ای دل تو چه میکنی؟ میمانی یا میروی؟
داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند! این چه اختیاری است که برای روی آوردن بدان، باید پشت به اراده حق نهاد؟
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص۵۵
آن کدام رنج طاقت فرسایی است که چاهها را رازدارِ نالههای علی علیه السلام کرده است؟ هیچ دیدهای که نخلها بگریند؟
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۳۴
عبادت مشروط کِرم ابریشمی است که در پیله خفه میشود و بالهای رستاخیزی اش هرگز نخواهد رُست.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۱۰۹
عشاق حقیقی، تذکرة الاولیا را بر خیابانهای خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و بر دشتهای پُر شقایق خوزستان و بر سفیدی برفهای ارتفاعات بلند کردستان با خون مینویسند، با خون.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۸۲
آه از رنجی که در این گفته نهفته است! و اما سرّالاسرار این خطبه در این عبارت است که لِیَرغَبُ المومِنُ في لِقاءِ رَبِّه تا مومن به لقاء خدا مشتاق شود.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۶۵
🔰@revayateashorai
نماز روح معراج نبی اکرم است، و او بی اهل کسا به معراج نرفت. نماز از او قبول نباشد که با هر تکبیری حجابی را میدَرَد آن سان که با تکبیر هفتم دیگر بین او و خالق عالم هیچ نمانَد و از شما قبول باشد که نمازتان وارونه ی نماز است ؟ عجبا! حُباب را ببین که چگونه بر اقیانوس فخر می فروشد!
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۱۱۹
🔰@revayateashorai
موذن آسمانی در میان زمین و آسمان ندا در داد:
سُبّوح قُدّوس ربُّ الملائِکَةِ وَ الرّوح
امام به نماز فجر ایستاد و اصحاب به او اقتدا کردند و ظاهر و باطن و اول و آخر به هم پیوست.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۸۹
🔰@revayateashorai
مگر نه این که آن صحرا بادیه هول ابتلائات است و هیچ کس را تا به بلای کربلا نیازمودهاند از دنیا نخواهند برد؟ آنان را که این لیاقت نیست رها کرده ام، مرادم آن کسانند که یا لَیتنا کُنّا مَعَکُم گفتهاند. پس بگذار مرا که در جمع اصحاب تو بنشینم و سر در گریبان گریه فرو کنم.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۷۹
🔰@revayateashorai