🔶 زودباوری و عواقب جبرانناپذیر آن
▫ میگنا- همین موضوع کرونا نشان داد که بخش بزرگی از مخاطبان، با باورکردن اخبار و شایعههایی که عمر آنها بیش از چند ساعت یا روز نبود، رفتارهای خود را تنظیم و مبتنی بر باوری که پیدا کردهاند با ویروس کرونا مقابله میکنند؛ باورهایی که گاه کاملا متضاد با واقعیتها بود و نهتنها کمکی به شکست کرونا نکرد بلکه به دامنزدن به آن در جامعه هم منجر شد. همشهری برای بررسی اینکه چرا باورپذیری ما از هر مسئلهای اینقدر بالاست؟ چطور میتوان مهارت برخورد با رویدادها را پیدا کرد؟ با دکتر مرجان ابراهیمی روانشناس گفتگو کرده است.
♦ حربه تکرار برای باورپذیری
ما معمولا به کسانی اعتماد میکنیم که آنها را میشناسیم؛ به این معنی که هر قدر تعداد افرادی که درباره موضوعی حرف میزنند اطراف ما بیشتر باشد، احتمال اینکه ما آن موضوع را باور کنیم، بیشتر خواهد شد. علاوه بر این، ما نمیتوانیم تعداد کسانی را که آن گفته را باور دارند، بهخاطر داشته باشیم. وقتی یک مطلب مکررا در برنامههای خبری، دیدارهای دوستانه و مجامع مختلف تکرار میشود، این توهم را ایجاد میکند که آن مطلب احتمالا بیش از آنکه در واقعیت وجود دارد محبوبیت و فراگیری دارد. در این صورت نتیجه این خواهد شد که ما آن را بهعنوان حقیقت باور میکنیم.
♦ سریع قضاوت نکنید
از قدیم گفتهاند یککلاغ چهلکلاغکردن باعث بزرگنمایی موضوع و باورپذیرترشدنش برای دیگران میشود. برخی عادت دارند وقتی مطلبی را میشنوند، دیدگاهها و نظرات خود را هم به آن قلاب کنند و با انتقال مطالب شنیدهشده به افراد دیگر، سعی در مجابکردن مخاطبان تازه به پذیرش مطلب ساخته و پرداختهشده ذهن خود دارند. باید بدانید که با شنیدن چنین مطالبی دست به قضاوت درباره واقعیبودن آن نزنید و حرفهایی را که میشنوید باور نکنید. در چنین موقعیتهایی تنها نظرات کسانی را که به آنها اطمینان دارید و از درستی حرفشان مطمئن هستید باور کنید.
♦ میل به باورکردن
با وجود اینکه ممکن است بدانیم برخی اخبار و اطلاعاتی که دریافت کردهایم منطق درستی ندارد و با هیچ متر و معیاری پذیرش اش درست بهنظرنمیرسد، اما برخی میل به باورکردن اتفاقات و رویدادهایی را دارند که در اطراف آنها رخ میدهد. شاید دلیل این موضوع را باید تمایل مغز به صرفهجویی در وقت و انرژی دانست. مغز ما بیشتر مایل است به جای استفاده از تحلیلها و بررسی موضوعات، بر پایه شهود تصمیمگیری کند. دلیل دیگری که باعث میشود میل افراد به باورکردن مسائل، بیشتر از باورنکردن آن باشد این است که شایعهها گاهی آنچنان حرفهای طراحی و تبلیغ میشود که بتواند بهراحتی پذیرفته شود. تکرار چنین مواردی به باورپذیرشدن ما در مقابل هر رویدادی منجر میشود.
♦ احساسات خود را کنترل کنید
برخی افراد هستند که بهسادگی به دیگران اعتماد زیادی دارند. اعتماد بیش از حد، باعث زودباوری و بیاعتمادی، موجب دیرباوری میشود. در دریافت خبر، نه باید زیاد اعتماد کرد و نه باید بیاعتماد بود؛ چون در هر دو صورت، خود را از شنیدن واقعیتها محروم میکنیم. این را در نظر بگیرید که هیجانات فردی و احساسات، در دیرباوری یا زودباوری ما اثر منفی دارند. این هیجانات را کنترل کنید و نگذارید احساس خوشایند شما نسبت به یک فرد، سبب شود که هر حرفی را که میزند باور کنید. یا بر عکس، نظر منفی شما نباید سبب شود که نظرات او را نادیده بگیرید و حرفهایی را که میزند باور نکنید. اگر احساساتتان را کنترل نکنید ممکن است خسارتها و صدماتی به شما وارد شود که جبران آن، گاه غیرممکن است....👇👇👇
http://www.migna.ir/news/50316/preview/
#خودآزاری_خبری_تحلیلی
یادداشتی میخواندم که بر خودآزاری خبری و تحلیلی ما تاکید داشت.
