.
🖊 نامه شهید مطهری به فرزندش
نور چشم عزیزم، دختر گرامیم سعیده خانم مطهری.
سلام و سعادت تو را از خداوند متعال همواره مسئلت داشته و دارم.
فرزند عزیزم، می گویند:
مرد خردمند هنر پیشه را
عمر دوبایست در این روزگار
تا به یکی تجربه آموختن
با دگری تجربه بردن به کار
ولی بعضی افراد آن چنان زیرک و باهوش اند که گویی دو بار به دنیا آمده اند و این، بار دوم است و بعضی افراد چنان اند که با چند بار به دنیا آمدن هم، تجربه نمی آموزند و من امیدوارم و از خداوند متعال مسئلت دارم که تو و سایر فرزندانم از گروه اول باشید.
دختر عزیزم!
خداوند متعال می فرماید: لئن شکرتم لازیدنّکم و لئن کفرتم انّ عذابی لشدید یعنی اگر نعمتی که به شما دادم قدر دانستید و حق شناسی کردید بر نعمات خودم بر شما می افزایم و اگر دچار طغیان و سرکشی و کفران شدید، نقمت جانشین نعمت می کنم.
امید و آرزوی من این است که همه فرزندانم قدردان نعمتها و تفضلات الهی باشند تا روز به روز خداوند بر تفضلات خود و نعمات خود بیفزاید.
مرتضی مطهّری
56/07/05
📕 منبع: جلوه های معلمی استاد از انتشارات وزارت آموزش و پرورش.
#روز_جهانی_پست
#پستچی
#نامه
#نامهی_استاد
#شهید_مطهری
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
.
✉️ پاکت نامه های خاطره انگیز
این پاکت های نامه صرفا در بین رزمندگان اسلام توزیع می شد و نیازی به تمبر نداشت. اغلب توسط اصناف، بازاریان، کسبه، مساجد، مؤسسات فرهنگی، روزنامه های کثیرالانتشار، اشخاص، هیأت ها و ... چاپ و به جبهه ها ارسال می گردید.
#روز_جهانی_پست
#پستچی
#نامه
#نوستالژی
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
نامه زیبا شهید سید جلیل حسینی به دخترش
دختر عزيز و كوچولو و قشنگم؛ مريم خانم سلام؛
بابا جان اميدوارم كه حال تو و حال مامان و بابابزرگ و بيبي زن آقا و همه شما خوب باشد و هيچ كسالتي نداشته باشيد.
بابا جان! نامهات را خواندم و نقاشي قشنگي را هم كه كشيده بودي، خوب نگاه كردم، هم خوب گفته بودي و مادرت نوشته بود و هم نقاشي خيلي زيبايي برايم كشيده بودي، خيلي نقاشيت قشنگ بود. آفرين دختر قشنگم از اينكه جواب نامه بابات را هم باين قشنگي فرستادي، خوشحال شدم و از اينكه حمد و سوره را با دعاي فرج امام زمان ياد گرفتي، خيلي خوشحال شدم.
بابا جان! انشاءالله هميشه روسري هم سر كنی كه من بيشتر دوستت داشته باشم. بيشتر بابا را دعا كن. خيلي ممنونم كيف و دفتر و اسباببازي و مدادت هم مباركست.
بابا جان! به همه آنهايي كه ديدنت ميآيند، سلام مرا برسان. مريم جان من هم يك نقاشي كه عكس گل است، براي تو كشيدم. اميدوارم كه قبول كني. البته دادم برات كشيدهاند. قصه هم بابا جان در بالاي همين صفحه برات مينويسم، اميدوارم قبول كني. بقيه بالاي صفحه است.
ادامه دارد...
.
