eitaa logo
سواد رسانه و روانشناسی
193 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
49 فایل
سواد رسانه یکی از نیازهای دنیای مدرن است. با سواد رسانه و شناخت اصول روانشناسی به قدرت تحلیل مسلح شوید. برای ارتباط، پیشنهاد، انتقاد و... با شناسه مدیر تماس بگیرید. مدیر: @Vavgh01 #سواد_رسانه کانال حداقل "یک روز در هفته" به روز رسانی می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
‏فرهیختگان در گزارشی با تحلیل آمار بازدیدها در تلوبیون، برنامه ‎ را پربیننده‌ترین برنامه سیاسی تلویزیون معرفی کرده. دریغا که برخی مدیران تنگ‌نظر رسانه ملی، قدر مخاطبان خود را نمی‌دانند و برنامه‌های پرمخاطب را به‌جای اینکه سرمایه بدانند، تهدید و خطر می‌شناسند. @yaminpour
✅ آینده بودگی (Futureness) 🔸افراد به نسبت مقدار فکری که صرف آینده- زمانی متمایز از گذشته و حال- می کنند با یکدیگر تفاوت بسیار دارند. بعضی افراد نسبت به افراد دیگر منابع درونی بیشتری را صرف تصور کردن و دیدن خود در آینده می کنند؛ یعنی اینان امکانات و احتمالات آینده را تصور تجزیه و تحلیل و ارزیابی می کنند. در این مورد نیز که تا چه حد می توانند خود را در آینده تصور کنند با یکدیگر تفاوت دارند. کسانی عادت کرده اند که به « آینده دور» فکر کنند. دیگران فقط به « آینده نزدیک» می نگرند . 🔺بنابراین ما از آینده بودگی(Futureness) دست کم دو جنبه داریم: چقدر، و تا کجا. شواهدی در دست است که در بین جوانان طبیعی، دوران پختگی، به قول استفن کلاینبرگ جامعه شناس از دانشگاه پرینستون، همراه است با" توجه روز افزون به رویدادهای آینده دوردست". این مطلب حاکی از آن است که افرادی که در سنین مختلف به سر می برند، اساساً به میزان متفاوتی به آینده توجه دارند. افقهای زمانی آنان نیز ممکن است با هم متفاوت باشد. اما مسئله سن تنها عامل تاثیرگذار بر آینده بودگی ما نیست. شرایط فرهنگی بر آن اثر می گذارد و یکی از مهمترین عوامل موثر فرهنگی، آهنگ تغییر در محیط پیرامون است. * شوک آینده، تافلر* 📌پارک آینده پژوهی
انزجار یا تهوع یکی از حس‌ها یا عواطف مشترک انسانی (یکی از هفت حس) در سطح جهانی است. انزجار و تهوع از جمله جاهایی است که رابطه میان ذهن، بدن، تخیل از طرفی و رابطه میان امر فرهنگی و امر فردی از طرف دیگر را به خوبی نمایان می‌کند. یکی از کارکردهای تهوع در واقع همین دور کردن سریع امرِ فاسد و تهوع‌آور قبل از آمیخته‌شدن با بدن، وارد شدن به معده و قرار گرفتن کامل در مدار دید یا بویایی و چشایی است. با وجود این، انزجار و تهوع اموری فرهنگی و تاریخی هم هستند. مثلاً در مورد خوردن غذا، این ذائقه فرهنگی به خوبی آشکار است، برای ایرانی‌ها سخت است که خرچنگ زنده بخورند،‌ برای فرانسوی‌ها خوردن کله‌پاچه و برای هندی‌ها خوردن گوشت گاو یا جگر اردک آسان نیست. مصادیق انزجار و تهوع از جامعه‌ای به جامعه دیگر متفاوت است. با این وجود،‌ «ریخته‌شدن خون» به شکل خشونت‌بار در همه جوامع، انزجار آور تلقی می‌شود. باز هم باید توجه داشت که هر جامعه‌ای ریختنِ خون را به گونه‌ای خاص طبقه‌بندی و تعریف می‌کند. مثلاً قمه‌زنی -که در جامعه سنتی ایران امری رایج بود- به مرور زمان از منظر عمومی دور نگه داشته شد. این روزها انسان مدرن، که بیشترین میزان مصرف گوشت و بنابراین ریختنِ خون را در میان تمام جانداران داراست چشمِ دیدنِ قربانی‌شدنِ حیوانات در مراسم مذهبی را ندارد و ممکن است دچار تهوع بشود. اما انگار مسئله فقط جلوی چشم نبودن خون است و نه ریخته‌نشدن آن. بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های پر بیننده‌ای که امروزه در دسترس جوانان و حتی نوجوانان و کودکان است ریخته‌شدن خون را عادی جلوه می‌دهند. بعضی کسانی که امروز در فضای مجازی پرچم مبارزه با خون‌پاشی برداشته‌اند، همین سریال‌ها را تبلیغ می‌کنند. جامعه و رسانه‌ها به ما یاد می‌دهند که نسبت به ریخته‌شدن کدام خون حساس،‌ و نسبت به ریخته شدن کدام خون بی‌تفاوت و حتی خوشحال باشیم. ریخته‌شدن خونِ دشمن و گرفتن انتقام‌های سخت ممکن است باعث مسرت برخی شود. یا ریخته‌شدن خون کسانی که از ما دور یا با ما همزبان نیستند، کسانی در عراق،‌ سوریه،‌ هند، افغانستان یا حتی سیستان و بلوچستان آنقدرها خون ما را به جوش نمی‌آورد. بنابرین ما عموماً جایی حساسیت بیشتری نشان می‌دهیم که احساس خطر کرده و خشونتِ خون‌بار را به خود نزدیک احساس کنیم. تمرکز فضای مجازی و کابران بر فرد قاتل، این عجله برای محکوم کردن، استفاده از این کلمات تیز و برنده، پاره‌کردن و دریدنِ لباس کلمات با داس‌هایی که روی هوا چرخ می‌زنند، استفاده از کلمات سرخ، این خون‌پاشی و خون‌خواهی به جز احساس خطر شخصی، کارکرد دیگری هم دارد: ایجاد نهایت فاصله میان کاربر و قاتل. در این شرایط تهوع‌آور هو کردن عمومی یک مجرم، به ما یک آن، یک لحظه هم که شده، احساس خوب‌بودن، انسان‌بودن، روشنفکر بودن، مسئولیت‌پذیر بودن و اخلاقی‌بودن می‌دهد. با اینکه قتل بد است، خوب است قبل از پرتاب سنگ، به دستانِ خود، به سنگِ خود، به سهمِ خود نگاه کنیم.
