مویش سپید بود وشبیه حبیب بود
با اقتدار بود ولیکن نجیب بود
او مانده بود تا که علمدارمان شود
دیدی برای او ز"شهادت"نصیب بود
شادی روح شهید ابواحمد و همه شهدا صلوات🌹🌹🌹
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگی_نامه #شهید_ابو_احمد
«جاسم حمید» متولد ۱۰ دی ۱۳۴۴ در شهر اهواز بود که ابتدای دوران نوجوانی اش با آغازین روزهای دفاع مقدس ۸ساله مصادف شد. پدرش آقا حسن و مادرش زبیده خانم انسان های شریف و مومنی بودند. در خانواده ای پرجمعیت رشد کرد، دوازده خواهر و برادر بودند که صمیمیت و گرمای دلنشینی بین شان برقرار بود.
دوران ابتدایی را در مدرسه شهید حلاج پور گذراند. دوران راهنمایی اش مصادف با آغاز حمله دژخیمان بعثی شد.
شهید جاسم حمید قبل از انقلاب درمسجد امام محمد باقر(ع) واقع در حصیرآباد فعالیت داشت و با دوستانش مخفیانه اقدامات سیاسی و تبلیغاتی همچون توزیع اعلامیه و نوار پیام های امام خمینی(ره) در بین مردم بود. همچنین برای گروهی از افراد، دوستان و فامیل روشنگری می کردند. جاسم از همان سن ۱۲ سالگی شور انقلابی و جهادی در وجودش ریشه دواند. با شروع جنگ که خانواده اش به هفتکل عزیمت کردند او و پدرش ماندند و در نهایت در سال ۶۰ بدون اطلاع مادر به عنوان نیروی بسیجی به جبهه اعزام شد و اواخر سال ۶۱ بود که به استخدام سپاه پاسداران درآمد. در تمام مدت هشت سال دفاع مقدس در جبهه حضور مستمر داشت و در بیشتر عملیات ها از غرب تا جنوب شرکت کرده بود. عملیات هایی چون والفجر مقدماتی، والفجر ده، و الفجر هشت،َ بیت المقدس، کربلای ۵، خیبر، بدر،....
انسان مسئولیت پذیری بود و مسئولیت های مختلفی را تجربه کرد از جمله فرمانده گردان امیرالمومنین(ع)، معاون فرمانده ستاد و همین طور جزء نیروهای اطلاعاتی برون مرزی بود.
در عملیات کربلای ۵ شیمیایی شد آن قدری که گاهی پوستش تغییر رنگ می داد و احساس خفگی می کرد اما اینها باعث نشد که شهید حمید دست از جهاد و مبارزه بردارد.
بعد از قبول قطعنامه و پایان یافتن جنگ فعالیت هایش را با گردان امیرالمومنین ادامه داد و در کنار وارد کار اقتصادی شد. ابتدا وارد بازار آهن شد و سپس بعنوان پیمانکار شرکت نفت فعالیت های اقتصادی اش را ادامه می داد.
همان سال با دختر یکی از اقوام ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو پسر و یک دختر بود.
حضور در جبهه های نبرد علیه بعثیان و داعشیان در سوریه و نبرد با تروریست های جنایت کار از جمله فعالیت های اخیر او بود. سرانجام حاج جاسم حمید با نام جهادی ابواحمد بعد از ۳ سال مجاهدت خستگی ناپذیر در جبهه های مبارزه با استکبار جهانی غرب در سوریه، در روز پنج شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۶ در جاده سعن واقع در منطقه شیخ هلال استان حماء سوریه در اثر یک تله انفجاری به یاران شهیدش پیوست.