در این یادداشت آمده بود: این واقعیت جامعه ماست؛ مردمی که غرق در دریای خبر شدهاند. خبر هر چه منفیتر و غیر منتظرهتر باشد برای مخاطب و مصرفکننده جذابتر مینماید. اکنون میباید پرسید که آیا به لحاظ روانی مردم عادی ظرفیت جذب و هضم این حجم از اخبار که به طور معمول منفی است را دارند؟ عوارض روحی مصرف و جذب این حد از اخبار که طبعا تحلیل هم باید بشوند، چیست؟ بماند که بخشی از این اخبار هم #ساختگی یا #شایعاتی با اندک چاشنی حقیقت هستند.
تا امروز فکر کردید این حجم از خبر در طول روز به چه درد ما می خورد؟ آیا اطلاع از همه چیز خوب است؟
دلیل ندارد هر خبری را بخوانیم و پیگیری کنیم یا هر تحلیل یا نظری را بخوانیم و بپذیریم. ظاهر قضیه این است که چه اشکالی دارد که خبر و نظری را بخوانیم و بهترین آن را انتخاب کنیم؟ مگر گفته نشده که اقوال گوناگون را بشنویم و بهترین آنها را بپذیریم؟ این اتفاق در عمل به این سادگی رخ نخواهد داد.
هر تحلیلی را که بخوانیم، یکی دیگر در نقد و رد آن وجود دارد. هم تنوع و تعداد اخبار و موضوعات بینهایت زیاد و هم تحلیلها برای هر یک از آنها فراوان است و ما نیز وقت محدودی در اختیار داریم و حتی افراد حرفهای نیز قادر به انجام چنین کاری نیستند؛ چه رسد به افراد عادی. بنابراین توصیهای که به افراد میتوان کرد، این است:
1️⃣ سعی کنیم محدوده نیازهای خبری خود را تعیین کنیم، فراتر از آن نرویم و پیگیری نکنیم.
2️⃣حتیالمقدور از منابع خبری محدودی که اعتبار آن را برای خودمان مشخص کردهایم، استفاده کنیم. اگر خبری مهم است، پس حتما در منبع خبری معتبر ما نیز منتشر خواهد شد.
3️⃣در امور تحلیلی نیز سعی کنیم از تحلیل افراد معدودی که از میان تحلیلگران انتخاب کردهایم، استفاده کنیم. تحلیلهای گوناگون بیش از آن که آگاهیبخش باشند، بعضا متضاد هستند و موجب سردرگمی میشوند.
4️⃣ از اظهارنظر قاطع درباره اخبار و تحلیل آنها حتیالمقدور پرهیز کنیم تا هنگامی که به اطمینان نسبی برسیم. اگر نظری دهیم عقبنشینی از آن و اصلاحش سخت است و خودمان را گروگان نظرمان کردهایم، پس ایرادی ندارد قدری تأمل کنیم، زمان برای نظر دادن از دست نمیرود.
5️⃣ و بالاخره هر متنی را که میخوانیم، به محض آن که دیدیم نویسنده اقدام به تحقیر دیگران (هر کسی که باشد) یا توهین به آنها کرده است، از خواندن ادامه متن انصراف دهیم. توهین به دیگران در حقیقت توهین به شعور خواننده است. اجازه ندهیم به شعورمان توهین شود.»
✅مراقب باشیم #اوور_دوز_اطلاعاتی_و_خبری نکنیم.
انزجار یا تهوع یکی از حسها یا عواطف مشترک انسانی (یکی از هفت حس) در سطح جهانی است. انزجار و تهوع از جمله جاهایی است که رابطه میان ذهن، بدن، تخیل از طرفی و رابطه میان امر فرهنگی و امر فردی از طرف دیگر را به خوبی نمایان میکند.