سواد رسانه و روانشناسی مدیر: Vavgh01@ برای ارتباط، پیشنهاد، انتقاد و... با شناسه مدیر تماس بگیرید. کانال حداقل "سه روز در هفته" به روز رسانی می شود. https://eitaa.com/resane_ravanshenasi
پدری در حادثه ای فرزندش را در به قتل رسانده اما دشمن می نویسد جمهوری اسلامی و تفکر زن‌ستیزانه و افراطی او یک قربانی دیگر گرفت! نبود شرف رسانه‌ای یعنی به آب و آتش زدن برای تبدیل یک موضوع خانوادگی به موضوعی ملی، یعنی موج سواری روی غم دیگران برای رسیدن به اهداف سیاسی.
📣 جنگ تويیتر و ترامپ 🔺شبکه توییتر برای نخستین بار با اضافه کردن برچسبی به دو توییت‌ دونالد ترامپ خوانندگان را به راستی آزمایی حقایق در این زمینه دعوت کرده است. 🔺رئیس جمهوری آمریکا هم در واکنش به این اقدام توییتر، این شبکه اجتماعی را به دخالت در انتخابات سال ۲۰۲۰ متهم کرده است. 🔺ابتدا دونالد ترامپ روز سه شنبه ششم خرداد در دو توییت نوشته بود که رای دادن از طریق پست در انتخابات پیش روی آمریکا به « تقلب» گسترده منجر می‌شود و پیش بینی کرد که «صندوق‌های پستی به سرقت بروند.» 🔺اما توییتر برچسبی و لینکی در پایین این دو توییت اضافه کرد که نوشته بود «حقایق درباره رای دادن از طریق پست را دریافت کنید.» منبع: مهر
💡؛ کاسبان خون و فقدان نورافکن رسانه ها ✍️معصومه نصیری رخدادی تلخ افکار عمومی را آزار داده است‌. پدری دستش به خون دخترش آلوده شده و بی شک در حال حاضر غمگین ترین فرد این ماجراست. در همه سالهایی که خبرنگار دستگاه قضایی بودم آموختم که هیچ قتلی را نه می توان از خود دور دانست و نه تک عاملی؛ عوامل پیدا و پنهان فراوانی بر وقوع چنین رخدادهایی اثر میگذارند. اما معمولا بعد از وقوع، همه ی ساکتانی که به موقع نه اصلاح قانون برایشان مهم بوده و نه حتی یک صفحه از آن را خوانده اند، مدعیان اصلی می شوند. تناقض ها رو می‌شوند، عده ای که یک روز از کودک همسری به عنوان نشانه توحش در هزاره سوم نام می برند امروز همان را رابطه عاشقانه خطاب می کنند، جریانی رسانه‌ای «ضربه به سر» را «سر بریده» مطرح می‌کند تا با درگیرکردن بیشتر احساسات مردم، از این بهره برداری سیاسی کنند، یکی داد اکران فیلمش را دارد، یکی درصدد زیر سوال بردن غیرت در خانواده است، یکی دنبال تسویه حساب سیاسی و جناحی است، یکی دنبال مهر تایید بر سند ۲۰۳۰ و... اما اینجا «رومینا، پدر و واقعیت» قربانیان اصلی است‌. به کلیدواژه های پرکاربرد این چند روز دقت کنید. تماما در خدمت تقلیل نقش پدر در خانواده، تقلیل خواسته زنان و دختران سرزمینمان، زیر سوال بردن اسلام و بزرگنمایی و مرتبط ساختن یک قتل و اشتباه خانوادگی به کل اسلام و نگاهش به زن و حتی دوقطبی سازی های کاذب است. ما هنوز دقیقا نمی دانیم از اصلاح کدام قانون و اصلاح کدام نگاه سخن می گوییم اما همنوایی می کنیم با صداهایی که از حنجره های اجاره ای خارج می شوند، همان ها که اهمیت موضوعات برایشان فقط در حد یک سوژه برای و ترویج بدبینی است. اینجا اما رسانه نباید خواب باشد. این ماجرا جان میدهد برای تولید شایعه، برای جعلیات، برای روایت سازی های اشتباه. اگر رسانه خواب بود یا لاک پشتی حرکت کرد و در سه بعد «گزارشگری رویداد»، «بررسی کارشناسانه» و «مطالبه گری از مسوولان» وارد عمل نشد، باید نظاره گر ربایش افکار عمومی توسط فیک ها و وامداران سیاسی باشیم. رسانه بیدار سوژه محور است. میداند که مطالبه گری تنها مختص زمان وقوع حادثه نیست. میداند ذره بینش را روی نواقص بگذارد و تا حصول نتیجه کنار ننشیند. رسانه بیدار همچون نور افکن با تاباندن نور همه ابعاد را روشن میکند تا مجال را از رسانه نماها بگیرد، تا خود روایت گر حقیقت برای مخاطبان باشد. 