«روحش شاد و راهش پر رهرو باد»
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🇮🇷طرح| رهبرمعظم انقلاب: در دهه فجر بر سر در هر خانهای پرچم جمهوری اسلامی بزنید
#پرچم_ایران_بالاست
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت #سپهبد_قاسم_سلیمانی از نقش امام در پیروزی انقلاب
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#فرازی_از_وصیتنامه
#شهید_عبدالله_میثمی
و خدایا تو گواهی در این لحظه كه در خدمت مقام وحدانیت، این كلمات را می نویسم بسی شرمنده و شرمسارم، چرا كه بندگان تو را می بینم كه در جبهه های حق بر علیه باطل می جنگند و در سنگرهای خود وصیتنامه های شهید وارانه می نویسند. خدایا دلم می سوزد كه چرا به زمین چسبیدم
🔻تاریخ تولد : ۱۳۳۴/۰۳/۰۹
🔻محل تولد : اصفهان
🔻تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۱/۱۲
🔻محل شهادت: شلمچه
#نمایندہ_حضرت_امامخمینی
#در_قرارگاہ_خاتمالانبیاء
#سالروز_شهـادت 🌹🕊
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#یک
🔹عملیات بدر وقتی خواستیم سوار قایق شویم، یک روحانی به بچه ها عطر می زد و روی آنها را می بوسید. دقت کردیم، دیدیم عبدالله میثمی است. خیلی آرام و خندان بود. وقتی به ایشان رسیدیم، پس از روبوسی، به ما گفت: «اگر به خط می روید، مرا هم ببرید.» سوار قایق شدیم و رفتیم خط. ایشان در خط هم همین کار را انجام می داد. یعنی به رزمندگان عطر می زد، خوش و بش کرده، روحیه می داد و آنها را دعا می کرد. این کار میثمی در تقویت روحیه رزمندگان اثر زیادی داشت.
#دو
🔸یک بار به من گفت بلیط اتوبوس برای خانواده اش بگیرم و آنها را راهی اصفهان کنم. وقتی میخواستم برای تهیه بلیط بروم، دیدم ماشین سپاه هست و کسی فعلا استفاده ای از آن نمیکند. ماشین را برداشتم و آنها را با ماشین سپاه بردم. وقتی میثمی فهمید، به قدری عصبانی شده بود که کم مانده بود، مرا بزند. آن قدر به بیت المال تقید داشت، حتی بعد از شهادتش، وقتی میخواستم خانواده اش را با ماشین سپاه ببرم معراج شهدا، هر چه کردم ماشین روشن نشد. احساس کردم که او راضی به این امر نیست و به همین خاطر ماشین راه نیفتاد.
📎مسئول دفتر نمایندگیامام خمینی در قرارگاه خاتمالانبیاء
#شهید_عبدالله_میثمی🌷
ولادت : ۱۳۴۳/۳/۱۰ اصفهان
شهادت :۱۳۶۵/۱۱/۱۲ شلمچه
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
در سال 2012، زمانی که تروریستها بر مناطق وسیعی از شمال سوریه و استان حلب مسلط شدند، اهالی دو شهرک شیعه نشین نبل و الزهرا از همکاری با تروریستها و پذیرش آنها سر باز زدند.
بهمن سال 94در چنین روزی، دو شهرک شیعهنشین «نبل» و «الزهرا» در استان «حلب» طی عملیات مشترک ارتش سوریه و نیروهای مقاومت اسلامی، از محاصره تروریستها خارج شده است. نبل و الزهرا به مدت حدود چهار سال در محاصره قرار داشت.
شهرکهای نبل و الزهرا که در شمال شهر حلب و در 30 کیلومتری مرزهای ترکیه قرار دارد، 15 بهمن سال 94 در عملیات ارتش سوریه و مقاومت، از محاصره تروریستها خارج شد.
تعدادی از نیروهای مقاومت اعزامی از قم در این عملیات به شهادت رسیدند شهیدان سید سجاد روشنایی، علی اکبرعربی، حجت الاسلام محمد علی قلی زاه، محمد حسین سراجی، محمود هاشمی و سعید سامانلواز جمله این شهیدان هستند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🌷بسم رب الشهداء و الصدیقین🌷
📎پاسدار مدافع حرم
#اصغر_پاشاپور🌷
اعزامی از شهر ری ،در شهر حلب سوریه
به فیض شهادت نائل آمد.
