#شعر
از امامِ خود شهادت خواست ،حاجت را ببین
حاجتش هم داده شد، راه شهادت را ببین
خاکِ مردمدار بودن بر عبایش مینشست
شال سبزش سهم جنگل شد ،سیادت را ببین
بوسه ای از حاج قاسم داشت بر پیشانی اش
همسفر شد با همان بوسه، رفاقت را ببین
ما هیاهوها ی ناکارآمد این جا ماندهایم
آن سکوت اهل شهادت بود ، قسمت را ببین
ای دلم! بازارهای بیشهادت را نگاه
خودفروشی را نظر کن ،اُفت قیمت را ببین
آتش از عشق حسین و جان از ابراهیم هاست
آه، خاکستر شدن از این حرارت را ببین
در خبر آمد که صاحب دولتی پرواز کرد
دفن شد پایین ِ پای دوست، دولت را ببین
#محمد_خادم
#روایت_جمهور
@revayatejomhour
#شعر
خوش آمدی به گلستان سلام ابراهیم
به سرزمین شهیدان سلام ابراهیم
رسیدی از شب پروازهای طوفانی
به قلب مردم ایران سلام ابراهیم
چه بغضها که روان شد چه اشکها که طپید
در آن شب آن شب هجران سلام ابراهیم
شگفت بود برایم که نام تو رخشید
در آن تفأل قرآن سلام ابراهیم
به سیدالشهدایت در آسمان که رساند
به آن سوی مه و باران سلام ابراهیم
مرا ببر به تماشای آن طلوع شگرف
که گفت حضرت سلطان سلام ابراهیم
#محمدحسین_صفاریان
#روایت_جمهور
@revayatejomhour
تپش قلبها .mp3
3.44M
#پادکست
تپش قلبها
خانم منشی آدم جا افتاده و پختهای بود. سن و سالی ازش گذشته بود. توی نوبت که مینشستیم هر کس اعتراض میکرد، خیلی آرام میگفت: «اینجا مطب قلبه، همهتون مریض قلبی هستین. آروم باشین. به قلباتون فشار نیارین.» گاهی با این حرفش بیشتر حرص مریضها در میآمد و گاهی واقعاً آرام میشدند..
#فاطمه_درویشی
#روایت_جمهور
@revayatejomhour
ماموریت جدید .mp3
7.4M
#پادکست
ماموریت جدید
تمام شد.خبر ساعت هشت صبح آب پاکی را ریخت روی دستمان.روی دعاها و التماس هایی که به خداکرده بودیم،روی بی خیالی های این سه سالمانوقتی گرمزندگی بودیم و او داشت خودش را برای مردم توی بر و بیابان می کُشت!
«رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی شهید شد.»
چه جمله بندی نچسب و غریبی!چقدر باید کلمه شهید را کنار اسمش ببینیم که توی سلول های حافظه مان نفوذ کند؟
#طیبه_فرید
#روایت_جمهور
@revayatejomhour
#روایت
هوالعلیم
ما دهه شصتیها از وقتی دست چپ و راستمان را شناختیم خیلی ریاستهای مختلف دیده ایم. توی این مسیر چهل و چند ساله ای که گذشته چپ ها و راستهای زیادی آمده اند و رفته اند. بعضیها خیلی چپ بوده اند و بعضی خیلی راست. بعضی ها هم جناح هایشان را عوض کردند.
خیلی ها حتی نه تنها جناحشان، مقصد و مرام و عقایدشان عوض شد. مقصد و مرام و عقاید که هیچ، بعضی ها وطنشان را فروختند و مملکتشان را عوض کردند.
این میان ماها مثل اسفند نیم سوخته آن کنارهای گود ایستاده ایم و میگوییم ما نه چپ هستیم و نه راست. ما گوش به فرمان ولی فقیه هستیم.
او که با هر سخنرانی توی جمع های مختلف راه روز را نشان میدهد. فرقی هم نمیکند سخنرانی برای دختران تازه به تکلیف رسیده باشد یا سخنرانی در جمع سپاهیان. نخبگان دانشجویی باشند یا خبرگان رهبری.
