.
📙 معرفی کتاب
کتاب «نامه رسان»: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی محمود منصوری با خاطرهنگاری ساسان ناطق، قصه اسارت یک پستچی در دستان بعثیها در زمان جنگ ایران و عراق را روایت میکند.
این کتاب از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار کتاب شده است.
#معرفی_کتاب
#روز_جهانی_پست
#نامه_رسان
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
#پیشنهادِ_پژوهشی
در زمینهی نقش پست و نامهنگاری در دفاع مقدس، با وجود منابع بیشمار از نامه هایی که وجود دارد و اطلاعات مختلفی که مطمئنا گنجینه پنهانی به شمار می آیند، متأسفانه کار بخصوصی صورت نگرفته است. به دوستان و اساتید پژوهشگر و علاقه مند در این زمینه پیشنهاد میشود تا در این مسئله خاص تحقیق و پژوهش نموده و قلم بزنند.
معاونت پژوهش موسسه روایت سیره شهدا
#روز_جهانی_پست
#پستچی
#نامه
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
یاد شهدا در شب جمعه
#استوری
#یاد_شهدا
#شهید_مهدی_زینالدین
#شب_جمعه
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
▪️◾️◼️اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا سَیِّدَتِی وَ یَا مَولَاتِی یَا فاطِمَةُ المَعصُومَة◼️◾️▪️
#استوری
#شهادت_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
✨ ستارگان حرم
اسامی برخی از شهدای مدفون در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
🔸شهید محراب
1️⃣شهید سید اسدالله مدنی (دومین شهید محراب)
🔸شهدای بهثمر نشستن انقلاب اسلامی
1️⃣شهید شیخ فضل الله نوری
2️⃣شهید آیت الله مرتضی مطهری
3️⃣شهید آیت الله قدوسی
4️⃣شهید آیت الله محمد مفتح
🔸شهدای دفاع مقدس
1️⃣آیت الله حاج شیخ فضل الله محلاتی
2️⃣طلبه شهید سیدعلیرضا میرحسینی اشکوری
3️⃣حجتالاسلام شهید عباس شیرازی
4️⃣حجت الاسلام شهید سیدابوالقاسم موسویدامغانی
5️⃣بسیجی شهید نورالله اختری
6️⃣پزشک شهیده پروین ناصحی
7️⃣مهندس شهید محمدرفیع مستقیمی
8️⃣شهید ذبیح الله گائینی
9️⃣پاسدار شهیدمحمدحسین فرقانی
🔸شهدای ترور
1️⃣آیت الله شهید سید محمد مهدی حکیم (ره)
2️⃣شهید سپهبد ولیالله قرنی
3️⃣شهید عبدالحمید دیالمه
4️⃣شهید محمد منتظری
5️⃣شهید مهدی عراقی
🔸شهید حادثه تروریستی
1️⃣شهید شهروز مظفری نیا
🔸شهید مدافع حرم
1️⃣شهید مهدی ایمانی
🔸شهید تفحص
1️⃣شهید علیرضا گل محمدی
🔸شهید مدافع امنیت
1️⃣ شهید حسن مختارزاده
🔸شهدای حادثه هواپیمای اوکراینی
1️⃣ و 2️⃣ شهید محمد صالحه و همسرشان زهرا حسنیسعدی
3️⃣شهید محمدامین بیروتی
4️⃣شهید محمدرضا کدخدازاده
5️⃣ و 6️⃣ و 7️⃣ شهید امیرحسین اویسی، همسرشان سارا حمزهای و فرزندش عسل اویسی
#شهادت_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#شهدای_مدفون_در_حرم_قم
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
خستگیناپذیر
🔸 خاطره جانباز یونس سهرابی از #نابینا شدن در جبهه
به مناسبت #روز_جهانی_نابینایان (عصای سفید)
برای نخستین بار با لشکر ۳۰ زرهی در مرحله سوم عملیات بیت المقدس شرکت کردم. این عملیات بسیار سخت بود. بعد از عملیات به خانه برنگشتم؛ زیرا میترسیدم که دیگر پدر و مادرم اجازه ندهند که به جبهه برگردم. عملیات دوم من عملیات رمضان بود. صبح روز دوم عملیات در حال نماز بودم که ناگهان انفجار مهیبی در کنارم رخ داد. احساس کردم چیزی با صورتم برخورد کرد. ثانیهای بعد خون پیشانیم را پوشاند.