📎در باغ شهادت باز است ، باز ...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهید حاج اصغر پاشاپور ( #اصغر_ذاکر )
همان کسی بود که از حاج قاسم خواهش
میکرد در جبهه پیشروی نکند چون ممکن است جان حاجی به خطر بیافتد...
و دقیقا" یک ماه پس از شهادت #حاجقاسم_سلیمانی به سیدالشهدای مقاومت پیوست.
شهيد پاشاپور برادر همسر شهید مدافع حرم #محمد_پورهنگ بودند.
📎شادی ارواح طیبه شهدا بویژه این شهید شجاع و والا مقام و صبر دل خانواده بزرگوارشان #صلوات ...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
بسم رب الشهدا و الصدیقین
بچه زرنگ شهر ری
روح شهید پرسابقه مدافع حرم حاج اصغر پاشاپور شاد
حدود ساعت یک صبح مورخه ۱۴ بهمن ۹۸ خبر شهادت این مدافع غیور و پرسابقه مدافع حرم را در منطقه خانطومان حلب شنیدم.
فی البداهه این خاطرات یادم آمد و حیفم آمد انرا ننویسم.
اسم ایشان در گوشی من بعنوان حاج اصغر فرودگاه حماه ثبت شده بود.
در ابتدای شروع سلسله عملیاتهای نصر و محرم جهت ازاد سازی دو شهرک شیعه نشین فوعه و کفریا که نیروهای ما موفق به ازاد سازی چند روستای اطراف خانطومان و اتوبان حماه به حلب شده بودند.
محور اثریا به خناصر به طول ۴۵ کیلومتر بسته شد و عملا حلب در محاصره صد درصد قرار گرفت.
از طرف سردار سلیمانی ماموریت گرفتیم با بالگرد از سفیره (در اطراف حلب) به فرودگاه حماه یعنی به عقب منطقه منتقل شده وبا ایجاد قرارگاهی در سلمیه (اطراف حماه)، عملیات حفظ تامین محور سلمیه به اثریا حدود ۸۰ کیلومتر و اثریا به خناصر حدود ۴۵کیلومتر را از پشت به کمک نیروهای خودمان در قرارگاه حضرت رسول اکرم ص که مسیولیت منطقه حماه را بر عهده داشتند برنامه ریزی و اجرا کنیم.
شهر حماه درمسیر دمشق به حلب بود و تمام نیرو و نیازمندیها از این مسیر باید به حلب منتقل میشد.
حاج اصغر مسئولیت پشتیبانی کلی منطقه حماه را در ان زمان بر عهده داشت و کمک بسیار مهمی در این عملیاتها بود.
در جریان ایجاد این قرارگاه و عملیاتهایی که در مدت حدود چند ماه در این منطقه صورت گرفت خاطرات بسیاری با این شهید در ذهنم زنده شد.
جای دیگری که بخوبی میتوانم قامت بسیار زیبا و درشت اندام ایشان را تصور کنم در منطقه شیخ هلال بود.
داعش جاده سلمیه به اثریا را با بمب گذاری و استقرار نیرو در حواشی جاده بسته بود.
ما وارد پایگاه شیخ هلال شدیم تا با درگیر شدن با داعش انها را از منطقه دور کنیم.
از محل استقرار ما ، براحتی میشد خط سیر تیرهای دوشکا و۲۳ داعش را که بسمت جاده شلیک می کردند مشاهده کرد.
حاج اصغر بهمراه تعدادی از برادران میخواستند حدود ۴۰ تریلی حامل مهمات و آذوقه را از این مسیر بسمت اثریا و خناصر و سپس حلب عبور دهند.
لیکن به این مانع برخورد کرده بودند.
درگیری نزدیک بین نیروهای ما با داعش در فاصله حدود ۵۰۰ متری این پایگاه ادامه داشت.
