🔘رِسانـه دَمِشـق🔘
🌷شهید مدافع حرم #_حیدر_جلیلوند🌷 🌺ولادت: ۶۵/۹/۲۶ 🍂شهادت: ۹۶/۳/۲۱ 🕊محل شهادت: سوریه، حماه، اثریا 🍁نحو
🍃🍃🍃🍃🍃
🍃🌹🌹🌹
🍃🌹🌹
🍃🌹
🍃
👤 راوی: پدر شهید
🌷 قهرمان شهید
🌹🍃از همان بچگی شیطنتهایش با دو برادر بزرگترش فرق داشت. هر موقع در خانه نبود، واقعاً خانه سوت و کور بود.پسرم از زمان دبستان در کارهای مذهبی و کلاس حفظ قرآن شرکت داشت و در گروههای تواشیح و حوزه بسیج هم بسیار فعالیت میکرد.
🌹🍃 از رشته کشتی گرفته تا رشته جودو را گذرانده بود. در همان دوران بچگی و نوجوانی توانست حکم قهرمانی بگیرد تا اینکه در بزرگسالی هم در مسابقات فرهنگی- ورزشی - رزمی پدافند هوایی نیروی هوا فضای سپاه شرکت کرد و در رشته شنا صاحب عنوان شد. کلاً جوان اهل ورزش و توانمندی بود.
🌷 مثل حیدر پیدا نمیشود
🌹🍃سال 86 در بخش هوا فضای سپاه مشغول به کار شد. کارش هم طوری بود که باید مرتب به مأموریت میرفت. با آنکه 2 دختر کوچک به نام ثنا و حنانه داشت و ما هم میخواستیم کمتر مأموریت برود، از فرط علاقهای که به شغلش داشت قبول نمیکرد.
🌹🍃از طرفی هم از روزی که حیدر وارد سازمان هوا فضا شد، حساسیت شغلیاش ایجاب میکرد که دائم در مأموریت باشد. البته امثال حیدر سریع راه خود را پیدا میکنند. این پسر طوری بود که دوستانش خیلی به او ارادت داشتند. آنقدر که در شهادتش از جیب خودشان برای او مراسم میگرفتند. دوستانش میگفتند باید سالیان سال بگذرد تا دوباره کسی مثل حیدر جایگزین پیدا کند.
🌷 میدانستیم شهید میشود
🌹🍃يك برگه در وسايل شخصي شهيد پيدا كرديم كه رويش نوشته بود: خداوندا به آبروي حضرت زهرا(س) مرگ من را شهادت در راه خودت قرار بده تا توسط دشمنان دين مبين اسلام و در راه پاسداري از حريم سبز ولايت به شهادت برسم. وقتي كه ميبينم حيدر چنين افكاري داشت و براي شهادتش، حضرت زهرا(س) را قسم ميداد من ديگر چه حرفي براي گفتن دارم.
🌹🍃برادر كوچك حيدر كه 14 سال با او اختلاف سني دارد، خواب ديده بود كه شهيدي آوردند و چند خانم بالاي سر او دارند گريه ميكنند و وقتي بالاي سر شهيد ميرود، ميبيند داداش حيدر است. حتي به خودم بارها و بارها الهام شده بود كه حيدرم شهيد ميشود و من دختر كوچك سه ماهه او را در آغوش ميگيرم و در همين حين روضه حضرت رقيه(س) در بين جمعيت خوانده ميشود.
🌷 با همه فامیل خداحافظی کرد
هميشه كه اعزام ميشد، بچههايش را ميبرد خانه پدر خانمش ميگذاشت. ولي در اعزام سري آخر بچههايش را آورد خانه ما و گفت پدر اينها را به شما ميسپارم. من برگشتم به او گفتم من نوكر خودت و بچههايت هستم
🌹🍃 ماه رمضان بود در خانه مان قرآن خوانی داشتیم یکی از همسایه مان که علاقه زیادی به حیدر دارد شاکی بود که من خیلی وقته حیدر را ندیدم اتفاقاً حيدر در آن لحظه تماس گرفت و با هم صحبت كردند و حتي حيدر آن شب با كل فاميل تلفني صحبت كرد. گويي ميدانست كه اين آخرين مكالمهاش با فاميل و دوستان است. فرداي همان روز به شهادت رسيد.
🌷 همچو حیدر شهید شد
🌹🍃با یکی از همرزمانش برای عملیات شناسایی به منطقه اثریا رفته بود. پس از انجام عملیات و حین بازگشت از ماموریت با نیروهای داعش مواجه میشوند که متاسفانه حیدر از ناحیه سر مورد اصابت گلوله مستقیم قرار میگیرد و شهید میشود
🌹🍃پسرم در ايام ضربت خوردن حضرت علي علیه السلام از ناحيه سر به شهادت رسيد. حيدر در سن 31 سالگي شهيد شد و با لب تشنه در شهادت مولاي متقيان به ديدار معبودش شتافت
🌷 قبل از شهادت با مزارش عکس گرفت
🌹🍃موقعي كه حيدر در ايران بود هر پنجشنبه به گلزار شهداي ملارد ميرفت یک بار که با دوستانش به گلزار شهادا رفته بود سر مزار شهید طهرانی مقدم ابتساد و شروع به فاتحه خواندن کرد. علاقه خاصی به شهید طهرانی مقدام داشت.
🌹🍃دوستان حيدر ميگويند كمي عقبتر آمديم و ديديم حيدر خيلي ساكت است. پرسيديم: چي شده خيلي توي خودت هستي؟ حيدر سرش را بالا ميآورد و ميگويد: خوش به حال اين شهدا كه رفتند و ما هنوز داريم نفس ميكشيم. بعد ميگويد اگر من شهيد شدم اينجا خاكم كنيد...
🌹🍃 مصطفی يكي از دوستان حيدر ميگويد بچهها همين جا بايستيد و با گوشي خودش از بچهها عكس مياندازد و ميگويد عكسهاي خوبي گرفتيم. انشاءالله كه اين عكسها را براي شهادت استفاده كنيم. حيدر هم ميخندد. حيدر بعد از شهادتش همانجايي دفن شد كه مصطفي از آنها عكس انداخته بود.
#یادش_با_صلوات
#یا_شهید_به_حق_مولا_نگاهی😭
#رسانه_دمشق
🍃
🍃🌹
🍃🌹🌹
🍃🌹🌹🌹
🍃🍃🍃🍃🍃