بچههای امداد من را به پشت جبهه بردند. از آنجا به حمیدیه و سپس به بیمارستان جندی شاپور اهواز منتقل کردند. پرستار در بیمارستان برای تسکین دردم، یک آمپول مسکن به من زد. دستم را روی کمرم گذاشتم و در راهرو راه میافتم که یک پزشک به سمت من آمد و در مورد جراحتم پرسید. گفتم از ناحیه کمر مشکل ندارم، بلکه جای آمپول درد میکند. پزشک با تعجب پرسید: «#آمپول درد دارد یا گلوله؟» گفتم: آمپول. آن پزشک در حالی که میخندید گفت: «نمیدانم چرا رزمندگان از آمپول بیشتر از گلوله و ترکش میترسند.»
از بیمارستان مرخص شدم، اما برای اینکه نمیخواستم مادرم من را در این وضعیت ببیند، مجدد به منطقه برگشتم.
مجروحیتم مانع حضورم در جبهه نشد.
در عملیات والفجر ۳ نیز شرکت کردم. در روزهای نخست عملیات موفقیتهای خوبی کسب کردیم. روز چهارم عملیات در حال نماز صدای انفجار مهیبی به گوش رسید. ثانیهای بعد احساس سوختگی شدید در ناحیه سر و صورتم داشتم. گمان کردم که این بار به قافله دوستان شهیدم پیوستم. میخواستم اشهدم را بخوانم، ولی قادر به بیان کلمات نبودم. در آن لحظه چهره مادر و پدرم را بعد از شنیدن خبر شهادتم تصور کردم و دلتنگ پدر و مادرم شدم. نمیدانم چه زمانی از حال رفتم. ترکش به چشم، جمجمه، گوش راست و صورتم اصابت کرده بود.
در نهایت چشمان خود را در اثر اصابت ترکش، از دست دادم و #نابینا شدم؛ نابیناییام نتوانست مانع حضور مجدد من در جبهه شود. از این رو به پایگاه بسیج رفتم و سعی کردم در کارهای #مخابرات مهارت پیدا کنم. در آنجا کدهای بیسیم را حفظ کردم. سرانجام سال ۶۴ به عنوان #بیسیمچی در لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) وارد جبهه شدم و تا پایان جنگ تحمیلی در جبهه ماندم.
📕 منبع: خبرگزاری دفاع مقدس👇
https://B2n.ir/b92126
#خاطره
#جانباز_یونس_سهرابی
#جانباز_بصیر
#روز_جهانی_نابینایان
#خستگی_ناپذیر
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🎥 سرشار از امید
علیرضا قلیپور در #عملیات_والفجر_۱ از ناحیه دو چشم به درجه جانبازی نائل شد و بعد از دوران نقاهت با همان شرایط در عملیات بدر در واحد #مخابرات لشکر ۲۷ حضور پیدا کرد.
او بعد از یک سال در عملیات والفجر ۸ در سال ۱۳۶۴ مجروح شد و بعد از مرخصی از بیمارستان تا آخر جنگ با همان وضعیت جانبازی در جبههها حضور داشت.
#خاطره
#روز_جهانی_نابینایان
#علیرضا_قلیپور
#جانباز_بصیر
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
28.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🎥 تلخترین خاطره
🔹خاطرات جانباز بصیر علیرضا قلیپور بعد از جنگ در سال ۱۳۷۳
#خاطره
#روز_جهانی_نابینایان
#علیرضا_قلیپور
#جانباز_بصیر
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
📕 معرفی کتاب
✨ کتاب معجزه نزدیک است
کتاب «معجزه نزدیک است» #مستند_روایی از زندگی جانباز نابینای خوزستانی «#محمد_حسن_نیسی» است که با قلم «#فرامرز_گرجیان» توسط انتشارات «#صریر» با مشارکت و حمایت واحد ادبیات اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خوزستان به چاپ رسیده است.
گوشهای از خاطرات کتاب:
«شک نداشتم که بالاخره خداوند دعاهایم را مورد اجابت قرار داده و مرا هم جزو کاروان شهدا راهیدیار باقی کرده است اما عبور از مرز شهادت آن قدرها هم راحت نبود.
به خودم که آمدم، رگه های نور را از لابهلای پانسمانی که بر روی چشمم قرار داشت، دیده می شد. تحقق رویایی که مدت ها در انتظارش لحظهشماری می کردم، رویای دوباره دیدن مرا مست در شادی و غرور کرد. احساس عجیبی داشتم. تابش نور غوغایی در درونم به پا کرد اگرچه چشمانم رخت عزا بر تن کرده بودند و در حسرت دوباره دیدن نعمت های الهی اشک ماتم می ریختند اما می دانستم هنوز آسمان آبی، گل ها رنگارنگ، دشت ها تشنه، بیشه ها سرسبز و جوی ها روان است. حالا بهتر از هر زمان دیگری خدا را در کنار خود در غربت بی انتهای زمان در دالانی از هجوم نور در قلب شکسته ام می دیدم.»
#معرفی_کتاب
#روز_جهانی_نابینایان
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
📢 مداحی زیبای فرزند نابینای شهید مدافع حرم شهید #مجید_عسکری_جمکرانی
#روز_جهانی_نابینایان
#شهید_مجید_عسکری_جمکرانی
#فرزند_شهید
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
🔸طلبه روشندل دفاع مقدس
سوم اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در روستای «فیال» از توابع شهرستان «#بروجرد» به دنیا آمد. چندروزی از تولدش نگذشته بود که به بیماری آبله مبتلا شد؛ بنابراین پس از ۴۰ روز بینایی خود را از دست داد. علاقه وافر او به مسائل دینی و مذهبی باعث شد که اهالی روستا به او لقب شیخ بدهند؛ بنابراین قدم در دانشگاه امام صادق (ع) #حوزه_علمیه بروجرد نهاد. این بیداردل که چشم به دنیای ظاهر بسته بود، مشتاقانه به یادگیری مسائل دینی پرداخت و بعد از چهار سال اقامت در بروجرد و گذراندن مقدمات، با توجه به هوش و استعدادی که خداوند به او عطا فرموده بود، به پیشنهاد علمای آن دیار، جهت ادامه تحصیل راهی «قم» شد.
🔹گوشهای از خاطرات شهید از زبان برادر:
یعقوب نزد من اشعار و دعا حفظ میکرد. یک روز از من خواست که وساطت او را برای اعزام به جبهه کنم؛ زیرا بسیج به علت #نابینا بودن از اعزام او جلوگیری میکرد. من رفتم و با گفتوگوی بسیار سعی کردم برادران سپاه را متقاعد کنم تا ایشان را به جبهه اعزام کنند، و سرانجام تلاشم ثمر داد و موفق شدم که آنها را راضی کنم. بعد از اینکه فرمهای مربوط به اعزام را پر کردم، خبر موافقت بسیج را به یعقوب دادم. او از خوشحالی در پوستش نمیگنجید و مانند کسی که به آرزویش رسیده باشد، بسیار خرسند بود».
ایشان سرانجام در تاریخ ۱۳۶۳/۰۴/۱۲ به جبهه اعزام شد. مسئولین بهخاطر شرایط جسمی و نابینا بودن او، وی را به خط دوم جبهه اعزام کردند تا به #تبلیغ و ارشاد رزمندگان بپردازد؛ ولی با اصرار زیاد شیخ یعقوب، او را به خط مقدم جبهه اعزام کردند تا به معبودش نزدیک شود.
سنگر یعقوب مأمن بچههای پاکدلی بود که در اوقات استراحت و بیکاری با شنیدن صحبتها و لطیفههای او، #روحیه میگرفتند.
هنوز ۲ ماه و نیم از اعزامش به جبهه، دیار افلاکیان و عاشقان نگذشته بود که ندای «إرجعی الی ربک» را به گوش جان شنید و در تاریخ ۱۳۶۳/۰۶/۲۲ بر اثر اصابت #ترکش به سر و سینهاش به معشوق خود رسید و ندای حق را در منطقه «#زبیدات» لبیک گفت. از او وصیتی به یادگار نماند؛ اما به دوستانش سفارش کرده بود که اگر شهید شدم، من را در بهشت شهدای بروجرد در کنار دیگر سبکبالان عاشق به خاک بسپارید.