ما روی خاکریز این پایگاه مشغول هدایت عملیات بودیم.
حاج اصغر بهمراه چند نفر از عزیزان به نزد ما آمدند و در کنار ما روی خاکریز نشستند.
در همین حین گلوله خمپاره ۸۱ داعش با سوت قشنگش هم از راه رسید.
تمام افرادی که روی خاکریز ایستاده یا نشسته بودند مجبور شدند دریک لحظه خودرا از لبه خاکریز که در معرض حتمی ترکش های خمپاره بود به داخل پایگاه پرت کنند.
در اینجا حاج اصغرو چند نفر دیگر بشدت به زمین خوردند و ایشان دچار آسیب شد.
روحش شاد یادش گرامی.
گرچه فقدانش موجب اذیت ما است.
اما خوش بحالش.
وقتی به این فکر میکنم که این بچه زرنگ شهر ری چقدر سریع خودرا به حاج قاسم رسانده است آرام تر میشوم.
حس خوبی دارم.
دعا می کنم...
موفق و موید باشید
ارادتمند تنها
۱۴ بهمن ۹۸
راوی : از همرزمان شهید
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شهید_مهرداد_وعظی
نام پدر : عبدالکریم
استان : مازندران
یگان : لشگر 25 کربلا
نوع عضویت : سپاه - سرب
تخصص : تخریب
#شناسنامه_شهادت
محل شهادت : شلمچه
تاریخ شهادت : 1365/11/14
#سالروز_شهادت
🇹🇯خون شهیدان ، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است .
❤️امام خمینی(ره)
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ | #ببینید
🔻 تصاویری از تفحص #شهدا در جزیره مجنون
#شهدای_تفحص
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
در این ایام دهه فجر و سالروز آزاد سازی منطقه #نبل و #الزهرا در حومه استان حلب سوریه ، یادی کنیم از یکی از فرماندهانِ میدانی این #عملیات
سردار سرتیپ دوم مدافع حرم پاسدار
#حاج_احمد_مجدی
شادی روحش #صلوات
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
زندگینامه شهید مدافع حرم حاج احمد مجدی
♦️سردار شهید حاج احمد مجدی در ۱۳۴۶/۰۲/۰۵ در دزفول پا به عرصه وجودگذاشت. صدای اولین گریه های تولدش هم زمان با بانگ الله اکبر موذن برای نماز صبح بود.
او از کودکی در شهر اندیمشک زندگی کرد. با شروع جنگ تحمیلی به عضویت بسیج درآمد. ایشان در زمان جنگ با وجود سن کم برای اولین بار در تیپ امام حسن(ع) در جزیره مجنون و هورالعظیم درجبهه حضور یافت و سپس با رزمندگان اندیمشک در لشکر ۷ ولیعصر(عج) در ماموریتهای مختلف درگردان حمزه سیدالشهدا بعنوان یک رزمنده سربازی امام زمان (عج )پذیرفت .
او درعملیات والفجر۸ غواص و خط شکن بود و به شدت مجروح شد و حتی تا مرز شهادت هم پیش رفت اما پس از چندین ماه تحمل و رنج و بدست آوردن سلامتی نسبی، به جبهه بازگشت و به خدمت در جبهه ادامه داد و در سال ۱۳۶۶ به عضویت رسمی سپاه پاسداران درآمد و پس از افتخار پوشیدن لباس سبز و در کسوت پاسداری در عملیات های دیگر شرکت نمود دوره های نظامی مختلف را در شیراز و مشهد سپری نمود .