یکی از کارکردهای تهوع در واقع همین دور کردن سریع امرِ فاسد و تهوعآور قبل از آمیختهشدن با بدن، وارد شدن به معده و قرار گرفتن کامل در مدار دید یا بویایی و چشایی است.
با وجود این، انزجار و تهوع اموری فرهنگی و تاریخی هم هستند. مثلاً در مورد خوردن غذا، این ذائقه فرهنگی به خوبی آشکار است، برای ایرانیها سخت است که خرچنگ زنده بخورند، برای فرانسویها خوردن کلهپاچه و برای هندیها خوردن گوشت گاو یا جگر اردک آسان نیست.
مصادیق انزجار و تهوع از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است. با این وجود، «ریختهشدن خون» به شکل خشونتبار در همه جوامع، انزجار آور تلقی میشود.
باز هم باید توجه داشت که هر جامعهای ریختنِ خون را به گونهای خاص طبقهبندی و تعریف میکند. مثلاً قمهزنی -که در جامعه سنتی ایران امری رایج بود- به مرور زمان از منظر عمومی دور نگه داشته شد.
این روزها انسان مدرن، که بیشترین میزان مصرف گوشت و بنابراین ریختنِ خون را در میان تمام جانداران داراست چشمِ دیدنِ قربانیشدنِ حیوانات در مراسم مذهبی را ندارد و ممکن است دچار تهوع بشود.
اما انگار مسئله فقط جلوی چشم نبودن خون است و نه ریختهنشدن آن. بسیاری از فیلمها و سریالهای پر بینندهای که امروزه در دسترس جوانان و حتی نوجوانان و کودکان است ریختهشدن خون را عادی جلوه میدهند. بعضی کسانی که امروز در فضای مجازی پرچم مبارزه با خونپاشی برداشتهاند، همین سریالها را تبلیغ میکنند.
جامعه و رسانهها به ما یاد میدهند که نسبت به ریختهشدن کدام خون حساس، و نسبت به ریخته شدن کدام خون بیتفاوت و حتی خوشحال باشیم. ریختهشدن خونِ دشمن و گرفتن انتقامهای سخت ممکن است باعث مسرت برخی شود. یا ریختهشدن خون کسانی که از ما دور یا با ما همزبان نیستند، کسانی در عراق، سوریه، هند، افغانستان یا حتی سیستان و بلوچستان آنقدرها خون ما را به جوش نمیآورد. بنابرین ما عموماً جایی حساسیت بیشتری نشان میدهیم که احساس خطر کرده و خشونتِ خونبار را به خود نزدیک احساس کنیم.
تمرکز فضای مجازی و کابران بر فرد قاتل، این عجله برای محکوم کردن، استفاده از این کلمات تیز و برنده، پارهکردن و دریدنِ لباس کلمات با داسهایی که روی هوا چرخ میزنند، استفاده از کلمات سرخ، این خونپاشی و خونخواهی به جز احساس خطر شخصی، کارکرد دیگری هم دارد: ایجاد نهایت فاصله میان کاربر و قاتل.
در این شرایط تهوعآور هو کردن عمومی یک مجرم، به ما یک آن، یک لحظه هم که شده، احساس خوببودن، انسانبودن، روشنفکر بودن، مسئولیتپذیر بودن و اخلاقیبودن میدهد.
با اینکه قتل بد است، خوب است قبل از پرتاب سنگ، به دستانِ خود، به سنگِ خود، به سهمِ خود نگاه کنیم.
.
این روزها ماجرای قتل مرحومه رومینا اشرفی از بحث داغ شبکه های اجتماعی است که واکنش های بسیاری را به همراه داشته و اما روایت من شرح دیگری دارد.
.
با انتشار خبر قتل رومینا اشرفی تصویر مرحومه در شبکه و پیام رسان های اجتماعی دست به دست چرخید و میلیون ها بار دیده شد اما اتفاق جالب برایم بازنشر تصویر توسط رورنامه جام جم بود که عکس را با هنر فتوشاپ سانسور کرد آنهم بخاطر ممیزی های جاری ! آیا در عصر اطلاعات و ارتباطات و زندگی در جامعه شبکه ای این دست سانسور ها سودی دارد؟
Cyber_Literacy
16.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀اینترنت چگونه وارد ایران شد؟
🔴تعهدات داده شده هنگام ورود اینترنت به ایران!