چشمهامان را دوخته ایم به دو لب او. برایمان هم مهم نیست بقیه به راه و روشمان خرده بگیرند. به ما گفته اند در زمان غیبت موقع حوادث سراغ روات حدیث برویم که «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا. فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله.»
بعضی مواقع اما گرد و خاک حوادث آنقدر زیاد است که باید خیلی چشمهایمان را باز کنیم و گوشهایمان را تیز، تا بتوانیم سره را از ناسره تشخیص بدهیم.
بعضی وقت ها هم کمی دقت روی بعضی از کلمات کارمان را راحت میکند.
برای من که هیچوقت پشت سر هیچ جناحی حرف نزدم، کلمات نماز امروز ولی فقیه خیلی بار داشت.
ادامه در پست بعدی...
روایت جمهور
#روایت هوالعلیم ما دهه شصتیها از وقتی دست چپ و راستمان را شناختیم خیلی ریاستهای مختلف دیده ایم. توی
دیدم برای نماز فلان شخص مملکت با آن همه دعا و استغاثه ای که کردند، یک کلمه نگفتند اللهم انا لانعلم منه الا خیرا اما امروز نه یک بار، نه دو بار بلکه سه بار گفتند: اللهم انا لانعلم منهم الا خیرا......
کلمات همیشه بار دارند. اما بار امروز این حرف خیلی حجت داشت، خیلی راه مشخص میکرد و خیلی نور داشت.....
بعد از شنیدن آن جملات نماز، بعد از آن همه حجت، فقط توانستم یک جمله بگویم: اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.....
#مهری_السادات_معرک_نژاد
#روایت_جمهور
@revayatejomhour
#روایت
نمی خواستم رای بدهم. از صبح تا شب یک تیم شش نفره روی حرف های من نقد وارد کردند، تشویقم کردند تا اینکه یکی شان گفت: بابا ما رو ول کن بخاطر حاج قاسم برو پای صندوق
_اصلا رأی سفید بنداز
بخاطر حاج قاسم تنها حرفی بود که برایش جوابی نداشتم .برای همین رفتم . اما من آدم رأی سفید نبودم. پای صندوق رسیده بودم، مناظره ها و گفتگو ها را دنبال کرده بودم. مدام با خودم مرور می کردم که کدامشان بهتر بود،تا اینکه اسمش را نوشتم و تنها دلیلم صداقتی بود که توی حرف هایش احساس می کردم .بله من با همه عقلانیتم رأی ندادم من با حسم به آقای رئیسی رای دادم . وقتی که رأی آورد خیلی از اطرافیانم خندیدن و گفتن کی رفته پای صندوق ؟ ریاست جمهوری انتصابی بوده و هزار حرف دیگر .اما من برایم مهم نبود من با حاج قاسم به پای صندوق رفته بودم و مطمئن بودم خیلی های دیگر هم مثل من. این را هم می دانستم که این جناب رییس جمهور هم می شود مثل قبلی ها؛ اما نشد انگار این یکی نمی خواهد تاریخ را تکرار کند. وقتی رأی ام را داخل صندوق انداختم همه جور فکر و خیالی درباره آینده ریاستت می کردم به جز این یکی .شاید خیلی ها بگویند کدام کشوری ۴تا مقام مهم کشوری را به این شکل در این مناطق جا به جا می کند اما من فکر می کنم همان صداقتی که از شما دیدم و من را شکار کرد، همان صداقتتان کار خودش را کرد.
#فاطمه_سادات_حسینی
#روایت_جمهور
@revayatejomhour
18.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نما
🔸الهی رضاً بقضائک
🔶 نمی ارزد انسان در عالم برای هیچ کس یا هیچ چیزی گریه کند جز برای ابا عبد الله الحسین علیه السلام
#شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم
@revayatjomhour
25.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نما
🔸باز هم خبر، خبر جدید نیست / کشور رضا که بی شهید نیست
🔶شعر خوانی جناب آقای #محسن_ناصحی
#روایت_جمهور
@revayatjomhour
20.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نما
🔸هرچه رفتم در هوای گریه زاری برنگشت
🔶شعر خوانی جناب آقای #محمد_خادم
#روایت_جمهور
@revayatjomhour