📕منبع:
خبرگزاری دفاع مقدس 👇
https://B2n.ir/b59021
#روز_جهانی_نابینایان
#شهید_یعقوب_نظامالاسلامی
#طلبه_روشندل
#تبلیغ_و_روشنگری
#جهاد
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
36.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🎥 ماجرای نابینا شدن شهید #عبدالحسین_حقانی در چهار سالگی و شفا یافتن با #نذر_مادر
راوی: فرزند شهید
#روز_جهانی_نابینایان
#شهید_غلامحسین_حقانی
#نابینا
#نذر_امام_حسین_علیه_السلام
#شفا_از_امام_حسین_علیه_السلام
#جهاد_و_مبارزه
#تبلیغ
#خستگی_ناپذیر
#هفت_تیر
#ترور
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🏃♂ #ورزش صبحگاهی رزمندگان در دوران دفاع مقدس
#روز_تربیتبدنی_و_ورزش
#ورزش
#ورزش_در_جبهه
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🏃♂ ورزش صبحگاهی رزمندگان #گردان_سیدالشهدا ع همراه با نوای حماسی و حسینی
#روز_تربیتبدنی_و_ورزش
#ورزش
#ورزش_در_جبهه
#ورزش_و_معنویت
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
🥈نائب قهرمان دو و میدانی کشور
علی عباس در ورزش مستعد بود و خوش می درخشید. در رشته دو و میدانی جوانان #نائب_قهرمان کشوری بود.
می گفت: من هم از نظر روحی باید پرورش پیدا کنم و هم از نظر جسمی تا انشاءالله بتوانم روی آن عقاید و نظریاتی که دارم به نتیجه برسم.
در زمان عملیات به جبهه اعزام می شد. وقتی بر می گشت نرمش و تمرین را فراموش نمی کرد. اتفاقا دو بار آن هم از ناحیه پاهایش #مجروح شد. اما با وجود مجروحیت، در تمرین های مسابقه دو با مانع شرکت می کرد. به شوخی بهش می گفتم: «اون پاهات که باهاش مانع ها رو رد می کردی چیکارشون کردی؟ تو دیگه باید تو مسابقات معلولان شرکت کنی».
اگر شبی را در پایگاه بسیج می گذراند، صبح اولین کسی بود که برای نماز بلند می شد و بعد از نماز صبح ورزش می کرد و دیگران را هم به ورزش تشویق می کرد. می گفت: کمتر استراحت کنید و کمتر بخوابید و بیشتر به امورات معنوی بپردازید.
در اردوها و مسابقات وقتی که #اذان می شد، مقید به #نماز_اول_وقت بود. می گفت: اگر برای نماز به مسجد نمی توانیم برویم؛ همین جا توی #استادیوم #نماز می خوانیم.
📕منبع: کتاب دلم تنگه براتون؛ زندگی نامه و خاطرات شهید علیعباس حسینپور؛ نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و انتشارات شهید ابراهیم هادی. نوبت چاپ: دوم-۱۳۹۷٫ صفحه ۵۰-۵۳ و ۵۹٫
برگرفته از سایت برشها
#روز_تربیتبدنی_و_ورزش
#ورزش
#ورزش_در_جبهه
#ورزش_و_معنویت
#شهید_علیعباس_حسینپور
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
🏆 نفر اول
1⃣برش اول:
سه شنبه ها همراه دکتر و برخی دوستان می رفتیم #فوتبال. یک بار موقع رفتن، دکتر هندوانه ای را خرید تا بعد از فوتبال بخوریم. وقتی فوتبال تمام شد ما دویدیم سمت هندوانه. اما دکتر با همان لباس ورزشی در زمین چمن شروع کرد به #نماز خواندن.
📕منبع:
شهید علم؛ دانشمند شهید دکتر مجید شهریاری در آینه خاطرات؛ تهیه و تنظیم: دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی. ناشر: دفتر نشر معارف. نوبت چاپ: نهم؛ صفحه ۳۴-۳۳٫
2⃣برش دوم:
بارها اتفاق افتاد بود که می رفتیم #کوه. همین که وقت نماز می شد شروع می کرد به نماز خواندن. آن هم چه نمازی. تا ایشان نمازشان را شروع کنند ما نمازمان را تمام کرده بودیم. یادم هست اردوی خانوادگی بود. رفته بودیم منطقه سرسبز الموت قزوین. ما همه سرگرم زیبایی های طبیعت بودیم و دکتر منتظر وقت #اذان تا نمازش را بخواند.
📕منبع:
کتاب استاد؛ خرده روایت های زندگی شهید مجید شهریاری. نویسنده: فاطمه شایان پویا. ناشر: نشر شهید کاظمی. نوبت چاپ: اول-بهار ۱۳۹۸؛ صفحه ۱۰۱٫
برگرفته از سایت برشها
#روز_تربیتبدنی_و_ورزش
#ورزش
#ورزش_در_جبهه
#ورزش_و_معنویت
#نماز_اول_وقت
#شهید_مجید_شهریاری
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
🌷رفیق نمونه
وقتی با حاج حسن در هیئت مدیره تیم #صبا_باتری بودیم، رشته های ورزشی آن را از ده رشته به بیست رشته ارتقا دادیم. حسن بیش از کارهای فوتبالی روی کار فرهنگی تأکید داشت. می گفت: «کار فرهنگی باید تا بدان جا پیش رود که روی سکوهای #استادیوم صد هزار نفری آزادی، صد هزار نفر نماز بخوانند».
برای همین منظور رفتیم دیدار #علی_پروین. پروین آن زمان خانه نشین بود. کاپ های توی ویترین را نشان داد و گفت: «این ها را زمانی که در پرسپولیس بودم گرفتم».
شهید طهرانی گفت: «حاج علی آقا! برای #آخرت تان چه به دست آوردید؟ آیا کارهای فرهنگی شما هم اندازه #کاپ های تان هست؟ شما الگوی جوان ها هستید. اگر در #نماز_جمعه و #جماعت شرکت کنید، جوان ها هم اهل جمعه و جماعت و کار خیر می شوند. بیایید کار فرهنگی و معنوی کنید. این ها دست شما را خواهد گرفت و گره گشای مشکلات خواهد بود».
علی پروین چشم هایش از اشک قرمز شده بود. گفت: «حاج حسن آقا! من #رفیقی مثل شما نداشتم که چنین حرفهایی به من بزند و روشنم کند. همه آمدند به به و چه چه کردند و رفتند. اما شما چشم و دلم را روشن کردید و باعث افتخارم است که در خدمت شما باشم».
راوی: ناصر شهسواری
📕منبع:
کتاب با دست های خالی؛ خاطراتی از شهید حسن طهرانی مقدم؛ نویسنده مهدی بختیاری؛ نشر یا زهرا (س)، چاپ سوم- پاییز ۱۳۹۵؛ صفحه ۸۵-
برگرفته از سایت برشها
#روز_تربیتبدنی_و_ورزش
#ورزش
#ورزش_در_جبهه
#ورزش_و_معنویت
#شهید_حسن_تهرانی_مقدم
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
📸 مقید به ورزش
#روز_تربیتبدنی_و_ورزش
#ورزش
#شهید_حسن_تهرانی_مقدم
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
✨توبهی حسابی
احمد خیلی فوتبالی بود. جبهه هم که رفت، مسابقات #فوتبال #لشکر_۱۷_علی_بن_ابی_طالب (ع) قم را تشکیل داد. تیم شان رفته بود فینال. یه روز از وسط زمین شوتش تبدیل به گل شد. از خوشحالی داد زد گُل.
بعد از بازی رفته بود توی خودش. احساس #گناه می کرد و می گفت: امشب باید #توبه ای حسابی بکنم. بعد از آن ضربه گل، باید می گفتم «یا زهرا (س)». کلمه گل از دهانم در رفت.
راوی: قاسم میرزایی
📕منبع:
کتاب خط عاشقی ۲ (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س)، گرد آوری: حسین کاجی، بازنویسی: مهدی قربانی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم- بهار ۱۳۹۵، خاطره ۲۹٫ به نقل از کتاب تا بهشت، ص ۱۲۱٫
برگرفته از سایت برشها
#روز_تربیتبدنی_و_ورزش
#ورزش
#ورزش_در_جبهه
#ورزش_و_معنویت
#شهید_احمد_هوشنگی
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.