🔅چند نکته: در لحظه نگارش این متن خبرها از بازداشت بهمن خاوری به اتهام آدم‌ربایی و برخی شواهد که حاکی از نقش داشتن او در‍ عصبانیت پدر رومینا اشرفی است، حکایت دارند. روایت غالب شده در اذهان عمومی پدر داس بدستی است که سر دخترش را بریده است. ابعاد گوناگون موثر در این فاجعه مهم هستند اما آنچه اول مطرح می شود موفقیت بیشتری برای پذیرش توسط مخاطبان را دارد. این چند روز متعدد فایل های صوتی که مدعی هستند صدای پسر ماجراست بازنشر هستند. به ادبیات فایل ها دقت کنید. بیش از شرح رخداد و صحبت از عشق و عاشقی سخن از سنی و شیعه، حکومت اسلامی، دخترکشی در اسلام و ...است. این ادبیات یعنی پالس برای فیک دانستن محتوا. همه ما از این ماجرا دردمان آمده است و این قتل هم به هیچ عنوان قابل توجیه نیست اما برخورد بسیار سخت با تعدی جسمانی به زنان و پیش بینی مجازات سخت قانونی برای مرتکبان آن، مطالبه جدی است که رسانه و افکار عمومی باید پیگیری کنند. برخوردهای احساسی بدون خروجی مشخص نه باب تکرار چنین رخدادهایی را می بندد نه دردی از جامعه دوا میکند. سرگرم و احساساتی نشویم؛ عاقلانه مطالبه گری کنیم.
📍سلبریتی‌ها ✍🏻روزبه فیض افرادی که واقعیتِ درونیِ پررنگی دارند به سادگی آن را تابعِ موضوعات بیرونی—هر چقدر هم که مهم یا جذاب به نظر برسند—نمی‌کنند. ✅این اشخاص از درون به بیرون حرکت می‌کنند، یعنی با تکیه بر واقعیتِ درونی‌شان وارد عرصهٔ عمومی می‌شوند و اگر هم شهرتی کسب کنند، است که به واسطهٔ قدر و منزلتِ همان واقعیتِ درونیِ آن‌ها شکل گرفته است. این‌ها افرادی هستند که می‌توانیم آن‌ها را «صاحبْ‌شخصیت» بدانیم، به این معنی که شخصیت‌ِ آن‌ها مبتنی بر ، ریشه‌دار، پرداخته‌ و باوقاری است که به راحتی تحتِ تأثیرِ محرک‌های محیطی و اجتماعی قرار نمی‌گیرد. ✅شکی نیست که تعداد قابل توجهی از افرادِ مشهور در یک جامعه صاحبْ‌شخصیت هستند، اما خیلی از افرادِ مشهور را نیز نمی‌توانیم صاحبْ‌شخصیت تلقی کنیم. گسترش رسانه‌های جمعی این امکان را برای عده‌ای فراهم آورد که بدونِ داشتنِ واقعیتِ درونیِ قابل اعتنایی بتوانند صرفاً از طریق حضور همزمان در تعدادِ زیادی به شهرت برسند؛ پدیده‌ای که با شکل‌گیری و رشد شبکه‌های اجتماعی تشدید نیز شده است. ❗️این افراد که معمولاً آن‌‌ها را به عنوان «سلبریتی» می‌شناسیم، به جای تقویتِ واقعیتِ درونی‌ و شکل دادنِ شخصیت‌شان بر پایهٔ آن، به این نگاه می‌کنند که عمومی چه طلب می‌کند و سعی می‌کنند پندار و گفتار و کردارشان را با همان مطالبات تنظیم کنند. شخصیتِ این افراد تا حدی زیادی تابعِ مطالباتِ عمومی و است و به این ترتیب واقعیتِ درونی‌شان تُنک و بی‌مایه باقی می‌ماند. ❓اما آیا فرد نمی‌تواند عمدتاً با تکیه بر مطالباتِ عمومی، شخصیتِ توانمند و باوقاری برای خودش دست‌و‌پا کند؟ پاسخ کوتاه «خیر» است. طبعاً نمی‌توانیم حکم مطلقی صادر کنیم و همیشه استثناهایی وجود دارد، اما همان‌طور که در یادداشتِ دیگری توضیح دادم، در عرصهٔ موضوعاتِ انسانی و اجتماعی استثناها معمولاً مؤیدِ قاعده‌ای عمومی هستند و نه ناقض آن. در این‌جا هم قاعده این است که سلبریتی‌ها—یعنی افرادی که عمدهٔ همّ‌و‌غمّ‌شان این است که تصویرِ عمومی‌شان جذاب و مشهور باشد و به رشد و پرداختِ واقعیتِ درونی‌شان کم‌توجهند—مجبورند به الگوهای موردِ پسند یا رو بیاورند. اما سلیقهٔ عمومی فاقدِ حساسیت و ظرافت است و همچون آینهٔ‌ همگن‌سازیْ پیچیدگی‌ها، گوناگونی‌ها و شگفتی‌ها را به پدیده‌هایی نا‌فرم، مبتذل و تبدیل می‌کند. 🔻بنابراین، شخصیتِ یک سلبریتی آینه‌ای از می‌شود و کم‌مایه و توخالی می‌ماند. تمایلِ عموم و افرادی که از حضور سلبریتی‌ها بهره می‌برند ارائهٔ روایت‌ها و تصویرهایِ «ساده‌فهم»، «جذاب» و «آشنا» است و یک سلبریتی هر چه بیشتر خود را با این تمایلِ عمومی همراه کند، بیشتر «پاداش» می‌گیرد. 🔻 آن‌چه افراد کم‌شخصیت و میان‌مایه را به سلبریتی تبدیل می‌کند همان فرایندی است که جهان و مناسبت‌هایش را به عنوانِ پدیده‌هایی ساده و تقلیل‌یافته معرفی می‌کند که می‌توان آن‌ها را به راحتی توضیح داد و بدونِ زحمت فهمید. نکتهٔ دیگر این است ‌که باید تمایزی بینِ « سلبریتی» و « » قائل شویم، چرا که این دو مفهوم اگر چه با هم همپوشانی دارند، اما یکسان نیستند. 