9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 درددل کردن و غیبت
❓سوال:
🔻آیا غیبت کردن پشت سر اعضای خانواده (پدر،مادر،فرزند،خواهر،برادر) گناه دارد؟
🔻ملاک تشخیص غیبت چیست؟
🎙 حجت الاسلام و المسلمین #وحیدپور
#احکام
#احکام_غیبت
#احکام_خانواده
#غیبت_اعضای_خانواده
📚 بیان عیب کالا هنگام فروش
❓سؤال: آیا فروشنده هنگام فروش کالا باید عیب آن را بگوید؟
✅ جواب:
🔹 اگر قصد فریب نداشته باشد، گفتن عیب واجب نیست ولی نباید عیب آن را مخفی کند یا اگر از او سؤال شد، دروغ بگوید. البته اگر خریدار پس از خرید بفهمد که کالا معیوب است، میتواند معامله را فسخ کند یا تفاوت قیمت را از فروشنده بگیرد.
🏷 پینوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله خامنهای.
#احکام
#احکام_معاملات
#خیار_فسخ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
9.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 همیشه قبل از دعا، این کار را انجام بده!
🎙 آیت الله #مجتهدی_تهرانی (ره)
#اخلاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پیامبر اکرم(ص):
#ترک_غیبت از ده هزار نماز مستحبی نزد خدا محبوب تر است...
📚بحارالانوار
❤️ حضرت امام صادق عليه السلام:
مَن كانَ لَهُ دارٌ و احتاجَ مُؤمِنٌ إلى سُكناها فَمَنَعَهُ إيّاها قالَ اللّهُ عَزَّ و جلَّ: مَلائكَتي، عَبدي بَخِلَ على عَبدي بِسُكنَى الدُّنيا، و عِزَّتي لا يَسكُنُ جِناني أبدا
هر كه خانه اى داشته باشد و مؤمنى، به سكونت در آن نيازمند باشد و او آن را از وى دريغ دارد، خداوند عزّوجلّ فرمايد: فرشتگان من! بنده ام از سكونت دادن بنده ام در دنيا بخل ورزيد. به عزّتم سوگند كه هرگز در بهشت من سكونت نكند.
ميزان الحكمه جلد5 صفحه341
✨﷽✨
*
حكايت اصحاب رقيم
*
در «منهج الصادقين » آمده است . نعمان بشير در حديث مرفوع به حضرت رسالت (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت كرده كه:
اصحاب رقيم سه تن بودند كه از شهر بيرون رفتند به جهت رفع بعضى از حوائج خود، باران ايشان را گرفت . پناهنده به غارى شدند. چون در درون غار رفتند، سنگى عظيم بر در غار افتاد و راه بيرون آمدن را مسدود ساخت.
ايشان مضطرب شدند و طمع از جان بر گرفتند و گفتند: هيچ كس بر حال ما مطلع نيست و بر فرض اطلاع، كسى قادر بر رفع اين سنگ نيست.
با يكديگر گفتند: طريقى كه موجب فتح باب و گشايش اين عقده شود، جز اخلاص و تضرع و زارى به درگاه حضرت بارى نيست؛ كه هر يك عمل صالحى كرده باشيم شفيع خود سازيم؛ شايد كه حقتعالى ما را از اين مكان خلاصى بخشد.
🍄پس يكى از ايشان گفت: خداوندا! تو عالمى كه من روزى مزدوران داشتم و از براى من كار مى كردند، يكى از آنها وقت ظهر آمد.
گفتم: تو نيز مشغول كار شو و مزد بگير. هنگام شام همه را مزد بدادم. يكى از آنها گفت: فلان از نيمه روز آمده، مزد او را برابر من مى دهى؟!
گفتم: تو را با مال من چه كار است؟ تو مزد خويش بستان و برو. در خشم شد و مزد نگرفته، برفت.
من آنچه مزد او بود، گاوى خريدم و در ميان رمه گاو خود رها كردم و از او بچه ها متولد شد.
پس از مدتى طويل ، آن مرد باز آمد. ضعيف و نحيف و بى برگ و نوا شده ، و گفت: مرا بر تو حقى است. گفتم: چيست؟
گفت : من همان مزدورم كه مزد خود را پيش تو بگذاشتم. چون در او نگريستم؛ او را شناختم. دست وى را گرفته، به صحرا بردم و گفتم: اين رمه گاو از تست و كسى را در آن حقى نيست. گفت: اى مرد! بر من استهزا مى كنى؟
گفتم: سبحان الله ! اين حق تست و قصه با وى باز گفتم و همه را تسليم وى كردم . بار خدايا! اگر مى دانى كه اين كار را براى رضاى تو كردم بدون غرض ديگرى ، ما را از اين ورطه خلاصى بخش . در حال ثلثى از سنگ عقب رفت.
