eitaa logo
سواد رسانه و روانشناسی
191 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
49 فایل
سواد رسانه یکی از نیازهای دنیای مدرن است. با سواد رسانه و شناخت اصول روانشناسی به قدرت تحلیل مسلح شوید. برای ارتباط، پیشنهاد، انتقاد و... با شناسه مدیر تماس بگیرید. مدیر: @Vavgh01 #سواد_رسانه کانال حداقل "یک روز در هفته" به روز رسانی می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نمایشی به اسم حسن فیروزی وقتی رسانه‌های ضدایرانی با دروغ‌گویی مخاطبان خود را سرکار می‌گذارند. 🔸این کار رسانه‌های ضدایرانی سابقه دارد و پیشتر داستان‌های تخیلی درمورد حسین رونقی، محمد نوری‌زاد و گوهر عشقی منتشر کرده بودند. در حوادث اخیر هم این رسانه‌ها فقط در ۴۶ روز ۳۸ هزار دروغ نوشتند. jebreil1 @resane_ravanshenasi
📸کشته سازی های خیالی تکنیک نخ نمای ضد انقلاب ها؛ 🔹در هفته‌های اخیر رسانه‌های ضدایرانی با انتشار عکس‌هایی از مردی به نام حسن فیروزی، مدعی شدند او در اغتشاشات بازداشت شده و اکنون در زندان اوین در آستانه اع.دام قرار دارد. 🔸رسانه‌های معاند سپس یک فایل صوتی پخش کرده و مدعی شدند صدای اوست. در آخرین مورد هم مدعی شدند حسن فیروزی به دلیل پیامد‌های شکنجه به کما رفته است! 🔸این در حالی است که بررسی‌های قوه‌ قضاییه نشان می‌دهد اصلا کسی به نام حسن فیروزی در هیچ‌کدام از زندان‌های ایران زندانی نیست و استعلام‌ نهادهای انتظامی و امنیتی نیز نشان می‌دهد کسی با این هویت و مشخصات حتی به‌صورت موقت بازداشت نشده است. 🔸پیشتر هم علی کریمی و تعداد دیگری از کاربران ضدانقلاب، مدعی شده بودند دختری به نام «مهنا کاملی» به دلیل شعارنویسی و پس از ضرب و شتم، زندانی شده است! حتی یکی از نمایندگان پارلمان اروپا هم کفالت وی را برعهده گرفته بود. 🔸این فضاسازی‌ها هم درحالی بود که خود ماندانا بیات صاحب اصلی عکس‌ها نیز با انتشار فیلمی از خودش مشت ضدانقلاب را باز کرد و به شایعات دستگیری خودش واکنش نشان داد. onsoo_ir @resane_ravanshenasi
▪️‏این عکس سرک کشیدن سپاهی ها به خانه مردم برای جلوگیری از بی حجابی نیست. گفتم که فردا اینترنشنال زد «تیتر فعلن این باشه» باور نکنیم. از «بهاره جان» بی بی سی هم نپذیرید. رفتند کمک زلزله زده ها و سرمازده های خوی. 💬 محسن مهدیان Fars_plus @resane_ravanshenasi
8.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اظهارات جالب نماینده سابق پارلمان ترکیه: خیلی احمقانه است که جامعه ایران بر سر مسائل زنان "نقد" شود!! 💢 «حسین قوجا بییغ» نماینده سابق پارلمان ترکیه: 🔺"برایم جالب بود که زنان ایرانی در همه بخش‌های جامعه حضور دارند؛ در مورد حوادثی که در ایران روی می‌دهد شاهد نوعی دورویی و رویکرد دوگانه هستیم زیرا درباره بسیاری از کشورها از جمله کشورهای عربی که زنان اصلا در جامعه حضوری ندارند هیچ نقدی مطرح نمی‌شود!!" 🔴 jebreil1 @resane_ravanshenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دهها معترض جلوی ساختمان مرکزی بی بی سی در لندن جمع شدن و شعار هایی مثل"بی بی سی را بایکوت کنید" و "شرم بر بی بی سی" دادند و خواهان توقف دروغ پراکنی این نارسانه شدند BisimchiMedia @resane_ravanshenasi