🔹 «ستاره» کسی است که در حوزهٔ حرفه‌ای‌اش کوشیده و به واسطهٔ همان هم در منظرِ عام درخشیده و مشهور شده است. بنابراین، ستارهٔ آسمانِ سینما یا ستارهٔ آسمانِ سیاست کسی است که مهارت‌ها، تلاش‌ها و دستاوردهایش در عرصهٔ سینما یا سیاست قابلِ اعتنا و جدی است. ستارهٔ واقعی دارای واقعیتِ درونیِ محکمی است— دستِ کم در حوزهٔ عملکردش—و شهرتش نیز کم‌و‌بیش مبتنی بر تلاش‌ها و است. 🔹برعکس، سلبریتی کسی است که و به جز جلوه‌های ظاهری و شیوه‌های جلبِ توجهِ عموم چیزی برای عرضه کردن ندارد. چنانچه میکروفون و صفحهٔ نمایش را از وی بگیرند به سرعت و به کلی از صفحهٔ روزگار محو می‌شود، تو گویی هرگز وجود نداشته است. 🔸 سلبریتی ستاره‌ای قلابی است که شهرتِ اجتماعی‌اش را از طریقِ جا زدنِ خود به عنوان یک ستاره یا دستِ کم یک شبهِ ستاره به دست می‌آورد، اما در واقع نه تنها ستاره و شبه‌ستاره نیست، بلکه سیارکی خُرد و بی‌مایه است که بی‌اراده تحتِ تأثیر و تبلیغ، گردِ کانون‌های مصرف‌گرایی و ابتذال می‌چرخد. سلبریتی نوری از خود ندارد، بلکه زرق‌و‌برق‌های کم‌ارزش و زودگذرِ عرصهٔ عمومی را بازتولید می‌کند. 🔸کمتر کسی به دانستنِ واقعیتِ درونیِ یک رهگذرِ معمولیِ خیابان علاقه نشان می‌دهد،اما خیلی‌ها دوست دارند واقعیتِ درونیِ یک سلبریتی را بدانند. آن چه کمتر به آن توجه می‌شود این است که واقعیتِ درونیِ آن رهگذر معمولیِ خیابان از واقعیتِ زندگیِ بیشتر سلبریتی‌ها پررنگ‌تر، زنده‌تر، منحصربه‌فردتر و در مجموع جالب‌تر است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸ببینید چطور از جنگ جلوه‌ای رنگین به نمایش می‌گذارند تا ایران را به سوریه و عراقی دیگر تبدیل کنند! تئوریزه و توجیه کردن جنگ توسط رسانه ها نیز به همین شکل است...
🔴دونالد ترامپ فرمان اجرایی محدودیت رسانه‌های اجتماعی را امضا کرد رییس جمهور آمریکا: 🔹 من برای محافظت از آزادی بیان مردم آمریکا دستورالعمل جدید درباره فعالیت رسانه‌های اجتماعی را امضا می‌کنم! 🔹 من علاوه بر دستورالعمل اجرایی رسانه‌های اجتماعی‌، قانون جدیدی صادر خواهم کرد 🔹 دستورالعمل اجرایی راه را برای پیگرد قانونی در رسانه‌های اجتماعی باز می‌کند 🔹صفحه خود در توییتر را نمی‌بندم(اسکای نیوز)
سواد رسانه و روانشناسی
🔴دونالد ترامپ فرمان اجرایی محدودیت رسانه‌های اجتماعی را امضا کرد رییس جمهور آمریکا: 🔹 من برای محافظ
‍ دعوای ترامپ با توییتر . ماجرا از آنجا شروع شد که توییتر به دو توییت ترامپ در مورد انتخابات لینکهایی اضافه کرده تا جلوی گمراه شدن مخاطبان و انتشار اطلاعات غلط را بگیرد. . این موضوع از زوایای بسیار قابل بررسی است. یکی از زوایا، مفهوم قدرت است. در این سناریو، قدرت در دست کیست و چطور رییس‌جمهور امریکا نمی تواند جلوی یک شرکت خصوصی را بگیرد؟ . اما ماجرا به این ختم نشد در ادامه ماجرا، ترامپ تهدید کرده که مقررات سخت‌گیرانه برای شبکه‌های اجتماعی وضع کند یا کلا تعطیلشان کند. و مجادله توییتر و ترامپ به مرزهای ناشناخته‌ای رسیده. ‏در مینیاپولیس اعتراض به قتل یک سیاهپوست به شورش تبدیل شده. ترامپ معترضان را اراذل و اوباش خوانده و تهدید کرده ارتش را میفرستد تا با گلوله با آنها مقابله کند.توییتر میگوید این توییت تجلیل از خشونت است و دسترسی به آنرا محدود کرده. ساده تر بگویم رییس‌جمهور آمریکا در توییتی نوشته «وقتی غارت شروع شود، تیراندازی هم آغاز می‌شود.» ‏توییتر روی این توییت یک پیام هشدار گذاشته که «ستایش خشونت» است؛ و کاربران باید روی دکمه مشاهده بزنند تا بتواند آن را بخوانند. ‏مشابه این نوشته در فیسبوک دونالد ترامپ منتشرشده. آن‌جا بدون هیچ هشدار یا محدودیتی. . همانطور که قابل پیش‌بینی بود، پاسخ ترامپ حمله همه‌جانبه به توییتر بود. او نوشته که بند ۲۳۰ باید لغو شود؛ اشاره به قانونی که اگر لغو شود، نه فقط توییتر، بلکه اینترنت زیر و رو میشود. بعبارت ساده بند ۲۳۰ به همه ارائه‌دهندگان خدمات اینترنتی در برابر آنچه کاربران منتشر میکنند، مصونیت میدهد. . دیروز خبرنگاران ازترامپ پرسیدند چرا توییترش را نمی‌بندد؛گفت از آن استفاده می‌کنم رسانه‌هارا دوربزنم ومستقیم بامردم ارتباط بگیرم. . ‏واقعا هم در دهه گذشته کاربرد شبکه‌های اجتماعی برای سیاستمداران همین بوده که ناظران درباره تاثیرش بر تحلیل‌رفتن قدرت رسانه‌های متعارف هشدار داده بودند. سیدعلی موسوی
🔻 محورهای اساسی نظریه استفاده و رضایتمندی ۱. منتظر نمی مانند تا پیام ها به آنها ارائه شود. آنها به شکل فعال پیام های خاص خود را از درون برنامه های وسایل ارتباط جمعی برمی گزینند. ۲. مخاطبان ، پیام را بر پایه تفاوت های فردی و نیازها، ارزش ها و انگیزه هایی برخواسته از روابط اجتماعی خود انتخاب می کنند و لذا جایگاه اجتماعی، تحصیلی و روابط اجتماعی افراد در انتخاب موثر خواهد بود. ۳. معیارهای روانشناختی افراد، آنها را برای انتخاب پیام های رسانه ای آماده می کند. این انتخاب، معمولا براساس معیارهای تفریحی، سرگرمی، آسودگی و فراغت از دغدغه های ذهنی انجام می شود. ۴. مخاطبان فعال، بخش هایی از پیام را انتخاب می کنند که در رفع نیازها و تامین رضایت و شادی، ارضای علایق و پاسخ به انگیزه هایشان موثر است.
سه سوال از شورای نظارت بر صداوسیما ‏سه شنبه نهم اردیبهشت اعلام شد که «شورای نظارت بر صداوسیما» به پرونده دستمزدهای نجومی مجریانی مثل علی ضیا و مهران مدیری و رضا رشیدپور و رضا گلزار و رامبد جوان وارد خواهد شد. ‏از اعضای شورای نظارت سه سوال دارم: سوال اول: یعنی ما باید واقعا باید باور کنیم که شما به عنوان ناظران صداسیما که هرکدام عضو نهادهای بالادستی قدرت هم هستید از دستمزدهای میلیاردی خبر نداشتید و از توییتر من یک لاقبای لندن‌نشین باخبر شدید؟ آنهم وقتی که دربان و آشپز صداوسیما هم قیمت دقیق درآمدهای این جماعت را میداند؟ سوال دوم: آیا شما به عنوان اعضای «شورای نظارت بر صداوسیما» برای اینهمه «بی‌خبر بودن» ‌تان از شورا حقوق هم میگیرید؟ حق جلسه هم میگیرد؟ چقدر حق جلسه میگیرید؟ اصلا سالی چند بار تشکیل جلسه میدهید؟ شما چرا باید با اینهمه شغل دیگر مسئول‌نظارت بر صداوسیما هم باشید؟ در یکسال گذشته هر کدامتان برای نظارت بر سازمان چند ساعت و دقیقتر بپرسم، چند دقیقه وقت گذاشتید؟ اصلا بودن و نبودنتان چه فرقی دارد؟ آیا نباید چنین شورایی را تعطیل کرد؟ ‏سوال سوم: هفده روز تمام از ادعای ورودتان به پرونده دستمزدهای نجومی صداوسیما گذشت. چرا یک خط اطلاع‌رسانی نمیکنید؟ مگر مردم نامحرمند؟
حافظ و سعدی و فردوسی مقابل ترامپ و بیوطنی نئولیبرالیسم 🔹 یازده اسفند ۹۶، الجزیره: کره جنوبی آموزش زبان انگلیسی برای سالهای اول و دوم مقطع ابتدایی را ممنوع کرد. این ممنوعیت براساس حکم دادگاه قانون اساسی کره در سال نود و چهار صادر شده که زبان انگلیسی را مانعی برای یادگیری زبان کره‌ای و باعث پاک شدن ریشه‌های کره‌ای دانسته بود.* 🔸 برمیگردیم به ۱۳ اردیبهشت ۹۵. آقای خامنه‌ای گفت: «این اصرار بر ترویج زبان انگلیسی در کشور ما یک کار ناسالم است. بله، زبان خارجی را باید بلد بود امّا زبان خارجی که فقط انگلیسی نیست...امروز کسانی که به اسپانیولی حرف میزنند کمتر از کسانی نیستند که به انگلیسی حرف میزنند... چرا فرانسه یا آلمانی تعلیم داده نمیشود؟ زبانهای کشورهای پیشرفته‌ی شرقی هم زبان بیگانه است، اینها هم زبان علم است. آقا جان! در کشورهای دیگر به این مسئله توجّه میکنند و جلوی نفوذ و دخالت و توسعه‌ی زبان بیگانه را میگیرند؛ ما حالا از پاپ کاتولیک‌تر شده‌ایم! آمده‌ایم میدان را باز کرده‌ایم و علاوه بر اینکه این زبان را کرده‌ایم زبانِ خارجیِ انحصاریِ مدارسمان، مدام داریم می‌آوریمش [در مقاطع] پایین؛ در دبستانها و در مهدِکودک‌ها! چرا؟ ما که میخواهیم زبان فارسی را ترویج کنیم، باید یک عالَم خرج کنیم و زحمت بکشیم. [وقتی‌] کرسی زبان [فارسی] را در یک‌جا تعطیل میکنند، باید تماسهای دیپلماتیک بگیریم که چرا کرسی زبان فارسی را تعطیل کردید. نمیگذارند، اجازه‌ی دانشجو گرفتن نمیدهند، امتیاز نمیدهند، برای اینکه زبان فارسی را یک‌جا میخواهیم ترویج کنیم؛ آن‌وقت ما بیاییم زبان آنها را خودمان با پول خودمان، با خرج خودمان، با مشکلات خودمان ترویج کنیم. این عقلائی است؟ من نمیفهمم!" 🔹بی‌بی‌سی و رادیوفردا** بلافاصله این حرفها را تلاش برای انزواطلبی و ستیز با معاصر شدن نسل جوان تفسیر کردند و رادیو فرانسه*** در حالیکه رهبری به صراحت از لزوم آموزش زبان بیگانه گفت بود تیتر زد: «سخنان تند خامنه‌ای علیه زبان انگلیسی: "زبان و فرهنگ بیگانه" را ترویج نکنید.» 🔸 در نهایت ۱۵ اردیبهشت ۹۵ آقای روحانی در قطب مقابل ایستاد و امری که قاعدتا باید فراجناحی و مورد توافق کل نظام و حتی ملی‌گرایان یا مدافعان منافع ملی خارج از نظام میبود را تبدیل به نزاعی سیاسی کرد و گفت: «مردم خودشان باید بخواهند ...و [دانش آموز] باید بتواند انتخاب کند چند زبان می‌خواهد بیاموزد. وقتی در یک مدرسه‌ای ۹۸ درصد دانش آموزان یک زبان را انتخاب کردند ... ما که نمی‌توانیم برای آن دو درصد معلم دیگری را به کار بگیریم. امروز شما ببینید در شبه قاره هند به خاطر اینکه این جمعیت عظیم به زبان انگلیسی تقریبا مسلط هستند شما ببینید که در آی تی [علوم انفورماتیک] چه کارهایی انجام داده‌اند و چه شغل بزرگی را این شبه قاره به دست آورده است، ما باید زبانی را یاد دهیم که در کنارش علم، راحت‌تر به دست آید و شغل بیشتر برای نسل جوان آینده به وجود بیاورد و ارتباط اقتصادی ما را با دنیا تسهیل کند.» 🔹 ممنوعیت آموزش زبان انگلیسی در سنین پایین در کره جنوبی، یعنی حتی این کشور که از پایان جنگ کره در سال ۱۳۳۲، رسما یکی از اقمار آمریکا بوده نگران حل شدن در هاضمه فرهنگی کدخداست. یعنی حتی سئول هم که وابستگی کامل نظامی-سیاسی به واشنگتن دارد دلواپس بی‌ملیت شدن و بی‌هویت شدن بیشتر نسل جوانش است. 🔸 حالا شاید بدون سروصدای بلند جنگ رسانه‌ای و از خلال خبر ممنوعیت زبان انگلیسی در کره جنوبی که قبله آمال بسیاری از غربزدگان ایرانی است بتوان تفاوت نگاه آقای روحانی و آقای خامنه‌ای را بازبینی کرد. تفاوتی که شکلی دیگر از همان نزاع سی ساله میان پارادایم ادغام-گرایی و پارادایم مقاومت ملی است. 🔹 ایستادن مقابل انحصار انگلیسی، دفاع حداقلی از فارسی است نه جهان-هراسی و انزواطلبی. دفاع حداقلی از زبانی است که اگرچه قدمتی هزار ساله و نفوذی از شبه قاره هند تا شمال آفریقا دارد‌، اما اکنون مقابل طوفان جهانی شدن در خطر و نیازمند سیاستهای حمایتی است. حمایت از فارسی، حمایت از یکی از مهمترین عوامل هویت فرهنگی-ملی هشتاد میلیون ایرانی مقابل هژمونی و سلطه‌ی فرهنگ آمریکایی است که تسلیم مقابلش، مقدمه تسلیم اقتصادی و نظامی خواهد بود. و حمایت از فارسی و فرهنگ ملی، نیروی جوان تحصیل کرده‌ ایران را وفادار به منافع و تاریخ این کشور و مردمش نگه میدارد و نه متعهد به منافع شرکتهای چندملیتی؛ و مانع بیوطنی و گم شدن هویتی در راهروهای شرکتها و دانشگاه‌های غربی میشود. حافظ و سعدی بخشی از دیوار دفاعی ما هستند و مانع تبدیل سرمایه انسانی این کشور به سربازان نادانسته نئولیبرالیسم آمریکایی میشوند. (تاریخ انتشار اسفند ۹۶. بازنشر به مناسبت روز فردوسی) علی علیزاده
📸 هک شدن سایت های اینترنتی پلیس و شهرداری مینیاپولیس 🔻شبکه تلویزیونی RTL فرانسه: سایت های اینترنتی پلیس شهر مینیاپولیس و همچنین شهرداری این شهر از دسترس خارج شد. 🔻به احتمال زیاد این حمله سایبری هدفمند کار جنبش « هکرهای ناشناس» (انانیموس) است.