🍄دومى گفت: سال قحطى بود. زنى صاحب جمال به نزد من آمد تا گندم بخرد. گفتم : مرادم را حاصل كن تا ترا گندم دهم . زن ابا كردم و رفت . از شدت گرسنگى بى تاب شده باز آمد و گندم خواست و گفت: اى مرد! بر من و عيالات من رحم كن كه همه از گرسنگى تلف مى شويم .
من همان سخن را باز گفتم: اين نوبت نيز امتناع كرد. بار سوم چون عنان اختيار از دستش برفت و طاقتش از گرسنگى رفته بود، راضى شد. او را به خانه بردم و خواستم با او در آويزم ، لرزه بر اندامش افتاد. گفتم: اين چه حالت است كه ترا عارض شده ؟ گفت: از خدا مى ترسم .
من با خود خطاب كردم كه: اى نفس ظالم! او در حال ضرورت از خدا ترسد و تو با وجود چندين نعمت انديشه از عذاب او نمى كنى؟ پس از نزد او برخاستم و زياده از آنچه مى خواست به او دادم و او را رها كردم . بار خدايا! اگر اين كار را براى خشنودى تو كردم، ما را از اين تنگنا گشادگى بخش . فى الحال ثلث ديگر از سنگ جدا شده و غار روشن گشت.
🍄سومى گفت: مرا پدر و مادر پيرى بود. و من صاحب گوسفندان بودم . هنگام نماز شام قدرى شير نزد آنها آوردم. خفته بودند. مرا دل نيامد كه ايشان را بيدار كنم.
بر بالين آنها نشستم و گوسفندان را بى سرپرست گذاشتم و دل بر پدر و مادر مشغول داشتم ؛ با اينكه بسيار خائف بودم از تلف گوسفندان ، از بالين آنها بر نخاستم و ظرف شير از دست ننهادم تا صبح طلوع كرد و آنها از خواب بيدار شدند و من شير را به آنها خورانيدم.
بار خدايا! اگر اين كار را براى رضاى تو كردم و از اين عمل خشنودى تو مى جستم ، ما را از اين گرفتارى نجات بخش.
سنگ به تمامى به يك طرف افتاد و ايشان از غار بيرون آمدند.
📚گنجينه اخلاق «جامع الدرر» (جلد دوم)، عارف سالك آيت الله حاج سيد حسين فاطمى (ره )
*
#رساله_تمام_مراجع
♡ @Resule10
✨﷽✨
*
پیرمرد و زندگی روی درخت
*
میگویند که روزی یکی از انبیای الهی به مردی پیر و فرتوت در سر راهش برخورد که در بالای درختی کهنسال برای خودش جایگاهی ساخته بود و در آن جا خدا را پرستش میکرد. نبی الهی با او صحبت کرد و پرسید:به چه علت در این جا زندگی میکنی؟
آن مرد گفت:در دوران جوانی ام به من در عالم رویا خبر دادند که طول عمر من ۹۰۰ سال است، لذا حیفم آمد که در این عمر کوتاه به ساختن خانه و کاشانه مشغول شوم به همین خاطر به عبادت، روی آوردم.
آن نبی گفت:اما به من خبر رسیده که طول عمر مردمان در یک زمان به ۸۰ یا ۹۰ سال می رسد ولی قصرها و برج ها برای خود میسازند.
🌟پیرمرد گفت:ای بابا، اگر من ۹۰ سال عمر میکردم که با یک سجده، این مدت زمان را سپری میکردم!
*
❤️#رساله_تمام_مراجع
♡ @Resule10
پــروردگــارا
در این شب دل انگیز
آنچه را که بیصدا
از قلب عزیزانم گذر کرده
در تقدیرشان قرار ده
تا لذتی دو چندان را
برایشان به ارمغان بیاورد
شبتون بخیر و سراسر آرامش🌜
#کانال_رسمی_عجایب_جهان👇
💟🇯🇴🇮🇳👇
cнαɴεℓ☞ @Ajaieb_Jahan