🔸این فخرآور واقعا عالی است. مثل بچه ای که اسباب بازی اش را دزدیده باشند مدام در حال لگد زدن است. 🔹هر کس بودجه اش را قاپ بزند به او می پرد. یک روز مسیح علینژاد و یک روز هم این سلبرتی تازه از تخم در آمده حمید فرخ نژاد :)) ✍🏻بورئاس آنسو @resane_ravanshenasi
🎥 ‏چون ملکه خیلی دوستمون داره… می‌دونی که؟! ➡️ عمو سام هم کل اینستا رو در اختیارمون گذاشته که لای پیام‌هاشون بچرخیم و طبق قوانین اونا، برا خودمون خوش باشیم و جهاد کنیم😂😔 jebreil1 @resane_ravanshenasi
🗒انسان‌ها چگونه آشوبگر می‌شوند؟ 🔺مطالعات دکتر دیوید فیلیپس، پرده از راز مهمی درباره رفتار اجتماعی انسان‌ها برداشت ✍️فاطمه طوسی 🔳دهه ۱۹۸۰ میلادی دیگر داشت به آخر می‌رسید. یکباره سرانه‌ی خودکشی در یکی از سه مجمع‌الجزایر بزرگ اقیانوس آرام بالا رفت. آنقدر که نرخ خودکشی در مجمع‌الجزایر میکرونزی از هرجای دیگر دنیا بیش‌تر شد. جالب اینجاست که پسران پانزده تا بیست‌وچهار سال در میکرونزی، هفت‌برابر بیش‌تر از آمریکایی‌ها دست به این کار می‌زدند. شباهت‌های عجیبی هم میانشان بود. بسیاری‌شان بعد از یک درگیری با خانواده، خودشان را از بین می‌بردند. فرقی نمی‌کرد این درگیری بر سر چه چیزی باشد. گاهی به خاطر کمی پول بود برای نوشیدنی یا نخریدن لباس فارغ‌التحصیلی. حتی یکی‌شان بعد از دعوا با برادر کوچکش که توی خانه سروصدا به راه انداخته بود، تصمیم گرفت زندگی‌اش را تمام کند. این پسرهای نوجوان، روش خودکشی‌شان هم شبیه به هم بود و یادداشت‌هایی که قبل از مرگ برای بقیه می‌گذاشتند، شباهت غریبی با هم داشت. ماجرا کم‌کم برای یک دانشمند انسان‌شناس جالب شد. دونالد روبنشتین بعد از بررسی‌های زیاد گفت که این خودکشی‌ها انگار به یک مناسک تبدیل شده و با هر خودکشی، احتمال خودکشی بعدی بیش‌تر می‌شود. وقتی کتاب «نقطه عطف» را می‌خوانیم، به ماجرای دیوید فیلیپس می‌رسیم. او هم به دنبال جوابی برای علت شیوع این رفتارهای آسیب‌زا بود. آقای جامعه‌شناس، اخبار خودکشی روزنامه‌ها را به مدت بیست سال بررسی کرد و دست‌آخر فهمید که رفتار، ایده یا تصمیم یک عده می‌تواند مثل یک ویروس واگیردار، بین بقیه‌ی افراد جامعه شایع شود، بدون آن‌که خبری از یک تقلید کور یا پیروی منطقی باشد. از نظر او، صرفاً تأثیر نامرئی انسان‌ها روی همدیگر، آن‌ها را وامی‌دارد که تصمیمی مشابه بگیرند. شاید مثال آشنا و دم‌دستی‌اش عبور از چراغ قرمز عابر باشد. وقتی می‌خواهیم پیاده از عرض خیابانی رد بشویم و چراغ را قرمز می‌بینیم، می‌ایستیم. اما کافی است عابر دیگری بی‌خیالِ چراغ، از کنارمان رد شود. آن‌وقت است که ما هم پشت سرش راه می‌افتیم. همه این‌ها در کسری از ثانیه اتفاق می‌افتد، بدون این‌که فکری پشت این تصمیم باشد. انگار ما مرغ مقلدی باشیم که طوطی‌وار رفتار آن شخص را تکرار می‌کند. سوال این‌جاست که ما این تصمیم را ناخودآگاه گرفته‌ایم؟ نمی‌توان گفت. وقتی یک نفر، مثلاً آدم معروفی دست به خودکشی می‌زند، کار او روی افراد دیگر هم اثر می‌گذارد. انگار به آن‌ها این اجازه را می‌دهد که به چنین تصمیم ناگواری فکر کنند. خیلی‌ها زندگی سختی دارند یا شرایط جسمی و روحی بدی را می‌گذرانند. این‌که در این وضعیت، خبر خودکشی کسی را ببینند و بشنوند، می‌تواند آن‌ها را به سمت این تصمیم تلخ هل بدهد. حالا بیایید به حوادث ماه‌های اخیر، نگاهی دوباره بیاندازیم: در ماجرای آشوب‌های اخیر هم عده‌ای بودند که بدون فکر به دنبال صحنه‌گردان‌های آن، به خیابان‌ها ریختند و شعار براندازها از دهانشان بیرون پرید. سطل‌های زباله را آتش زدند، به اموال عمومی که محل نفع خودشان بود، خسارت زدند، راه مردم را بند آوردند و توی دل همشهری‌هایشان را خالی کردند و چه‌بسا در ریختن خون غیرتی‌های شهرشان با غرض‌ورزها شریک شدند. بعید می‌دانم بعضی‌شان حتی لحظه‌ای به عواقب کارشان فکر کرده باشند. خیلی‌ها از آنها، بعدتر حتی پشیمان شده بودند از کاری که کردند. مانند همان پسران جوانی که انگار جزیی از زنجیره‌ی رفتاری جامعه‌شان شده بودند و متأثر از آن، ناگهان خود را غوطه‌ور در عوالم مرگ دیدند. زنجیره‌ای که مغناطیس قدرتمندی است برای جهت‌دهی به رفتارهای انسانی. فقط ویروس‌ها و شایعه‌ها نیستند که در جوامع منتشر می‌شوند. رفتارها، ایده‌ها و تصمیم‌ها هم، مؤثر یا مخرب، می‌توانند در یک لحظه‌ی جادویی، از آستانه‌ی خود عبور کنند و مانند یک آتش دامن خیلی‌ها را بگیرند. آن لحظه‌، لحظه‌ای است که به جای هیجان و غلیان، منطق و عقلانیت را وارد معرکه کرد. قبل از هر اقدام یا تصمیمی، باید به خوبی، قدم‌های بعدی ماجرا را دید. آن وقت شاید طور دیگری عمل می‌کردیم... 🔸آنسو ؛ @resane_ravanshenasi
🔲 | ✅ صعود با سقوط 🖋 امیرعباس طباطبایی، پژوهشگر رسانه ▪️ چهارمین قسمت سریال سقوط را در حالی کنار اقوام و آشنایان تماشا کردیم که برخی از زنان و دختران فامیل در هنگام پخش آن انگشت به دهان گرفته و یا از شدت ترس و نگرانی، ناخن‌های خود را بر زمین می‌کشیدند. اگرچه ژانر جنایی و وحشت همواره برای مخاطبان ایرانی جذاب بوده؛ اما محتوای این سریال در کنار القای ترس، مسائل دیگری را هم به بینندگان آن گوشزد می‌کند. این سریال به همه ما می‌فهماند که گفتمان مقاومت از سه گنج گران‌بهای ما ایرانی‌ها و شیعیان، دفاع کرده و در این راه هزینه‌های سنگینی پرداخته است: 1️⃣ امنیت ▪️مردم ما حتی با دیدن صحنه‌های قابل پخش جنایات داعش در عراق و سوریه، عنان از کف داده و بی‌تاب می‌شوند؛ ما بچه‌ها و سالمندانمان را از دیدن این سریال منع می‌کنیم چرا که نمی‌خواهیم ضربه روحی به آنان وارد شود. مخاطبان ایرانی با دیدن هرکدام از صحنه‌های دلهره‌آور این سریال، چهره نوجوانان و جوانانی را که با مظلومیت و قدرت در مقابل حیوانات وحشی استعمار ایستادگی کرده‌اند، به خاطر آورده و فاتحه‌ای