🔶آیا فیلترینگ فقط در کشور ما وجود دارد؟
♻️کدام کشور جهان بیشترین فیلترینگ را اجرا می کند؟
🔵اسنودن گزارش می دهد : سازمان های جاسوسی به چه اطلاعات کاربران دسترسی دارند؟
⚠️خطر اندروید را از زبان اوباما بشنوید!
🔵مارک زاکربرگ (مدیر فیسبوک ، اینستاگرام و واتس اپ)کیست؟
♦️چه چیزی جای جاسوسان سیا را در ایران پر کرد؟
در مورد اهمیت و ارزش اطلاعات ، انواع داده ، نوع اطلاعات سرقت شده و راه های دسترسی جاسوسان به اطلاعات کاربران، فراداده و متادیتا ، داده کاوی و دیتاماینینگ و تحلیل افکار کاربران اینترنت بیشتر بخوانید :
http://morshedkhan.ir/post/اهمیت-و-ارزش-اطلاعات
🔰#سلطه_دشمن
📌به ما بپیوندید:
🇮🇷 @rafsha
فرهیختگان در گزارشی با تحلیل آمار بازدیدها در تلوبیون، برنامه #جهان_آرا را پربینندهترین برنامه سیاسی تلویزیون معرفی کرده.
دریغا که برخی مدیران تنگنظر رسانه ملی، قدر مخاطبان خود را نمیدانند و برنامههای پرمخاطب را بهجای اینکه سرمایه بدانند، تهدید و خطر میشناسند.
@yaminpour
✅ آینده بودگی (Futureness)
🔸افراد به نسبت مقدار فکری که صرف آینده- زمانی متمایز از گذشته و حال- می کنند با یکدیگر تفاوت بسیار دارند. بعضی افراد نسبت به افراد دیگر منابع درونی بیشتری را صرف تصور کردن و دیدن خود در آینده می کنند؛ یعنی اینان امکانات و احتمالات آینده را تصور تجزیه و تحلیل و ارزیابی می کنند. در این مورد نیز که تا چه حد می توانند خود را در آینده تصور کنند با یکدیگر تفاوت دارند. کسانی عادت کرده اند که به « آینده دور» فکر کنند. دیگران فقط به « آینده نزدیک» می نگرند .
🔺بنابراین ما از آینده بودگی(Futureness) دست کم دو جنبه داریم: چقدر، و تا کجا. شواهدی در دست است که در بین جوانان طبیعی، دوران پختگی، به قول استفن کلاینبرگ جامعه شناس از دانشگاه پرینستون، همراه است با" توجه روز افزون به رویدادهای آینده دوردست". این مطلب حاکی از آن است که افرادی که در سنین مختلف به سر می برند، اساساً به میزان متفاوتی به آینده توجه دارند. افقهای زمانی آنان نیز ممکن است با هم متفاوت باشد. اما مسئله سن تنها عامل تاثیرگذار بر آینده بودگی ما نیست. شرایط فرهنگی بر آن اثر می گذارد و یکی از مهمترین عوامل موثر فرهنگی، آهنگ تغییر در محیط پیرامون است.
* شوک آینده، تافلر*
📌پارک آینده پژوهی
انزجار یا تهوع یکی از حسها یا عواطف مشترک انسانی (یکی از هفت حس) در سطح جهانی است. انزجار و تهوع از جمله جاهایی است که رابطه میان ذهن، بدن، تخیل از طرفی و رابطه میان امر فرهنگی و امر فردی از طرف دیگر را به خوبی نمایان میکند.
یکی از کارکردهای تهوع در واقع همین دور کردن سریع امرِ فاسد و تهوعآور قبل از آمیختهشدن با بدن، وارد شدن به معده و قرار گرفتن کامل در مدار دید یا بویایی و چشایی است.
با وجود این، انزجار و تهوع اموری فرهنگی و تاریخی هم هستند. مثلاً در مورد خوردن غذا، این ذائقه فرهنگی به خوبی آشکار است، برای ایرانیها سخت است که خرچنگ زنده بخورند، برای فرانسویها خوردن کلهپاچه و برای هندیها خوردن گوشت گاو یا جگر اردک آسان نیست.
مصادیق انزجار و تهوع از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است. با این وجود، «ریختهشدن خون» به شکل خشونتبار در همه جوامع، انزجار آور تلقی میشود.
