوچک کتابی خوانده بودند و خیلی از جن وحشت کرده بودند. ایشان به بچه‌ها فرمودند: بیایید با شما کار دارم. من هم رفتم طرف دیگری و می‌خواستم مراقبت کنم که چه کار می‌خواهند بکنند آقا. دیدم به آن‌ها فرمودند: جن ترس ندارد، آن‌ها کاری به مومن ندارند. حالا کسی که سی سال می‌گفت یک آقایی، به این بچه‌های کوچک می‌گفتند: "من خودم وارد منزلی شدم(منزل عمویشان در کربلا) خواستم بروم داخل اتاق، صاحبخانه گفت: آن‌جا نرو جن دارد. گفتم: باشد به من کاری ندارند. رفتم داخل اتاق دراز کشیدم، عمامه‌ام را پهلوی خودم گذاشتم و عبایم را روی سرم کشیدم. پاسی از شب که گذشت، صدای پای آن‌ها را بیرون در اتاق می‌شنیدم. یک دفعه احساس کردم که یکی از این پاها به در اتاق نزدیک شد. از پنجره خودش را بالا کشید و داخل اتاق را نگاه کرد. دید که من اینجا خوابیدم. عمامه‌ام کنارم است. رفت به آن‌ها گفت: این لشکر خداست." عصر از ایشان پرسیدم آقا، آن شخص حرف جن را چه طوری متوجه شد؟ فرمود: آخر آن جمله‌اش این بود: هذا خیل الله. سی سال به ما در خانه می‌گفتند: یک آقایی بود. 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️🎥نقشه شیطان شیطان می‌خواد علاوه بر لقمه حرام، حرام زادگی رو گسترش بده ! 🎙 ‌ ‌ 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردی اعرابی گفت: ای رسول خدا! در روز رستاخیز چه كسی حساب خلق را محاسبه می كند؟ فرمود: خدای بلند مرتبه. اعرابی گفت: به پروردگار كعبه سوگند كه نجات یافتیم. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: ای اعرابی! چگونه چنین است؟ عرض كرد: 👈🏻كریم هر گاه قدرت [بر انتقام] یابد گذشت می نماید.👉🏻 📚مجموعه ورّام، ج1، ص9. ‌ ‌ 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