را نثار روح سیدالشهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی می‌کنند. 2️⃣ زندگی آزاد زنان ▪️زنان و دختران ما با دیدن این سریال بار دیگر به یاد جایگاه بدیهی و والای خود در جامعه می‌افتند. آنها می‌دانند که گفتمان مقاومت با اینکه دختران به زور به ازدواج کسی دربیایند، مقابله می‌کند؛ همچنین این گفتمان تمام تلاش خود را برای حفظ جایگاه مادری و تسهیل ارتباط مادر و فرزندان به کار می‌بندد؛ بالاتر از همه گفتمان مقاومت، تمام نیروها و مهمات خود را تلف می‌کند برای آنکه فقط یک زن، آزادی خود را به دست آورد. 3️⃣ دین و ایمان ▪️به نمایش‌گذاشتن چهره غیرعقلانی و خشن از دین، مهم‌ترین رسالت فعالیت‌ استعمارگران و گروهک‌های ساخته دست آنان است. این سریال به همه یادآوری می‌کند که یکی از وظایف جبهه مقاومت، صیانت از دینی است که تمام مناسک و آداب آن با عقل قابل سنجش بوده و اجازه خرافه‌پردازی را به کسی نمی‌دهد.دینی که در آن کنترل و مدیریت شهوت جنسی و مالی یکی از واجبات است و انسانیت انسان در بستر آن تفسیر می‌گردد؛ دینی که قدرت انسان‌ها را در میزان ایمان و تقوای آنها تعریف می‌کند نه سلاح‌های نظامی‌شان. ▪️ امروز پس از پخش چهار قسمت از سریال سقوط همچنان حرف و حدیث‌های زیادی در باب لزوم توقیف آن به خاطر بازی حمید فر‌خ‌نژاد و یا کپی‌بودن آن نسبت به سریال عربی «خلافت» وجود دارد. اما با تمام این حرف‌ها باید اذعان کرد که گفتمان مقاومت و مهم‌ترین متولی آن یعنی جمهوری اسلامی با پخش این سریال بار دیگر در ذهن مردم ایران و جهان، صعود خواهند کرد. Fekrat_Net @resane_ravanshenasi
🗒️در جهانی که همه به دنبال خاص بودن‌ هستند، بیایید معمولی باشیم ✍️زینب خزایی مشترک همراه اول هستید یا ایرانسل و یا رایتل؟ اگر همراه اول هستید حتماً این پیامک را دریافت کرده‌اید «شما معمولی نیستید. شماره‌ی معمولی نخرید». شاید در تبلیغات دیگری و یا در فیلم‌ها، سریال‌ها و مصاحبه‌های تلویزیونی باز هم با چنین محتوایی مواجه شده باشید. روندی که سعی دارد همه‌مان را به سمت خاص بودن هُل بدهد. رسانه‌ها دارند به ما القا می‌کنند معمولی باشی یعنی بی‌کیفیتی، کم‌کیفیتی و غیرقابل توجهی. اگر با همین فرمان پیش برویم چه بسا چند سال بعد، معمولی بودن به یک «فحش» هم تبدیل بشود. به قول نقی معمولی در پایتخت: «چرا وقتی می‌خواید بگید چیزی بده می‌گید معمولیه؟» تبلیغات رسانه‌ای مبتنی بر رقابت هستند. بن مایه‌ی رقابت چیست؟ نابرابری. وقتی در احاطه‌ی فراگیر رسانه‌ها قرار می‌گیریم انگار سوار الاکلنگی شده‌ایم که هیچ وقت نمی‌توانیم آن را به تعادل برسانیم چون هرگز به اندازه‌ی کافی نمی‌توانیم خاص باشیم. آسیاب سرمایه‌داریِ رسانه وقتی خوب کار می‌کند که ما باور کنیم مأموریتمان در زندگی این است که زیبا باشیم، پولدار باشیم، مدام پله‌های موفقیت را دوتا یکی طی کنیم و چه و چه. به قول «هنری دیوید ثورو» فیلسوف و نویسنده‌ی آمریکایی، «توده‌های مردم زندگی آرامی را با ناامیدی