باز هم باید توجه داشت که هر جامعهای ریختنِ خون را به گونهای خاص طبقهبندی و تعریف میکند. مثلاً قمهزنی -که در جامعه سنتی ایران امری رایج بود- به مرور زمان از منظر عمومی دور نگه داشته شد.
این روزها انسان مدرن، که بیشترین میزان مصرف گوشت و بنابراین ریختنِ خون را در میان تمام جانداران داراست چشمِ دیدنِ قربانیشدنِ حیوانات در مراسم مذهبی را ندارد و ممکن است دچار تهوع بشود.
اما انگار مسئله فقط جلوی چشم نبودن خون است و نه ریختهنشدن آن. بسیاری از فیلمها و سریالهای پر بینندهای که امروزه در دسترس جوانان و حتی نوجوانان و کودکان است ریختهشدن خون را عادی جلوه میدهند. بعضی کسانی که امروز در فضای مجازی پرچم مبارزه با خونپاشی برداشتهاند، همین سریالها را تبلیغ میکنند.
جامعه و رسانهها به ما یاد میدهند که نسبت به ریختهشدن کدام خون حساس، و نسبت به ریخته شدن کدام خون بیتفاوت و حتی خوشحال باشیم. ریختهشدن خونِ دشمن و گرفتن انتقامهای سخت ممکن است باعث مسرت برخی شود. یا ریختهشدن خون کسانی که از ما دور یا با ما همزبان نیستند، کسانی در عراق، سوریه، هند، افغانستان یا حتی سیستان و بلوچستان آنقدرها خون ما را به جوش نمیآورد. بنابرین ما عموماً جایی حساسیت بیشتری نشان میدهیم که احساس خطر کرده و خشونتِ خونبار را به خود نزدیک احساس کنیم.
تمرکز فضای مجازی و کابران بر فرد قاتل، این عجله برای محکوم کردن، استفاده از این کلمات تیز و برنده، پارهکردن و دریدنِ لباس کلمات با داسهایی که روی هوا چرخ میزنند، استفاده از کلمات سرخ، این خونپاشی و خونخواهی به جز احساس خطر شخصی، کارکرد دیگری هم دارد: ایجاد نهایت فاصله میان کاربر و قاتل.
در این شرایط تهوعآور هو کردن عمومی یک مجرم، به ما یک آن، یک لحظه هم که شده، احساس خوببودن، انسانبودن، روشنفکر بودن، مسئولیتپذیر بودن و اخلاقیبودن میدهد.
با اینکه قتل بد است، خوب است قبل از پرتاب سنگ، به دستانِ خود، به سنگِ خود، به سهمِ خود نگاه کنیم.
سواد رسانه و روانشناسی
مدیر: Vavgh01@
برای ارتباط، پیشنهاد، انتقاد و... با شناسه مدیر تماس بگیرید.
کانال حداقل "سه روز در هفته" به روز رسانی می شود.
https://eitaa.com/resane_ravanshenasi
📣 جنگ تويیتر و ترامپ
🔺شبکه توییتر برای نخستین بار با اضافه کردن برچسبی به دو توییت دونالد ترامپ خوانندگان را به راستی آزمایی حقایق در این زمینه دعوت کرده است.
🔺رئیس جمهوری آمریکا هم در واکنش به این اقدام توییتر، این شبکه اجتماعی را به دخالت در انتخابات سال ۲۰۲۰ متهم کرده است.
🔺ابتدا دونالد ترامپ روز سه شنبه ششم خرداد در دو توییت نوشته بود که رای دادن از طریق پست در انتخابات پیش روی آمریکا به « تقلب» گسترده منجر میشود و پیش بینی کرد که «صندوقهای پستی به سرقت بروند.»
🔺اما توییتر برچسبی و لینکی در پایین این دو توییت اضافه کرد که نوشته بود «حقایق درباره رای دادن از طریق پست را دریافت کنید.»
منبع: مهر
💡#رومینا؛ کاسبان خون و فقدان نورافکن رسانه ها
✍️معصومه نصیری
رخدادی تلخ افکار عمومی را آزار داده است. پدری دستش به خون دخترش آلوده شده و بی شک در حال حاضر غمگین ترین فرد این ماجراست.
