با اینکه به عنوان یک گروه فرهنگی خودجوش فعالیت میکردیم ولی خود نمایشگاه هوامون رو داشت و هرجا لازم بود به کمکمون میومد. انقدر جَنم کار تو وجودشون بود که ما حیرت کرده بودیم.😮💪 #نمایشگاه_کتاب۳۴ #قصه_نمایشگاهو_بشنو .

🌟مگه میشد حالمون خوب نباشه؟؟ آدْرِنالۀ خون مون زده بود بالااااا😂 ناله میکردیم، غر میزدیم، و میخندیدیم. یکی بچه به بغل کار میکرد. یکی بالای صندلی در افق محو میشد یکی از شدت گرما آتیشی شده بود یکی برای غرفه بغلی شاخ و شونه میکشید یکی عین یویو طبقات رو بالا پایین میرفت یکی مدام پشت تلفن حرص میخورد.. یکی سلطان سلفی و استوری بود و از ترَک دیوار سوژه در میاورد! . #نمایشگاه_کتاب۳۴ #قصه_نمایشگاهو_بشنو @revayatehozour

ایشون پارسال از بازدید کننده های غرفه بود، اما امسال همپای ماست✌️😎 .

🔥چیزی آتیش نگرفته!!! .

. قبل از شروع نمایشگاه، 👨‍🚒آتش نشانی مانُور میرفت. ایستگاهشون رو هم دقیقا کنار ما زده بودند. در واقع ما کنارشون غرفه زده بودیم. چون آتش نشانی حق آب و گل داشت و کسی جرئـت نمیکرد روی حرفشون حرف بزنه! . ولی بعد از مدتی همسایگی، آن چنان نسبت به هم ارادت پیدا کردیم که #داستان شد برامون🙊👇 .

هوا بس ناجوانمردانه داغ بود! یک پنکۀ بوقی توی غرفه داشتیم که فقط خودش رو خنک میکرد. #داستان از این قرار بود که شاخِ آتش نشان های غرفۀ بغلی، اومد لطف کنه ایمنی برق غرفۀ ما رو چک کنه. یه نگاهی هم به پنکه بوقیمون انداخت. باهاش ور رفت و بعدش گفت: درستش کردم خیالتون راحت!🧐 و با صلابت هرچه تمام تر از غرفه خارج شد. هنوز یک دقیقه نگذشته بود که....😱 .

💥💥 بووووووومممممممم 💥💥 پنکه عین توپ صدا کرد! و به ملکوت اعلی پیوست😐 .

. 💥بعدا اینطور دهن به دهن شده بود که غرفۀ ما آتیش گرفته!😳 در حالی که فقط یه اتصالی کوچیک بود. حتی بدون ذره ای دود! . بعد از اون پنکۀ خدابیامرز، یه پنکه مِه پاش گذاشتیم تو غرفه که تا هفت جد و آباد بازدید کننده ها رو، هم خنک میکرد و هم خیس میکرد. البته ما به عنوان یخچال هم ازش سوء استفاده می کردیم👇👇👇 #نمایشگاه_کتاب۳۴ #قصه_نمایشگاهو_بشنو .

...شــاتــالاپّ! شنای سان استارها در استخر پنکه😁 .

🔴📣 ایراد ایتاست نگران نباشید این مشکل برای خیلی از کانال ها پیش اومده و بازدید هارو با اختلال مواجه کرده. ما هم در چت هامون به مشکل خوردیم و بعضی پیام ها یا دیر بالا میاد و یا کلا نشون نمیده برامون. . از طرفی امکان اینکه قصه نمایشگاه رو‌ در فواصل زمانی خیلی زیاد بگذاریم نداریم. چون کلللی محتوا و خبر جذاب باحال در پیشه😎 امیدواریم ایراد ایتا هم سریعتر حل بشه. @revayatehozour

📚داخل غرفه دیگه چه خبر بود؟!☝️☝️ ▫️قصه شکل گیری نمایشگاه ▫️شرح وضعیت فعلیش ▫️وضعیت فروش و نشر کتاب ▫️جایگاهش در فضای بین الملل ▫️و نقاط قوت و ضعفش رو داخل غرفه تعریف میکردیم. . روی میز وسط غرفه هم، چندتا از بهترین و پر فروش ترین کتاب های داستانی کل این سی و چهار سال رو به نمایش گذاشته بودیم و دربارۀ محتواش با مردم گفت وگو میکردیم. 📚 این میز هم بخشی از پازل روایتی ما بود. مبنی بر اینکه، چرا مردم به سمت بعضی کتاب ها طی این سال ها تمایل بیشتری نشون دادند؟ کتاب هایی که جایزه گرفته بودند کدوما هستند؟ یا مثلا، چقدر برای #نوجوان هامون کتاب های جذاب و پرفروش داریم؟ چقدر از کتاب های برتر این سال ها، #قهرمان محور هستند؟ و... . 📚 اینجا هیچ فاصله ای بین ما و مردم نبود مثل بقیۀ غرفه ها، اینجا هم مردم می تونستند راحت بشینند، کتاب ها رو تورق کنند و اگر دوست داشتند، از نشر مربوطه خودش خریداری کنند. . #نمایشگاه_کتاب۳۴ #قصه_نمایشگاهو_بشنو @revayatehozour

#قصه_نمایشگاهو_بشنو .

#قصه_نمایشگاهو_بشنو .

🎙و اینجا، روز آخر نمایشگاهه شما صدای دو نفر از همپاهامون رو میشنوید. وقتی داشتند برای خودشون حرف میزدند ضبط کردیم. کیفیتش خیلی پشت صحنه ایه😁👇 .

🎙استقبال مردم از غرفه چطور بود؟

🎙استقبال مردم از غرفه چطور بود؟

🎙کار چطور بود؟ الان چه حسی داری؟

🇮🇷جلوۀ حضور مردم🇮🇷 بخش دیگۀ غرفه، دیوار نظرات مردم بود. نظرشون دربارۀ کار ما، قصۀ نمایشگاه، گرونی کتاب، اوضاع مملکت، خاطرات بامزه شون و خلاصه... دیوار توی اون چند روز انقدر پر شد که به زوووور میشد یه جای خالی توش پیدا کرد! . #نمایشگاه_کتاب۳۴ #قصه_نمایشگاهو_بشنو @revayatehozour

. مردم کلی حرف برای گفتن دارند! فقط کافیه گوش بهتری براشون باشیم👌 قبول دارید؟؟ @revayatehozour

📕📗📘📙 اتّـفاقـاتِ مُهِـم گاهی اِنقدر بهِت نَزدیک اند که نِمیـبیـنی شون! خوب که نَبـیــنی، خوب که رِوٰایت نکُنی، دَرجٰـا میــزنی! 📙📘📗📕 و این جمله که بر دیوار نظرات مردم زده بودیم، تمام حرف و هدف ما از حضور در سی و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب بود😊 #نمایشگاه_کتاب۳۴ #پایان_قصه #روایت_همچنان_باقیست @revayatehozour

ممنون که با پیام هاتون انرژی میدید💌 @revayatehozour