#روز_جهانی_پست
#پستچی
#نامه
#نامه_شهید
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
•••
و اما قصه براي مريم خانم؛
بابا جان! حضرت ابراهيم يك روز از كنار رودخانهاي ميگذشت، ديد شخصي مرده است و در نهر آب افتاده است طوري كه جانوران آبي از قسمت بدنش كه در آب بود ميخورند و جانوران خشكي از آن قسمت از بدنش كه در خشكي بود، ميخورند. حضرت ابراهيم گفت: خدایا تو چطور بندگان خود را كه مثل اين آدم كه حيوانات او را خوردند، زنده ميكني؟ خداوند فرمود: اي ابراهيم! آيا باور نداري؟ گفت: ميخواهم قلبم آرام بگيرد.
خداوند فرمود: چهار مرغ ـ طاووس ـ مرغابي ـ خروس و كلاغ را بگير و بكش و گوش آنها را قاطي كن و سر بر كوهي مقداري گوشت بگذار و سر آن مرغها را هم پهلوي خود نگهدار و آنها را بخوان ابراهيم اين كار را كرد و آنها را فراخواند. هر مقداري از آن گوشتها مرغي شدند و هر يك به سر خودشان كه پيش ابراهيم بود، وصل شدند. بله دختر خوبم! آدمها بعد از مرگ در روز قیامت زنده می شوند و همه در مقابل خداوند حاضر می شوند، مرگ پایان همه چیز نیست.
بابا جان! آدم بايد خوب باشد كه بعد از اينكه رفت به دنياي ديگر مورد غضب خداوند قرار نگيرد.
باباي خود را دعا كن خداحافظ . 8 /12 /63
#روز_جهانی_پست
#پستچی
#نامه
#نامه_شهید
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
....به خدا خودم کشیدم...
✉️ نامه دانش آموز افغانستانی به رزمندگان دفاع مقدس
📝 برادر سرباز! من افغانی هستم، به مدت دو سال است که از دست جیره خواران شوروی با پدر و سایر افراد خانواده به ایران آمده ایم و در کرمان ساکن شدیم و حاضرم در کنار شما با لشگر کفر صدام بجنگم. من این سال نو را به برادر جانبازم تبریک می گویم و برایت آرزوی پیروزی می نمایم.
برادر شما بشیراحمد افغانستانی مقیم خاک پاک ایران در استان کرمان، دبستان ارباب زاده کلاس اول. چون پول نداشتم برایت کارت تبریک بخرم،
نقاشی کردم و فکر نکنی که کسی برایم کشیده. به خدا خودم کشیدم..
📘 این سند در ابتدای کتاب «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» درج شده است. این کتاب توسط محمدسرور رجایی تدوین شده و جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی آن را منتشر نموده است.
#روز_جهانی_پست
#پستچی
#نامه
#نامه_شهید
#گره_کمک_به_لبنان_و_غزه
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♦️ خاطرهی یک پستچی
#روز_جهانی_پست
#پستچی
#نامه
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
📙 معرفی کتاب
کتاب «نامه رسان»: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی محمود منصوری با خاطرهنگاری ساسان ناطق، قصه اسارت یک پستچی در دستان بعثیها در زمان جنگ ایران و عراق را روایت میکند.
این کتاب از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار کتاب شده است.
#معرفی_کتاب
#روز_جهانی_پست
#نامه_رسان
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
#پیشنهادِ_پژوهشی
در زمینهی نقش پست و نامهنگاری در دفاع مقدس، با وجود منابع بیشمار از نامه هایی که وجود دارد و اطلاعات مختلفی که مطمئنا گنجینه پنهانی به شمار می آیند، متأسفانه کار بخصوصی صورت نگرفته است. به دوستان و اساتید پژوهشگر و علاقه مند در این زمینه پیشنهاد میشود تا در این مسئله خاص تحقیق و پژوهش نموده و قلم بزنند.
معاونت پژوهش موسسه روایت سیره شهدا
#روز_جهانی_پست
#پستچی
#نامه
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
یاد شهدا در شب جمعه
#استوری
#یاد_شهدا
#شهید_مهدی_زینالدین
#شب_جمعه
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
▪️◾️◼️اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا سَیِّدَتِی وَ یَا مَولَاتِی یَا فاطِمَةُ المَعصُومَة◼️◾️▪️
#استوری
#شهادت_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
✨ ستارگان حرم
اسامی برخی از شهدای مدفون در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
🔸شهید محراب
1️⃣شهید سید اسدالله مدنی (دومین شهید محراب)
🔸شهدای بهثمر نشستن انقلاب اسلامی
1️⃣شهید شیخ فضل الله نوری
2️⃣شهید آیت الله مرتضی مطهری
3️⃣شهید آیت الله قدوسی
4️⃣شهید آیت الله محمد مفتح
🔸شهدای دفاع مقدس
1️⃣آیت الله حاج شیخ فضل الله محلاتی
2️⃣طلبه شهید سیدعلیرضا میرحسینی اشکوری
3️⃣حجتالاسلام شهید عباس شیرازی
4️⃣حجت الاسلام شهید سیدابوالقاسم موسویدامغانی
5️⃣بسیجی شهید نورالله اختری
6️⃣پزشک شهیده پروین ناصحی
7️⃣مهندس شهید محمدرفیع مستقیمی
8️⃣شهید ذبیح الله گائینی
9️⃣پاسدار شهیدمحمدحسین فرقانی
🔸شهدای ترور
1️⃣آیت الله شهید سید محمد مهدی حکیم (ره)
2️⃣شهید سپهبد ولیالله قرنی
3️⃣شهید عبدالحمید دیالمه
4️⃣شهید محمد منتظری
5️⃣شهید مهدی عراقی
🔸شهید حادثه تروریستی
1️⃣شهید شهروز مظفری نیا
🔸شهید مدافع حرم
1️⃣شهید مهدی ایمانی
🔸شهید تفحص
1️⃣شهید علیرضا گل محمدی
🔸شهید مدافع امنیت
1️⃣ شهید حسن مختارزاده
🔸شهدای حادثه هواپیمای اوکراینی
1️⃣ و 2️⃣ شهید محمد صالحه و همسرشان زهرا حسنیسعدی
3️⃣شهید محمدامین بیروتی
4️⃣شهید محمدرضا کدخدازاده
5️⃣ و 6️⃣ و 7️⃣ شهید امیرحسین اویسی، همسرشان سارا حمزهای و فرزندش عسل اویسی
#شهادت_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#شهدای_مدفون_در_حرم_قم
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
خستگیناپذیر
🔸 خاطره جانباز یونس سهرابی از #نابینا شدن در جبهه
به مناسبت #روز_جهانی_نابینایان (عصای سفید)
برای نخستین بار با لشکر ۳۰ زرهی در مرحله سوم عملیات بیت المقدس شرکت کردم. این عملیات بسیار سخت بود. بعد از عملیات به خانه برنگشتم؛ زیرا میترسیدم که دیگر پدر و مادرم اجازه ندهند که به جبهه برگردم. عملیات دوم من عملیات رمضان بود. صبح روز دوم عملیات در حال نماز بودم که ناگهان انفجار مهیبی در کنارم رخ داد. احساس کردم چیزی با صورتم برخورد کرد. ثانیهای بعد خون پیشانیم را پوشاند.
بچههای امداد من را به پشت جبهه بردند. از آنجا به حمیدیه و سپس به بیمارستان جندی شاپور اهواز منتقل کردند. پرستار در بیمارستان برای تسکین دردم، یک آمپول مسکن به من زد. دستم را روی کمرم گذاشتم و در راهرو راه میافتم که یک پزشک به سمت من آمد و در مورد جراحتم پرسید. گفتم از ناحیه کمر مشکل ندارم، بلکه جای آمپول درد میکند. پزشک با تعجب پرسید: «#آمپول درد دارد یا گلوله؟» گفتم: آمپول. آن پزشک در حالی که میخندید گفت: «نمیدانم چرا رزمندگان از آمپول بیشتر از گلوله و ترکش میترسند.»
از بیمارستان مرخص شدم، اما برای اینکه نمیخواستم مادرم من را در این وضعیت ببیند، مجدد به منطقه برگشتم.
مجروحیتم مانع حضورم در جبهه نشد.
در عملیات والفجر ۳ نیز شرکت کردم. در روزهای نخست عملیات موفقیتهای خوبی کسب کردیم. روز چهارم عملیات در حال نماز صدای انفجار مهیبی به گوش رسید. ثانیهای بعد احساس سوختگی شدید در ناحیه سر و صورتم داشتم. گمان کردم که این بار به قافله دوستان شهیدم پیوستم. میخواستم اشهدم را بخوانم، ولی قادر به بیان کلمات نبودم. در آن لحظه چهره مادر و پدرم را بعد از شنیدن خبر شهادتم تصور کردم و دلتنگ پدر و مادرم شدم. نمیدانم چه زمانی از حال رفتم. ترکش به چشم، جمجمه، گوش راست و صورتم اصابت کرده بود.
در نهایت چشمان خود را در اثر اصابت ترکش، از دست دادم و #نابینا شدم؛ نابیناییام نتوانست مانع حضور مجدد من در جبهه شود. از این رو به پایگاه بسیج رفتم و سعی کردم در کارهای #مخابرات مهارت پیدا کنم. در آنجا کدهای بیسیم را حفظ کردم. سرانجام سال ۶۴ به عنوان #بیسیمچی در لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) وارد جبهه شدم و تا پایان جنگ تحمیلی در جبهه ماندم.
📕 منبع: خبرگزاری دفاع مقدس👇
https://B2n.ir/b92126
#خاطره
#جانباز_یونس_سهرابی
#جانباز_بصیر
#روز_جهانی_نابینایان
#خستگی_ناپذیر
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🎥 سرشار از امید
علیرضا قلیپور در #عملیات_والفجر_۱ از ناحیه دو چشم به درجه جانبازی نائل شد و بعد از دوران نقاهت با همان شرایط در عملیات بدر در واحد #مخابرات لشکر ۲۷ حضور پیدا کرد.
او بعد از یک سال در عملیات والفجر ۸ در سال ۱۳۶۴ مجروح شد و بعد از مرخصی از بیمارستان تا آخر جنگ با همان وضعیت جانبازی در جبههها حضور داشت.
#خاطره
#روز_جهانی_نابینایان
#علیرضا_قلیپور
#جانباز_بصیر
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
28.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🎥 تلخترین خاطره
🔹خاطرات جانباز بصیر علیرضا قلیپور بعد از جنگ در سال ۱۳۷۳
#خاطره
#روز_جهانی_نابینایان
#علیرضا_قلیپور
#جانباز_بصیر
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
📕 معرفی کتاب
✨ کتاب معجزه نزدیک است
کتاب «معجزه نزدیک است» #مستند_روایی از زندگی جانباز نابینای خوزستانی «#محمد_حسن_نیسی» است که با قلم «#فرامرز_گرجیان» توسط انتشارات «#صریر» با مشارکت و حمایت واحد ادبیات اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خوزستان به چاپ رسیده است.
گوشهای از خاطرات کتاب:
«شک نداشتم که بالاخره خداوند دعاهایم را مورد اجابت قرار داده و مرا هم جزو کاروان شهدا راهیدیار باقی کرده است اما عبور از مرز شهادت آن قدرها هم راحت نبود.
به خودم که آمدم، رگه های نور را از لابهلای پانسمانی که بر روی چشمم قرار داشت، دیده می شد. تحقق رویایی که مدت ها در انتظارش لحظهشماری می کردم، رویای دوباره دیدن مرا مست در شادی و غرور کرد. احساس عجیبی داشتم. تابش نور غوغایی در درونم به پا کرد اگرچه چشمانم رخت عزا بر تن کرده بودند و در حسرت دوباره دیدن نعمت های الهی اشک ماتم می ریختند اما می دانستم هنوز آسمان آبی، گل ها رنگارنگ، دشت ها تشنه، بیشه ها سرسبز و جوی ها روان است. حالا بهتر از هر زمان دیگری خدا را در کنار خود در غربت بی انتهای زمان در دالانی از هجوم نور در قلب شکسته ام می دیدم.»
#معرفی_کتاب
#روز_جهانی_نابینایان
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
📢 مداحی زیبای فرزند نابینای شهید مدافع حرم شهید #مجید_عسکری_جمکرانی
#روز_جهانی_نابینایان
#شهید_مجید_عسکری_جمکرانی
#فرزند_شهید
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
🔸طلبه روشندل دفاع مقدس
سوم اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در روستای «فیال» از توابع شهرستان «#بروجرد» به دنیا آمد. چندروزی از تولدش نگذشته بود که به بیماری آبله مبتلا شد؛ بنابراین پس از ۴۰ روز بینایی خود را از دست داد. علاقه وافر او به مسائل دینی و مذهبی باعث شد که اهالی روستا به او لقب شیخ بدهند؛ بنابراین قدم در دانشگاه امام صادق (ع) #حوزه_علمیه بروجرد نهاد. این بیداردل که چشم به دنیای ظاهر بسته بود، مشتاقانه به یادگیری مسائل دینی پرداخت و بعد از چهار سال اقامت در بروجرد و گذراندن مقدمات، با توجه به هوش و استعدادی که خداوند به او عطا فرموده بود، به پیشنهاد علمای آن دیار، جهت ادامه تحصیل راهی «قم» شد.
🔹گوشهای از خاطرات شهید از زبان برادر:
یعقوب نزد من اشعار و دعا حفظ میکرد. یک روز از من خواست که وساطت او را برای اعزام به جبهه کنم؛ زیرا بسیج به علت #نابینا بودن از اعزام او جلوگیری میکرد. من رفتم و با گفتوگوی بسیار سعی کردم برادران سپاه را متقاعد کنم تا ایشان را به جبهه اعزام کنند، و سرانجام تلاشم ثمر داد و موفق شدم که آنها را راضی کنم. بعد از اینکه فرمهای مربوط به اعزام را پر کردم، خبر موافقت بسیج را به یعقوب دادم. او از خوشحالی در پوستش نمیگنجید و مانند کسی که به آرزویش رسیده باشد، بسیار خرسند بود».
ایشان سرانجام در تاریخ ۱۳۶۳/۰۴/۱۲ به جبهه اعزام شد. مسئولین بهخاطر شرایط جسمی و نابینا بودن او، وی را به خط دوم جبهه اعزام کردند تا به #تبلیغ و ارشاد رزمندگان بپردازد؛ ولی با اصرار زیاد شیخ یعقوب، او را به خط مقدم جبهه اعزام کردند تا به معبودش نزدیک شود.
سنگر یعقوب مأمن بچههای پاکدلی بود که در اوقات استراحت و بیکاری با شنیدن صحبتها و لطیفههای او، #روحیه میگرفتند.
هنوز ۲ ماه و نیم از اعزامش به جبهه، دیار افلاکیان و عاشقان نگذشته بود که ندای «إرجعی الی ربک» را به گوش جان شنید و در تاریخ ۱۳۶۳/۰۶/۲۲ بر اثر اصابت #ترکش به سر و سینهاش به معشوق خود رسید و ندای حق را در منطقه «#زبیدات» لبیک گفت. از او وصیتی به یادگار نماند؛ اما به دوستانش سفارش کرده بود که اگر شهید شدم، من را در بهشت شهدای بروجرد در کنار دیگر سبکبالان عاشق به خاک بسپارید.
📕منبع:
خبرگزاری دفاع مقدس 👇
https://B2n.ir/b59021
#روز_جهانی_نابینایان
#شهید_یعقوب_نظامالاسلامی
#طلبه_روشندل
#تبلیغ_و_روشنگری
#جهاد
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
36.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🎥 ماجرای نابینا شدن شهید #عبدالحسین_حقانی در چهار سالگی و شفا یافتن با #نذر_مادر
راوی: فرزند شهید
#روز_جهانی_نابینایان
#شهید_غلامحسین_حقانی
#نابینا
#نذر_امام_حسین_علیه_السلام
#شفا_از_امام_حسین_علیه_السلام
#جهاد_و_مبارزه
#تبلیغ
#خستگی_ناپذیر
#هفت_تیر
#ترور
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.