در پایان جنگ سنگر تحصیل را برای خدمت بیشتر انتخاب کرد فوق دیپلم مدیریت را از دانشگاه پیام نور دزفول گرفت و دوره ی سطح یک افسران را در دانشگاه امام حسین(ع) تهران به پایان رساند، ایشان همچنین مدرک فوق دیپلم علوم پایه نظامی و لیسانس علوم پایه جهادی با گرایش به جنگ نرم را نیز در همین دانشگاه اخذکرد.لیاقت وشایستگی او فرمانده هان وقت را به این باور رساند که حاج احمد می تواند یک فرمانده باشد ودر طول خدمت از پایین ترین رده فرماندهی شروع ودر دوره های مختلف موفقیت کسب کرد تا به فرماندهی گردان حمزه سید الشهداء در تیپ ۳ لشکر ۷ ولیعصر( عج )منصوب گردید.
احمد چون در طراحی و مشاوره جنگی تفکر خوبی داشت با صلاح دید فرماندهی بعنوان جانشین در معاونت طرح عملیات بکار گیری شد و با تشکیل لشکر عملیاتی ۷ ولیعصر (عج)از مجموعه تیپ جدا و به عنوان مسئول معاونت طرح عملیاتی لشکر۷ ولیعصر (عج) راهی اهواز مرکز استان خوزستان شد حاج احمد برای بار دوم به سوریه (بعنوان فرمانده گردان مدافعان حرم لشکر ۷ ولیعصر)جهت دفاع ازحرم زینب کبری( س)رهسپارگردید و در عملیات جبهه مقاومت در بهمن ماه سال ۱۳۹۴ که منجر به آزاد سازی دوشهر شیعه نشین نیل و الزهرا شد در حالی که با نیروهای تکفیری در جنگ تن به تن بود بوسیله تیر قناسه دشمن درتاریخ ۱۳۹۴/۱۱/۱۳ مظلومانه به درجه رفیع شهادت نائل شد، ماحصل ازدواج حاج احمد دو فرزند دختر می باشد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#وصیتنامه شهید مدافع حرم حاج احمد مجدی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شوخ_طبعی #شهید_حاج_احمد_مجدی🌺
یکی از دوستانش تعریف می کرد علی رغم اینکه فرمانده ما بود اما در عین رعایت مسایل شرعی و اخلاقی بسیار شوخ طبع بود و دائم لبخند بر لب داشت دوستان و بچه ها که از طوایف مختلف بوده به او می گفتن یادت باشد اینقدر که تو سر به سر ما میگذری ما هم جبران خواهیم کرد و بعد از شهادتت هیچ کاری برایت نمی کنیم و او باز هم با لبخندی همیشگیش جواب می دادا مطمئن باشید به طریقی از بین شما خواهم رفت که یکی به یکی شما عزادارم خواهید شد روز تشیع و لحظه تدفین پیکر خونین سردار شهید حاج احمد مجدی ما اعضای خانواده فقط نظاره گر خیل عظیم دوستانش بودیم که با اشگهای چشمانشان مشغول دفن و وداع با او بودند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
امام_روح_الله»ما_هیچیم،هرچه_هست.mp3
2.88M
#امام_خمینی(ره)
#صوت : ما هیچیم و هر چه هست تویی...
دهه فجــــــ🌹ـــــــر مبارک...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سالروز_شهادت
#شهید_سید_محمد_تقی_منصور_قریشی
🌷تاریخ تولد: 1328/11/15
🌷تاریخ شهادت : 1359/11/15
یکی از خاطراتی که از ایشان نقل شده است این است که در زمان جنگ هر وقت از ایشان سوال می شد برای چه می جنگید در جواب پاسخ می داد در زمان شاه خواب بودیم ولی الان وقت دفاع کردن از کشورمان می باشد. وی هیچ وقت راجع به مسائل فکری پایگاه حرفی را در منزل بیان نمی کرد و اگر سوالی می شد عنوان می کرد مسائل پایگاه به منزل ارتباطی ندارد و سوال نکنید .با آغاز جنگ تحمیلی، در كليه مأموريت هاي محوله حضوري فعال داشت و سرانجام در تاریخ پانزده بهمن 59
به درجه رفیع شهادت رسید.
#سالـروز_شهـادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani