﷽
#هر_روز_با_شهدا
شهید مدافع حرم احمد قاسمیکرانی
تولد: روستای کران(شهرستان فارسان)_ ۱۳۶۹
شهادت: حلب_۱۳۹۴
مزار: گلزار شهدای شهرستان فارسان
احمد خیلی سرمایی بود، در حدّی که توی تابستون هم لباس زیاد میپوشید!! دوستانش میگفتند در سوریه، یک جاهایی مجبور بودیم در خونهی مردم سوری سنگر بگیریم؛ خب به هرحال جنگ شهری بود و از طرفی وسایل مردم هنوز توی خونهها بود، احمد خیلی رعایت میکرد که به وسایل آسیبی نرسه! یک شب خیلی سردش بود و از سرما میلرزید؛ وقتی یه پتو از خونه سوریها برداشتیم روش انداختیم، با ناراحتی ردش کرد و گفت نه، این مال مردمه! گفتیم خب میذاریم سر جاش ولی احمد قبول نکرد!
راوی: همرزم شهید
منبع: عروج احمد تا احد
@beyt_al_zahra_s
#هیئت_بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها
﷽
#هر_روز_با_شهدا
شهید محمد ابراهیم همت
فرمانده لشکر۲۷ محمد رسول الله صلی الله علیه وآله
تولد: شهرضا_۱۳۳۴
شهادت:عملیات خیبر_۱۳۶۲
مزار:گلزار شهدای شهرضا
میگفت: شبی در خواب شهید همت را دیدم، با موتور تریل آمد به من گفت: بپر بالا، از کوچهها و خیابانها که گذشتیم، به در یک خانه رسیدیم و بعد از خواب پریدم، به اطرافیان گفتم به نظر شما تفسیر این خواب چیست؟ گفتند: آدرس خانه را بلدی؟ گفتم: بله، گفتند معلوم است، حاجابراهیم گفته آنجا بروی، خودم را به در آن خانه رساندم، در زدم، پسر جوانی دم در آمد، گفتم: شما با حاجابراهیم همت کاری داشتی؟ یک دفعه رنگش عوض شد و شروع به گریه کرد، رفتیم داخل و گفت: چند وقت هست میخواهم خودکشی کنم، داشتم تو خیابون راه میرفتم و فکر میکردم، که یک دفعه چشمم افتاد به تابلو اتوبان شهید همت، گفتم: میگن شماها زندهاید، اگر درسته یک نفر رو بفرست سراغم که من رو از خودکشی منصرف کنه، الآن هم شما اومدید اینجا و میگید از طرف شهید همت اومدید.
منبع: شهیدان زنده اند
@beyt_al_zahra_s
#هیئت_بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها
﷽
#هر_روز_با_شهدا
شهید مهدی زین الدین
فرمانده لشکر ۱۷ علی ابن ابی طالب
تولد: تهران _۱۳۳۸
شهادت: سردشت_۱۳۶۳
مزار: گلزار شهدای قم
در چند ساله ی جنگ که بنده با شهید زین الدین برخورد داشتمف هیچ گاه ندیدم نیرویی را طرد کند. جاذبه عجیبی داشت و در ساختن افراد، استعدادی خارق العاده.
اگر می دید کسی در مسئولیت خودش از لحاظ مدیریت ضعیف است، طردش نمی کرد؛ او را از آن مسئولیت بر می داشت، می آورد پیش خودش در فرماندهی. آن وقت هر جا می رفت ، او را هم با خودش می برد؛ و به این شکل روحیه ی مسئولیت پذیری و حسن انجام وظیفه را عملاً به او می آموخت و بعد دوباره از او در جایی دیگر استفاده می کرد. با همین روحیه ی کریمانه بود که به هر دلی راهی می گشود.
منبع: توکه آن بالا نشستی
@beyt_al_zahra_s
#هیئت_بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها
﷽
#هر_روز_با_شهدا
شهید حسن باقری
فرمانده قرارگاه نصر و کربلا
تولد: تهران_۱۳۳۴
شهادت: فکه_۱۳۶۱
مزار: گلزار شهدای تهران
نزدیک ظهر بود. از شناسایی بر می گشتیم. از دیشب تا حالا چشم روی هم نگذاشته بودیم.
آن قدر خسته بودیم که نمی توانستیم پا از پا برداریم ؛ کاسه زانوهامان خیلی درد می کرد. حسن طرف شنی جاده شروع کرد به نماز خواندن .
صبر کردم تا نمازش تمام شد.
گفتم « زمین این طرف چمنیه ، بیا این جا نماز بخوان .»
گفت « اون جا زمین کسیه، شاید راضی نباشه.»
منبع: ملاقات در فکه
@beyt_al_zahra_s
#هیئت_بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها
﷽
#هر_روز_با_شهدا
سردار شهید نور علی شوشتری
در عين صلابتی كه داشت، زماني كه پا به حرم مطهر حضرت رضا(ع) ميگذاشت، واقعا با كمال خضوع و خشوع وارد میشد. همیشه شهيد شوشتری برای كشيك از «در طلا» میآمد. قبل از شهادتش آنجا كنار در طلا، روبهروی ضريح مطهر ايستاده بودم كه ایشان آمد. سلام و احوالپرسی كردم. سردار شوشتری گفت: «اجازه میدهی آقای اسلامفر بايستم؟» گفتم: «اختيار داريد، شما هر زمان كه تشريف بياوريد در خدمت هستيم.» چوبپَر را به ايشان دادم و پست را تحويل گرفت. او اين كلام را به من گفت: «شايد اين آخرين پستم باشد در اينجا.» واقعا به ايشان الهام شده بود و به اين رسيده بود كه اين سفر آخر است و اين زيارت كه الان آمده، زيارت آخری است و اين آخرين خاطره من از اوست.
#هیئت_بیت_الزهرا_س_خرم_آباد
محفل بسیجیان و رهروان شهدا
@beyt_al_zahra_s