می‌گذارنند». این ناامیدی که ثورو درباره‌ی آن حرف می‌زند احساس گیر افتادن در زندگی‌ای است که انتخاب ما نیست. مثل افتادن در قفس. در یک حفره. در چرخه‌ای که رسانه‌ها طراحی کرده‌اند، معمولی بودن در تقابل با موفقیت و مدرنیته قرار می‌گیرد. نهایتاً تو وقتی یک آدم شاد هستی که پول و موفقیت داشته باشی و این‌ها برایت شهرت و «دیده شدن» هم می‌آورد. شاخص‌هایی که درونی نیستند و بیشترِ اعتبارشان را از لایک بیرونی کسب می‌کنند. و من یک آدم «همیشه ناراضی از خود» هستم. چون مآموریت دارم معمولی نباشم. پس مدام در حال مصرفمم تا این حفره را پر کنم و به خوشبختی برسم. خانه و ماشینم را عوض می‌کنم که خاص باشم. ترکیب چهره و اندامم را، نحو‌ه‌ی لباس پوشیدن و تعاملات اجتماعی‌ام را، رژیم غذایی‌ و حتی شماره‌ی تلفن همراهم را. خوشبختی در بسته‌هایی به نام «معمولی نبودن» و با برچسب «خاص بودن» بهمان عرضه می‌شود اما پس از مدتی کارکردش را از دست می‌دهد. ما هم آن را دور می‌اندازیم و می‌رویم سراغ بسته‌ی جدید. رسانه‌ها کارشان تولید انبوه «بسته‌های خوشبختی» است و ما بیمارگونه به دنبال مصرف بسته‌هایشان برای خاصِ خوشبخت شدن. این چرخه مثل گردونه‌های شانس همیشه در حال چرخیدن است. مگر این‌که دستی آن را متوقف کند. آن هم دستِ کسی نیست جز دست کوچک خودمان در میان این همه دم و دستگاه غول‌آسا. فقط خودِ ما هستیم که می‌توانیم در برابر این باورها مقاومت کنیم. که اگر بر خلاف جریان غالب رسانه‌ای، به قله‌ی زنجیره‌ی مصرف هم نرسیدیم می‌توانیم خوشبخت باشیم. که اگر شهرت و ثروت نداشتیم و دیده هم نشدیم می‌توانیم عمیقاً زندگی کنیم. پذیرفتن خودِمعمولی‌مان رمز این مقاومت است. خود معمولی به معنای آدم خمود‌ه‌ی منفعل و راکد نیست که آدمی است که اسیر جریان غالب رسانه‌ای نشده. خود معمولی یعنی کسی که حاضر نشده بخش بزرگی از زندگی‌اش را به ازای تأیید اعتبار بیرونی، تقدیم رسانه‌ها کند. این ما هستیم که برای خوشبختی و نحوه‌ی دستیابی به آن و سربلندی، مرز تعیین می‌کنیم نه رسانه‌ها. که البته این تسلیم نشدن هم آموزش می‌خواهد و هم تمرین. برویم ببینیم چقدر اهل تمرینیم. 🆔 @vaavmag 🔗 https://zil.ink/vaavmag @resane_ravanshenasi
🗒️اندروفین خون شما چقدر است؟ ✍️حکیمه سادات نظیری بچه که بودم یک سؤال جالب داشتیم که به نوعی شخصیت‌شناسی ابداعی بنظر می‌رسید. چه رنگی دوست داری؟! دوازده سالگی می‌گفتم قرمز! پشت‌بندش می‌پرسیدند حتما شهربازی و فوتبال هم دوست داری، قرمز رنگ هیجان است. من هم نصفه‌نیمه تأیید می‌کردم که هیجان دارم. آن‌وقت‌ها اگر جواب سؤال را با رنگ‌های آبی ملایم و سبز کمرنگ می‌دادی یعنی آدم آرام و خونسردی به‌نظر می‌رسیدی. بزرگتر که شدم رنگ مورد علاقه‌ام شد صورتی، که هم، رنگ ملایم جزو تناژهایش بود، هم رنگ‌های تندتری مثل سرخابی یا صورتی خیلی تیره. دانشگاه که رفتم، شناختن آدم‌ها با رنگ دلخواهشان دیگر ساده‌لوحانه به نظر می‌رسید. روانشناسی می‌گفت هیجان‌ها درونِ همه وجود