🚦تبلیغ خلاقانه دندان‌پزشکی با استفاده از تکنیک اقناعی
🚦گوگل از شما چه می‌داند و با آن چه می‌کند؟! گوگل یک سرویس بی‌نظیر با دو ویژگی مهم است: «خدمات گسترده» و - متاسفانه - «رایگان»! 🔸این دو ویژگی دو سوال مهم ایجاد می‌کند: اول) اینکه گوگل با این همه اطلاعاتی که به واسطه خدمات گسترده خود از کاربران دارد، چه می‌کند؟ دوم) اینکه گوگل اصلا چطور پول در می‌آورد؟! 👈 ارتباط پاسخ این دو سوال و اینکه بدانید گوگل چطور از اطلاعاتتان پول در می‌آورد، شاید نگاهتان را به این غولِ مهربان IT عوض کند...! 📍گزارش «مروری بر حجم ترسناک اطلاعات گوگل درباره کاربران و شیوه پول درآوردن از طریق آنها» را هم‌اکنون در اوسینت‌دات‌آی‌آر بخوانید: osint.ir/?p=2785
🛑🛑 توییتر هم با سیاه کردن پروفتیل خود و گذاشتن هشتگ به اعتراضات ضد نژاد پرستانه امریکایی ها پیوست.
سواد رسانه و روانشناسی
http://farsnews.ir/media/13990310000685
👌فیلم خلاصه‌ی ۵دقیقه‌ایِ گفتگوی زنده با خبرگزاری فارس با موضوع "واکاوی علت قتلِ رومینا اشرفی؛ ابعادِ حقوقی و رسانه‌ای"
رومیناها، جو رسانه‌ای و بی‌تفاوتی‌ها http://safaeinejad.ir/1399/03/10 رومینا توسط پدرش به قتل رسید و تلخی این حادثه همه‌مان را ناراحت کرد. برخی رسانه‌ها که جز تخریب اذهان مردم به چیزی نمی‌اندیشند، این حادثه را به دین‌داری، به اسلام، به غیرت کاذب، به مردسالاری، به قوانین ناقص، به اشتباه قاضی و ... همه چیز ربط دادند و خواستند با آن دین، اسلام و جمهوری اسلامی را تخریب کنند. اما واقعیت این است که برای آنها چیزی جز تخریب اذهان مردم هدف نیست. از نظر آنها مردم باید همیشه به دنبال دلایلی باشند که دلیل واقعی نیست؛ جامعه باید همواره در دوقطبی‌هایی بعضا غیرنافع مانند جنسیت‌گرایی بماند تا پیشرفته نشود؛ به همین دلیل حواس مردم را به این موارد پرت می‌کنند. سالیانه حدود ۳۰۰ هزار رومینا قبل از تولد توسط پدر و مادرشان به صورت عمدی، غیرقانونی و بدون دلیل پزشکی، سقط جنین می‌شوند. این آمار فقط متعلق به ایران است و کمتر کسی دغدغه حل این مسئله را دارد. هیچ جو رسانه‌ای برای این مسئله ایجاد نمی‌شود. پدر و مادر در این قتل شبه عمد مشترکا دست دارند و ما سالیانه با نزدیک ۶۰۰ هزار قاتل در حال زندگی هستیم که حتی خودشان هم فکر نمی‌کنند قاتل باشند! پژوهش‌ها نشان داده است عموما این اتفاق در مناطق شهری بیشتر از روستایی اتفاق می‌افتد. عموما در افرادی که دین‌دارتر هستند کمتر اتفاق می‌افتد. حدود ۴۵ درصد از این سقط جنین به دلیل رسیدن فرزندان به تعداد دلخواه است. یعنی پدر و مادری ۲ فرزند دارند و فرزند سوم را نمی‌خواهند و دست به قتل شبه عمد جنین می‌زنند! به همین سادگی! ۱۹ درصد به دلایل اقتصادی، ۱۷ درصد به دلیل فاصله کم بین فرزندان، ۱۲ درصد به دلیل ادامه تحصیل و ۷ درصد به دلیل نامطلوب بودن جنسیت فرزند دست به این اقدام می‌زنند. سالیانه از به دنیا آمدن ۳۰۰ هزار ایرانی که نعمت حیات به او داده شده است، جلوگیری می‌شود اما همه بی‌تفاوتیم و علت آن را به هیچ چیزی نسبت نمی‌دهیم. جالب‌تر آنکه همین رسانه‌هایی که چنین به تخریب اذهان مردم می‌پردازند، در مورد آن ۳۰۰ هزار نفر سخنی نمی‌رانند. حال به دور از جو رسانه‌ای فکر کنیم، آیا دین، اسلام، غیرت‌ورزی یا مردسالاری واقعا منجر به این حادثه شده است؟ اگر اینطور باشد روزانه چقدر از این دست حوادث را باید شاهد باشیم؟ واقعا جمهوری اسلامی و به قول بعضی‌ها قوانین ناقص آن منجر به چنین حادثه‌ای شده است؟ یعنی قبل از انقلاب هیچ قتل ناموسی اتفاق نمی‌افتاد؟ یعنی در سایر کشورهای به اصطلاح آزاد چنین اتفاقاتی نمی‌افتد؟ در پژوهش‌های علوم اجتماعی «کاهش گرایی» یکی از آفات جدی است. اینکه یک حادثه را فقط به یکی از جنبه‌های آن نسبت دهیم و از سایر دلایل آن که اتفاقا می‌توانند ریشه‌ای‌تر باشند صرفنظر کنیم. امید است که مردم از رسانه‌ها، از دانشمندان، از قضات و از خودشان تفکر بیشتر و پیدا کردن دلیل اصلی و راه حل بهتر را مطالبه کنند و امید است با پژوهش‌های درست و صحیح و یافتن راه حل‌های درست دیگر شاهد چنین حوادث تلخی نباشیم. safaeinejad