در همه سالهایی که خبرنگار دستگاه قضایی بودم آموختم که هیچ قتلی را نه می توان از خود دور دانست و نه تک عاملی؛ عوامل پیدا و پنهان فراوانی بر وقوع چنین رخدادهایی اثر میگذارند. اما معمولا بعد از وقوع، همه ی ساکتانی که به موقع نه اصلاح قانون برایشان مهم بوده و نه حتی یک صفحه از آن را خوانده اند، مدعیان اصلی می شوند.
تناقض ها رو میشوند، عده ای که یک روز از کودک همسری به عنوان نشانه توحش در هزاره سوم نام می برند امروز همان را رابطه عاشقانه خطاب می کنند، جریانی رسانهای «ضربه به سر» را «سر بریده» مطرح میکند تا با درگیرکردن بیشتر احساسات مردم، از این #واقعه_سیاه بهره برداری سیاسی کنند، یکی داد اکران فیلمش را دارد، یکی درصدد زیر سوال بردن غیرت در خانواده است، یکی دنبال تسویه حساب سیاسی و جناحی است، یکی دنبال مهر تایید بر سند ۲۰۳۰ و...
اما اینجا «رومینا، پدر و واقعیت» قربانیان اصلی است.
به کلیدواژه های پرکاربرد این چند روز دقت کنید. تماما در خدمت تقلیل نقش پدر در خانواده، تقلیل خواسته زنان و دختران سرزمینمان، زیر سوال بردن اسلام و بزرگنمایی و مرتبط ساختن یک قتل و اشتباه خانوادگی به کل اسلام و نگاهش به زن و حتی دوقطبی سازی های کاذب است.
ما هنوز دقیقا نمی دانیم از اصلاح کدام قانون و اصلاح کدام نگاه سخن می گوییم اما همنوایی می کنیم با صداهایی که از حنجره های اجاره ای خارج می شوند، همان ها که اهمیت موضوعات برایشان فقط در حد یک سوژه برای #نفرت_پراکنی و ترویج بدبینی است.
اینجا اما رسانه نباید خواب باشد. این ماجرا جان میدهد برای تولید شایعه، برای جعلیات، برای روایت سازی های اشتباه. اگر رسانه خواب بود یا لاک پشتی حرکت کرد و در سه بعد «گزارشگری رویداد»، «بررسی کارشناسانه» و «مطالبه گری از مسوولان» وارد عمل نشد، باید نظاره گر ربایش افکار عمومی توسط فیک ها و وامداران سیاسی باشیم. رسانه بیدار سوژه محور است. میداند که مطالبه گری تنها مختص زمان وقوع حادثه نیست. میداند ذره بینش را روی نواقص بگذارد و تا حصول نتیجه کنار ننشیند. رسانه بیدار همچون نور افکن با تاباندن نور همه ابعاد را روشن میکند تا مجال را از رسانه نماها بگیرد، تا خود روایت گر حقیقت برای مخاطبان باشد.
🔅چند نکته:
در لحظه نگارش این متن خبرها از بازداشت بهمن خاوری به اتهام آدمربایی و برخی شواهد که حاکی از نقش داشتن او در عصبانیت پدر رومینا اشرفی است، حکایت دارند. روایت غالب شده در اذهان عمومی پدر داس بدستی است که سر دخترش را بریده است. ابعاد گوناگون موثر در این فاجعه مهم هستند اما آنچه اول مطرح می شود موفقیت بیشتری برای پذیرش توسط مخاطبان را دارد.
این چند روز متعدد فایل های صوتی که مدعی هستند صدای پسر ماجراست بازنشر هستند. به ادبیات فایل ها دقت کنید. بیش از شرح رخداد و صحبت از عشق و عاشقی سخن از سنی و شیعه، حکومت اسلامی، دخترکشی در اسلام و ...است. این ادبیات یعنی پالس برای فیک دانستن محتوا.
همه ما از این ماجرا دردمان آمده است و این قتل هم به هیچ عنوان قابل توجیه نیست اما برخورد بسیار سخت با تعدی جسمانی به زنان و پیش بینی مجازات سخت قانونی برای مرتکبان آن، مطالبه جدی است که رسانه و افکار عمومی باید پیگیری کنند. برخوردهای احساسی بدون خروجی مشخص نه باب تکرار چنین رخدادهایی را می بندد نه دردی از جامعه دوا میکند. سرگرم و احساساتی نشویم؛ عاقلانه مطالبه گری کنیم.