دارند چه کسی که قرمز دوست دارد چه آن آدمی که سرتا پای زندگی‌اش را سبز ملایم رنگ کرده از مبلمان خانه‌اش بگیر تا کیف پوشک بچه‌اش! هیجان، همان بروز عواطف و احساسات ماست که در موقعیت‌های گوناگون تحت‌تأثیر محرک‌های بیرونی قرار می‌گیرد و رفتار متفاوتی از ما سر می‌زند. هیجان‌های اولیه، مشترک‌ترین هیجانات همه‌ی مردم این کره‌ی خاکی هستند، چه سیاه‌پوست مالزیایی، چه یک ایرانی غم را به خوبی می‌فهمند و در مقابل سوگ واکنش رفتاری‌شان، غمگین شدن است. اما هیجانات ثانویه براساس هیجان اولیه شکل می‌گیرند. برای مثال عذاب وجدانی که پس از بحث با کسی سراغتان می‌آید، هیجان ثانویه است. اینجا احساس اولیه‌ی شما خشم است که بعدتر عذاب وجدان را با خودش می‌آورد. پنج هیجان اولیه عبارت‌اند از : عشق، ترس، غم ،شادی، خشم. دوره‌ی دانشجویی‌ام چهارسال بود اما بعد از آن شناختن آدم‌ها حتی از قبل هم سخت‌تر شده بود. روانشناسی یادم می‌داد آدم‌ها می‌توانند چطور باشند یا چگونه از پس بسیاری از پیچیدگی‌های مغزشان بربیایند اما به همین میزان سردرگمم می‌کرد. درست مثل وقتی که هیجان‌های ثانویه پیچیده می‌شوند و چند هیجان همزمان در فرد شکل می‌گیرند. تصور کنید فردی که در نبرد برای زنده ماندن، با احساس اولیه‌ی ترس، دست‌و‌پنجه نرم می‌کند و عاقبت موفق می‌شود بر دشمن غلبه کرده و حیاتش را دوام دهد چه احساسی دارد؟ شادی از زنده ماندن در کنار غم از دست دادن دوستش، می‌تواند تناقض باشد. یا حتی خشمی که درونش هنوز می‌جوشد. زنجیره‌ی هیجاناتی که ممکن است بر اساس هیجان اولیه شکل بگیرد گاهی قابل کنترل نیست، همین‌جاست که آموختن از هیجان و روش کنترل آن مهم می‌شود. هیجان مثل خون که درون رگ‌های همه سیلان دارد، در گردش است و هر روز با اتفاقات گوناگون پمپاژ می‌شود اما هیجان ناکارآمد با سه معیار اساسی شناخته می‌شود : شدت احساس، زمان مدید و ابراز نامناسب. ساده‌اش این است که شما خشمی شدید را ماه‌ها، با فریادی بلند نشان دهید یا حتی به فریاد بسنده نکنید، بزنید درب خانه را هم بشکنید! این نمونه یک هیجان زننده است. در حالی که می‌شد خیلی راحت همان وقتی که خون در رگ‌هایتان به‌سرعت پمپاژ می‌شد و خبری تازه در مغز مخابره می‌شد یک لحظه بایستید و از خودتان بپرسید این خبر چقدر صحت دارد؟! آن‌وقت خشم درون شما که هیجان اولیه است به هیجان‌های ثانویه مخرب دامن نمی‌زد. این‌روزها که اطرافمان پر از خبرسازی‌های جعلی است، یکبار دیگر باید برگردیم و با عینک ته استکانی سرخط خبر و فرستنده‌اش را ببینیم. شاید این‌بار جریان طور دیگری بود. 🆔 @vaavmag 🔗 https://zil.ink/vaavmag @resane_ravanshenasi
️اسامی که می بینید، بازیگران هالیوود و افراد مشهوری هستند که به جرم شایعه پردازی در جامعه دستگیر و جریمه های سنگینی شدند. یکی به دلیل اظهار نظر غیر واقعی درباره جنگ و یکی هم برای انتقادات بی منطق از دولت! در همه جای دنیا اظهار نظر های بی منبع و من درآوردی محکومه BisimchiMedia @resane_ravanshenasi