🌺 سلام و درود. عید همه شما عزیزان مبارک! از درگاه خداوند متعال برای همه شما آرزوی سلامتی و قبولی طاعات و عبادات دارم و از همگی در این روز عزیز التماس دعا دارم. 🔴 خبری که نباید پوشش داده می شد! خبر امروز صبح شبکه خبر باعث شگفتی بود! اعلام سه روز آتش بس طالبان به مناسبت عید فطر، خبری بود که پوشش خبری داده می‌شد! این گونه اعلان ها از طرف این گروه تروریستی، تنها یک و عمدتا ، برای انتساب این گروه تروریستی به مسلمانان است! به خاطر بیاورید که همین گروه با همین هدف، در شهادت سردار سلیمانی ابراز ناراحتی کرد و اطلاعیه تسلیت صادر کرد تا با فریب افکار عمومی جهانی، سردار سلیمانی را منتسب به گروه های تروریستی متعصب و آدمکش معرفی کند!
🎯 هیچ‌کس به خاطر شایستگی‌هایش میلیاردر نمی‌شود — کتاب جدید توماس پیکتی تصویری از نابرابری ارائه می‌کند که برای خیلی‌ها باورنکردنی است 📍توماس پیکتی چیزی برای تبدیل‌شدن به یک اقتصاددانِ موفق جریان اصلی کم نداشت. تحصیلاتی درخشان و استادی در دانشکدۀ اقتصاد ام‌آی‌تی در جوانی. اما پس از دو سال تدریس در آن دانشگاه، به این نتیجه رسید که در برج عاج نشسته است و آنچه به دانشجویانش می‌گوید، ربط چندانی به واقعیت ندارد. پس تدریس را رها کرد و به پاریس برگشت تا این‌بار «واقعیت» را مطالعه کند، و آنچه در این جستجو پیدا کرد دریایی از نابرابری بود. 🔖 ۴۱۰۰ کلمه ⏰ زمان مطالعه: ۲۴ دقيقه 📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید: http://tarjomaan.com/barresi_ketab/9746/
🎯 چرا برچسب زدن روی دیگران خطرناک است؟ — برچسب‌زنی مثل وعده‌ای است که اگر به آن باور داشته باشی محقق می‌شود 📍آدم‌ها پیچیده‌اند. حتی آدم‌هایی که از نزدیک می‌شناسیم، هر لحظه امکان دارد غافل‌گیرمان کنند. رفتارهایی بکنند که نتوانیم تحلیلشان کنیم یا حرف‌هایی بزنند که از آن‌ها انتظار نداشته‌ایم. ما انسان‌ها، در مواجهه با این پیچیدگی راه‌حلِ ذهنی ساده و کارامدی داریم: برچسب‌زدن. فلانی احساساتی است، دیگری دست‌و‌پاچلفتی، آن‌یکی خسیس و همین‌طور تا آخر. با برچسب‌زنی آدم‌ها را ساده و قابل‌فهم می‌کنیم، اما برچسب‌زدن در کنار فایده‌هایش، ممکن است آسیب‌های سنگینی هم در پی داشته باشد. 🔖 ۱۲۰۰ کلمه ⏰ زمان مطالعه: ۸ دقيقه 📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید: http://tarjomaan.com/neveshtar/9748/
🎯 حقۀ تصویر بدنی مثبت — چطور جنبشی که قصدش ارزش‌دادن به زنان است، آن‌ها را بی‌ارزش می‌کند 📍تقریباً همه از بدن خودشان ناراضی‌اند، حتی زن‌های ظریف و مردانِ عضلانی‌ای که هر روز در اینستاگرام زیباییِ اندامشان را به رخ می‌کشند هم مستثنی نیستند. در واکنش به این نارضایتی عمومی جنبشی ایجاد شد که بدن‌های چاق و نامتقارن را ستایش می‌کرد و پوست‌های ترک‌خورده و چروکیده را هم زیبا می‌دانست. اما خیلی زود این تلاش برای کاهش نارضایتی از بدن، خودش به مشکلی مضاعف تبدیل شد. چون حالا آدم‌ها هم خودشان را زشت می‌دیدند، هم از اینکه خودشان را زشت می‌بینند شرمنده بودند. 🔖 ۲۵۰۰ کلمه ⏰ زمان مطالعه: ۱۵ دقيقه 📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید: http://tarjomaan.com/neveshtar/9738/