#روایت
فقط باید کارگر باشی که قطع شدن صدای دستگاهها آزارت دهد !
فقط باید کارگر باشی که صدای خفه شده سوت اعلام شیفت هر بار توی سرت بپیچد و تو از نبودش آه بکشی!
فقط باید کارگر باشی که از گوش به گوش رسیدن دیرکرد پرداخت قبض آب و برق کارخانه، به درد بیایی که معلوم نیست چند ماه دیگر باید حقوقت عقب بیفتد!
فقط باید کارگر باشی که نگاه سرزنش رهگذرانی که از تعطیلی شغلت خبر ندارند، به جان بخری!
فقط باید کارگر باشی که بیتوجه به انگشت اشاره و سکوت، هر بار رنجت را توی چشمت بریزی و آن را فریاد کنی؛ پای این ساختمان اداری و آن مرکز و آن دفتر رییس.!
فقط باید کارگر باشی که دردت بیاید از بیکفایتی بعضی مدیران و بمانی پای اعتراضت و به جان بخری برچسبهایی که شاید خواهند زد و تاوانی که شاید در انتظارت باشد برای هیاهویی که نخواستی و عدهای اضافه کردند به بستنشینیات؛ و تو بنشینی تا شاید پیدا کنی گوش شنوایی و دست گرهگشایی.
«هپکو» یکی از دهها کارخانهای است که تو گوش شنوای کارگرانش شدی سید! و بازویت،.... گره گشای گرههای چند ساله آن!
شهید جمهور عزیز!
برای همه خبرهایی که فقط توی دل خودمان خواندیم و شاد شدیم.......برای همه تیترها و گزارشها که منتظر دست به دست شدن بودند و ما ناآگاهانه در جا نگاهشان داشتیم....و برای سکوت قلمهایمان
ما را ببخش!
#گلزار_اسدی
#روایت_جمهور
@revayatejomhour